به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهشنامه تاریخ اسلام، مقالاتی با عناوین «جایگاه ندیمان در دربار خلفای عباسی (حک. 132-656)»، «جایگاه حدیث در تاریخنگاری هنر دوره اسلامی؛ موانع و محدودیتها»، «عوامل تأثیرگذار بر قدرت الهادی الی الحق (حک. ۲۸۴- ۲۹۸) در یمن»، «کاربست مذهب در سیاست داخلی مرابطین» «اندیشه فقهی و عمل سیاسی کاشف الغطاء در باب مشروعیت حاکمیت سیاسی فتحعلیشاه قاجار (حک.1212-1250)» و «تأثیر ایدئولوژی ناسیونالیسم عرب بر گسترش شکافهای اجتماعی عراق (1921-1991م)» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «جایگاه ندیمان در دربار خلفای عباسی (حک. 132-656)»، میخوانیم: خلفای عباسی در تدبیر امور، سیاستگذاری و گذران وقت، همواره از ندیمان استفاده میکردند. ندیمان در بیشتر مراسم دربار بهویژه در مجالس عیش و طرب و گاه مصلحتاندیشی در کنار خلفا، حضور داشتند و به تناسب مهارت، دانش و قابلیتها، با توجه به شرایط و مطابق خواست خلیفه، عمل میکردند. مسئله اصلی پژوهش آن است که ندیمان در دربار عباسی از چه جایگاه و عملکردی برخوردار بودند؟ این پژوهش با تحلیل دادهها و گزارشهای منابع دست اول نشان داده است که ندیمان، گاه بر خلفا سلطه یافته و با ارائه نظرات و پیشنهادات خود در امور کشور دخالت میکردند. همچنین به سبب روابط نزدیک با خلفا، به فراخور شخصیت، کفایت و شرایط دربار، در مسایل اجتماعی تأثیرگذار بودند. در عرصه اقتصاد نیز، ندیمان با دریافت انواع صله و انعام و حتی مناصب بلندپایه حکومتی در سایه روابط و مصاحبتشان با خلفا، به ثروتهای هنگفت دست یافته و در ردیف خواص دربار قرار میگرفتند.
نویسنده مقاله «جایگاه حدیث در تاریخنگاری هنر دوره اسلامی؛ موانع و محدودیتها» در طلیعه نوشتار خود آورده است: حدیث، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین اسلام شمرده میشود. از اینرو مطالعه احادیث برای شناخت آموزههای اسلام در مقوله زیبایی، هنر و بازشناسی وضعیت هنر در روزگار نخستین اسلامی ضروری است. با این همه، در پژوهشهای حوزه هنر کمتر به حدیث توجه میشود. برای استفاده مطلوب از احادیث ابتدا باید به محدودیتها و موانعی که پیشِ روی پژوهشگر هنر است توجه کرد. پرسش اصلی مقاله این است که پژوهشگر تاریخ هنر دوره اسلامی برای استفاده از احادیث با چه موانع و محدویتهایی روبرو است؟ در این بررسی نشان داده شد که تاریخنگار هنر دوره اسلامی به سبب تفاوت افق معاصر با افق بیان و تدوین احادیث و اقتضائات متفاوت این دو جهان، مسئله تاریخگذاری و اعتبارسنجی احادیث مرتبط با هنر، مسئله فهم واژگان مرتبط با هنر در زمینه سدههای نخستین اسلامی و تفاوت زبان تصویر با زبان نوشتار و تأثیر آن بر استفاده از احادیث در بازسازی جهان هنریِ سدههای نخستین اسلامی با مشکلات و موانع جدی روبرو است. از این رو پژوهشگر هنر دوره اسلامی بایستی با آگاهی از محدویتهای پیشرو به سراغ احادیث برود تا به برداشتها و تحلیلهای اشتباه و سطحی دچار نشود.
