به گزارش ایکنا؛ کانال تلگرامی مصطفی ملکیان یادداشتی با عنوان «سکون و آرامش پارسایان در سختیها» در شرح یکی از جملات نهجالبلاغه منتشر کرده است که متن آن از نظر میگذرد؛
«نزلت انفسهم فی البلاء کاللتی نزلت فی الرخاء؛ پارسایان در هنگام بلا و سختی چنانند که دیگران در هنگام آسودگیها». (بخشی از خطبه همام نهجالبلاغه)
پارسایان همچنان که انسانهای عادی در رخا آسایش دارند، در هنگام سختی آرامش دارند. برای ما آرامش در گرو آسایش ما است؛ اگر آسوده باشیم، آرام میگیریم، اما متقین چه در بلا باشند و چه در رخا، طمانینه و وقار را از دست نمیدهند.
گرچه در بیرون دچار ناآرامی باشند، شغلشان را از دست داده باشند، دچار گرفتاری شده باشند و ... اما سکون و آرامش قلب را از دست نمیدهند. از مهمترین عناصر اخلاقی رواقی همین است که توصیه میشود کاری کنید که آرامش شما با آسایش شما در پیوند نباشد. این رشته ارتباطی را ببرید. یعنی آنچه در دل شما میگذرد، در گرو آنچه بر بدن شما میگذرد، نباشد.
یکی از علمای بسیار قویالنظر و از جهت عرفان پیشرفته، مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، استاد علامه طباطبایی در فلسفه و اصول است. کمتر کسی به این درجه از کمال از جهت نظر و عمل رسیده است. پدر ایشان از تجّار به یک معنا بینالمللی بودند و بسیار ثروتمند بودند. بعد از مرگ پدر، تمام ثروت به ایشان رسید، ایشان تمام آن را در راه کسب علم خود و طلاب خرج کردند و تمام آن را به دیگران دادند. دو صحنه را از ایشان نقل کردهاند: یکی اینکه روزی در راه که میرفتند، تسبیح گرانبهایی که در دستشان بود، از دستشان رها شد و افتاد.
میگویند اصلاً ایشان برنگشت که حتی نگاه کند. گویا ننگشان آمد که خم شوند و آنها را از زمین بردارند. صحنه دیگر وقتی بود که پیاز خریده بودند و به خانه میبردند، ناگهان دستمالی که پیازها را در آن بسته بودند، باز شد و پیازها ریخت. ایشان خم شدند و پیازها را جمع کردند! کسی که هر دو صحنه را دیده بود، از ایشان پرسید: که در آن وقت و این وقت چه حالی داشتی؟ ایشان به حضرت علی بن ابیطالب(ع) قسم خوردند که حال من در آن وقت و الآن ذرهای فرق نکرده است. یعنی من آرامش درون را در گرو آسایش بیرون قرار ندادهام. به دست آوردن این حالت که جداً قابل توصیه است، بسیار دشوار است.
اگر به این نکته برسید که فقط و فقط آنچه باید برای شما آرامش بیاورد یا آن را بگیرد، انجام وظیفه و عدم انجام وظیفه باشد. اگر عمل کردهاید، آرام آرامید ولو «ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد». بیرون به من نه آرامش میدهد و نه آرامش میستاند. اوضاع و احوال بیرونی حلاوت و شعف درونی نمیآورد. این را بدانید که هرکس نعمت دنیوی دارد، دیگران از آن بیشتر لذت میبرند؛ درست برخلاف نعمات معنوی که خود شخص از آن بهره میبرد. این نکته خیلی خیلی مطلب پر اهمیتی است که توجه کنید که کدام به خود شما لذت میدهد و کدام به دیگران لذت میدهد. اگر دنیوی است، شما از آن لذتی که دیگران میبرند، نمیبرید و اگر معنوی است، دیگران لذتی که شما از آن میبرید، نمیبرید. باید روزی به اینجا برسیم که ارتباطمان را با واقع ببریم و این به این معناست که از واقع تأثیر نپذیریم. اما چون در پی انجام وظیفهایم، بر واقع تأثیر میگذاریم. پس آرامش ما در گرو امر بیرونی نباید باشد، باید در گرو انجام وظیفه باشد.»
انتهای پیام