حجتالاسلام حمیدرضا مطهری، مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) در گفتوگو با کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا با اشاره به جریانات سیاسی زمان امام کاظم(ع) اظهار کرد: یکی از مهمترین کارهای امام کاظم(ع) مبارزه با فرقههای انحرافی بود. فرقههای انحرافی در عصر امام کاظم(ع) به اوج خود رسیده بود که برخی از آنها فرقههای درونشیعی بودند. علاوه بر این افکار و اندیشههای انحرافی که به جهان اسلام هجوم آورده بود، اسلام را تهدید میکرد و این جریانات به فضای فکری فرهنگی زمان امام کاظم(ع) مرتبط میشد.
وی ادامه داد: در ارتباط با فضای فکری فرهنگی باید یک بسترشناسی سیاسی صورت بگیرد تا بدانیم وضعیت سیاسی آن دوران چه بوده که چنین شرایط فکری و فرهنگی شکل گرفته و در آن شرایط خاص فرقههایی پدید آمدند و رشد کردند که تهدیدی برای آموزههای شیعی ایجاد شده و امام(ع) ناچار شدند برای مقابله با این فرق اقدامات خاصی را انجام دهند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به تفاوتهای دوران امامت امام کاظم(ع) و امام صادق(ع) گفت: دوران امام کاظم(ع) یک تفاوت عمده با عصر امام صادق(ع) دارد و به همین جهت اقدامات امام کاظم(ع) و امام صادق(ع) اگرچه همه در یک راستا هستند اما در نوع عملکرد و روشها تفاوتهایی با دوران قبل دارد. در دوران امام صادق(ع) خلافت امویان ضعیف شده بود و خلافت عباسیان هنوز به طور کامل تثبیت نشده بود.
وی با اشاره به تثبیت خلافیت عباسیان در عصر امام کاظم(ع) تصریح کرد: عباسیان به طور کامل قدرت خود را بر قلمرو خود گسترده بودند و خلفایی مانند منصور، مهدی، هادی و هارون همزمان با دوران امام کاظم(ع) خلافت کردند و هرکدام یک نوع برخورد با امام داشتند. اگرچه عمده برخوردها و رفتارها به عصر هارون الرشید برمیگردد که طولانیترین دوره خلافت بود. عمده تقابل خلفای عباسی با اهل بیت(ع) نیز به همین دوره برمیگردد که در نهایت منجر به شهادت امام کاظم(ع) میشود.
نویسنده کتاب «حیات، حکمت و حکومت پیامبراعظم(ص)» در شرح فرقه انحرافی نهضت ترجمه بیان کرد: از دوره هارون به بعد یک جریانی به نام نهضت ترجمه در قلمرو اسلامی به اوج خود رسید و سبب شد که آثار ملتهای دیگر به زبان عربی ترجمه و وارد جهان اسلام شد. طبیعتا ترجمه این آثار یک سری علوم جدید را وارد جهان اسلام کرد و سبب شد که افکار و اندیشههایی به همراه آن علوم وارد شود و افکار و اندیشه انحرافی بهتدریج رشد کرد و شکل گرفت. در برخی از این علوم ارتباط خوبی و قوی با اهل بیت(ع) دیده نمیشد و در واقع بستری بود که توسط خلفای عباسی سازماندهی و کنترل میشد و از اینرو فضا را برای اوجگیری انحرافات در اسلام و تشیع فراهم میکرد.
وی افزود: از یک سو انحرافاتی مانند غلو که در جهان اسلام وجود داشت، رشد پیدا میکرد و گستردهتر میشدند و از طرف دیگر برخی از افکار و اندیشههای انحرافی تازه نیز بهتدریج وارد جهان اسلام میشوند و شکل میگیرند؛ لذا یکی از مهمترین فعالیتهای امام کاظم(ع) مواجه با این فرقهها بود.
حجتالاسلام مطهری با اشاره به رویه سیاسی نوین امام کاظم(ع) گفت: نکته دیگری که در زندگی امام کاظم(ع) باید به آن توجه شود این است که امام در دوران خود یک رویه سیاسی جدید پیش گرفتند که مبتنی بر تبیین جایگاه اهل بیت(ع) و کادرسازی برای اداره جامعه شیعه در قالب گسترش سازمان وکالت بود. این مسئله بهنوعی نشاندهنده مبارزات سیاسی امام کاظم(ع) با خلافت عباسی و همچنین نشاندهنده یک رویکرد تازه در سیره ائمه(ع) نسبت به دستگاه خلافت بود که در اقدامات ایشان خود را نشان میدهد.
وی ادامه داد: گسترش سازمان وکالت در واقع یک نوع کادرسازی و نیروسازی برای ادامه جامعه اسلامی بود. نکته دیگری که امام(ع) بر آن تاکید داشت رویکرد تازه مقابله با خلافت عباسی بود که در برخوردهای مختلف امام(ع) دیده میشود. از جمله در جایی که خلیفه عباسی از امام(ع) میخواهد که مصداق فدک را مشخص کنند.
حجتالاسلام مطهری در توضیح جریان فدک تصریح کرد: فدک منطقهای بود که توسط پیامبر اکرم(ص) به حضرت زهرا(س) بخشیده شده بود و به وسیله خلفا غصب شده بود. هارون الرشید از امام کاظم(ع) میخواست که محدوده فدک را مشخص کند تا آن را به امام(ع) برگرداند. امام کاظم(ع) محدوده وسیعی از قلمرو عباسیان را مشخص کردند و با این کار به خلیفه عباسی فهماندند که فدک تنها یک محدوده مشخص در حجاز نیست بلکه یک نماد سیاسی است که به معنای حاکمیت اهل بیت(ع) است. ایشان به خلیفه عباسی گفتند که اگر تو واقعا به فکر بازگردادن فدک هستی باید خلافت را به جایگاه اصلی خود که اهل بیت(ع) هستند برگردانی.