در چکیده مقاله «کاربست مذهب در سیاست داخلی مرابطین» میخوانیم: رقابتهای قبیلهای، انتخاب رهبر مذهبی و تعصب به مذهب مالکی، آغازگر حرکت مرابطین در قرن پنجم هجری در مغرب اقصی بود. مرابطین پس از دستیابی به حکومت، به منظور بقاء و توفیق بر مخالفان داخلی، نیازمند اتخاذ سیاستهای داخلی متناسب با موقعیت خود بودند. آنها توانستند از ظرفیت فقهای مالکی به صورت فراگیر در ساختار حکومتی، از جمله نهاد قضاوت بهره ببرند. این مقاله با در نظر گرفتن التزام مرابطین به مذهب مالکی در اداره کشور و بکارگیری آن، در پی بررسی این مسأله است که آنها در سیاستهای داخلی، از جمله امور اداری، اقتصادی، نظامی و فرهنگی چگونه از مذهب بهره بردند؟ یافتههای پژوهشی، نمایانگر تعصب مذهبی مرابطین در سیاستهای داخلی و عدول از مواضع مذهبی است. مرابطین با تعظیم در مقابل خلافت عباسی و کسب مشروعیت و نیز اخذ مجوز دینی از فقهاء، مخالفان را به اتهام ارتداد از میان برداشتند.
نویسنده مقاله «اندیشه فقهی و عمل سیاسی کاشف الغطاء در باب مشروعیت حاکمیت سیاسی فتحعلیشاه قاجار (حک.1212-1250)» در طلیعه نوشتار خود آورده است: شاهان شیعی مذهب قاجار تلاش میکردند تا به تشیع وفادار بمانند. به همین سبب عالمان شیعی به تحولات سیاسی ـ اجتماعی دوره قاجار واکنش نشان میدادند. طبیعتاً عملکرد عالمان شیعی در برابر وقایع عصر قاجار برآمده از اندیشه فقهی آنان بودهاست. بر این اساس در این پژوهش اندیشه فقهی و عملکرد سیاسی کاشفالغطاءدر برابر فتحعلی شاه قاجار مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا مشخص شود حاکمیت شاهان شیعه قاجار تا چه حد دارای مشروعیت بودهاست؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد کاشفالغطاءمشروعیت عَرَضی شاه قاجار را بنابر ملاحظات سیاسی و ضرورت زمان پذیرفتهاست؛ بنابراین اندیشه وی همچون علمای دورههای قبل در قالب مشروعیتبخشی به اقدامات سلطان عادل جای میگیرد و کاشف الغطاء با هدف تشکیل حکومت اسلامی در مسائل سیاسی دخالت میکرده است. برآیند این اندیشه موجب تعدیل ملاحظات فقهی و تمایلات شخصی کاشفالغطاء و پذیرش ضمنی مشروعیت حاکمیت شاهان قاجار و شخص فتحعلیشاه شدهاست.
در طلیعه نوشتار «تأثیر ایدئولوژی ناسیونالیسم عرب بر گسترش شکافهای اجتماعی عراق (1921-1991م)» میخوانیم: کشور عراق در سال 1921م، بر اثر تحولات جنگ جهانی اول و دخالت مستقیم استعمار به استقلال رسید. در آن دوره قدرت در دست ناسیونالیستهای سنی منادی وحدت عربی بود. مسئله اصلی پژوهش این است که ناسیونالیسم عربی چه تأثیری بر گسترش شکافهای اجتماعی جامعه عراق گذاشت؟ فرضیه پژوهش این است که عامل اصلی گسترش شکافهای اجتماعی در عراق، پذیرش ناسیونالیسم عرب از سوی حاکمان عراق و تلاش آنها برای همگونسازی جامعه در ناسیونالیسم عربی بود. این پژوهش با تحلیل اطلاعات کتابخانهای نشان میدهد که از آغاز تأسیس حکومت در عراق اقلیت سنی منادی ناسیونالیسم عرب بهتدریج بر ساختار حکومت، قدرت و جامعه مسلط شدند. حاکمان عراق برای غلبه بر مشکل هویتی به دنبال جذب سایر گروههای قومی-مذهبی در ناسیونالیسم عرب برآمدند. درنتیجه کردها تحت تأثیر سیاست عربی کردن (تعریب) قرار گرفتند و شیعیان به بهانه عدم تعهد به ناسیونالیسم عربی از قدرت کنار گذاشته شدند. سیاستهای حکومت در برابر هویت قبیلگی نیز بر مشکلات جامعه افزود. همچنین توجه به باستانگرایی برای غلبه بر مشکل هویتی جامعه بر شکافاجتماعی جامعه عراق افزوده است.
انتهای پیام