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) با اشاره به مقتضیات فرهنگی عصر امام کاظم(ع) عنوان کرد: در ارتباط با مسائل فرهنگی نیز بازهم یکی از مهم فعالیتهای امام مبارزه با فرقههای انحرافی است. برخی از این فرق مانند غالیان از پیش در سرزمینهای اسلامی حضور داشتند و امام کاظم(ع) هم مانند تمام ائمه(ع) دیگر که با این فرقه در مبارزه بودند به مبارزه با آنها توجه داشتند. امام کاظم(ع) در برابر غالیان هم یک موضعگیری عام داشتند که به صورت کلی اعتقادات و باورهای غالیان را نفی و رد میکرد و میگفتند اعتقادات آنها به ما و تشیع ارتباطی ندارد و در عین حال یک موضوعگیری خاص هم داشتند و آن این بود که به صورت مشخص برخی از غالیان را طرد میکردند و آنها را مورد لعن قرار میدادند.
وی اضافه کرد: به عنوان مثال فردی به نام «ابوالخطاب» بود که یک سری افکار غالیانه در مورد امام صادق (ع) مطرح میکرد و امام کاظم (ع) بهشدت در برابر او ایستاد و سخنان و افکار او را رد کرد. یا فرد دیگری به نام «محمد بن بشیر» که در روایتها آمده که امام کاظم(ع) او را لعنت و نفرین کرده و از او بیزاری جستهاند.
حجتالاسلام مطهری با اشاره به فرق دیگر در دوران امام کاظم(ع) گفت: فرقههای دیگری نیز بود که در عصر امام کاظم(ع) شکل گرفتند. این فرق یکی از مشکلاتی بود که در عصر امام به وجود آمد و امام ناچار بود با تبیین راه آنها را به راه صحیح هدایت کند که از جمله آنها فرقه اسماعیلیه، فطحیه و گروههایی که به امامت یکی از فرزندان امام معتقد شدند و یا حتی گروهی بود که به امامت فردی خارج از خاندان امام روی آوردند و امام ناچار بود که قسمتی از وقت خود را صرف مقابله با آنها کند.
وی تصریح کرد: یک نمونه این است که «عبدالله افطح» که فطحیه پیروان او بودند ادعای جانشینی امام را داشت. اگرچه او مدت کوتاهی بعد از شهادت امام صادق(ع) زندگی کرد و از دنیا رفت و چون فرزندی نداشت بیشتر پیروان او به امام کاظم(ع) پیوستند اما به هرحال ادعای جانشینی امام صادق(ع) را داشت و امام(ع) تلاش کرد که بهنوعی او را از این ادعا برگرداند.
مطهری با اشاره به فرقه اهل قیاس عنوان کرد: یکی دیگر از نکاتی که امام کاظم(ع) با آن مواجه بود و به مبارزه با آنها میپرداخت اهل قیاس بودند. اهل قیاس برخی از مسلمانان و رهبران برخی از فرقههای دیگر بودند مانند ابوحنیفه و پیروان آو که در احکام دین قائلبه قیاس بودند. امام کاظم(ع) با آنها بهشدت مخالف بود و در روایتی قیاس را به سخره گرفتن دین معرفی کردند و در روایت دیگری مردم را به کتاب خدا ارجاع دادند و قیاس را باعث هلاک مردمان معرفی کردند و به این شیوه به مقابله با آنها پرداختند.
وی ادامه داد: گروهی دیگر بودند به نام اهل حدیث که بر اساس ظاهر آیات و روایات عمل میکردند و همین سبب انحرافاتی در میان آنها شده بود؛ مثلا خداوند را قابل رویت میدانستند که امام(ع) با اینها نیز به مقابله میپرداخت و میفرمود خداوند بر هر چیز کوچک و بزرگ تسلط دارد. حتی امام کاظم(ع) رسالهای نیز در باب توحید و در رد اهل حدیث و اهل تشبیه تدوین کردند که در یک قسمت میفرمایند که خداوند بالاتر از صفات است و چشمها ممتنع از دیدن او هستند.
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) با اشاره به آیندهگری امام کاظم(ع) بیان کرد: امام کاظم(ع) حتی به دوران پس از خود نیز توجه داشتند و با انحرافاتی که زمینه شکلگیری آنها فراهم شده بود مقابله میکردند؛ به عنوان مثال یکی از انحرافاتی که بعد از شهادت امام کاظم(ع) نمودار شد اما زمینه شکلگیری آن در اواخر دوران امام کاظم(ع) شکل گرفت فرقه واقفیه بود. عدهای بعد از شهادت امام کاظم(ع) بر امامت آن حضرت توقف کرده و امامت امام رضا(ع) را انکار کردند. امام کاظم(ع) از همان دوران به مقابله با آنها برخاستند و در موارد متعدد امام رضا(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کردند.
حجتالاسلام مطهری یادآور شد: نکته دیگر اینکه امام(ع) با صراحت مهدویت خود را انکار کردند و در پاسخ کسانی که از ایشان پرسیدند آیا شما امام قائم هستید؟ فرمودند که: «تمام ائمه(ع) در زمان خود قائم به امر امامت هستند تا اینکه امامت را به امام بعدی بسپارند و جانشین و قائم به امر امامت پس از من فرزندم علی است». و به این شکل علاوه بر اینکه مهدویت را به آینده ارجاع دادند بر امامت امام رضا(ع) را نیز تصریح کردند.