به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه، شامگاه شنبه، 27 شهریور، در اولین نشست از سلسلهنشستهای «آشنایی با تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن» که از سوی سرای فرهنگ و قرآن آیتالله هاشمی رفسنجانی در قم برگزار شد، گفت: پس از کار مشابهی که برای نهجالبلاغه انجام شد، ایده نگارش این تفسیر شکل گرفت و باید بعد از سالیان متمادی بازنگری شود، زیرا امروزه موضوعاتی مطرح است که در آن دوره وجود نداشت. طرح تفسیر راهنما را بنده در بند یک زندان اوین به آقای هاشمی پیشنهاد کردم. حرکات سیاسی وقتی به بنبست برسند به کارهای فرهنگی روی میآورند، پس از اتفاقات سال 1342 انقلابیون به فعالیتهای فرهنگی روی آوردند.
معادیخواه ادامه داد: بنده در یکی از سخنرانیهای حسینیه ارشاد با تابلویی مواجه شدم که روی آن نوشته بود: «جهان و انسان از دید حضرت علی(ع)» و سخنران آن آیتالله شهید مطهری بود و جرقهای در ذهنم زده شد. آیتالله مطهری در مدرسه مروی درس میداد و یک روز وقتی به بیرون مدرسه آمدند، با وجود اینکه آشنایی چندانی با وی نداشتم، نزد او رفتم و در مورد جهان و انسان پرسیدم و او هم در حین صحبت آهی کشید و گفت که ای کاش کسی الکاشف معنوی برای نهجالبلاغه مینوشت؛ ایشان از مرحوم مصطفوی تجلیل زیادی کرد که وی الکاشف لفظی را نوشت، ولی جای الکاشف معنوی خالی بود، زیرا اگر کسی بخواهد بداند که امام علی(ع) در مورد آزادی در نهجالبلاغه چه گفته است، به چنین فهرستی نیاز دارد و این حرف انگیزهای برای من شد و شاید به یک سال نکشید که تصادفاً آیتالله هاشمی رفسنجانی به بنده پیشنهاد کرد که میخواهیم کاری دستهجمعی در مورد نهجالبلاغه انجام دهیم و بخش کلمات قصار را بر عهده بنده گذاشتند و این کار همان تدوین الکاشف بود.
وی اظهار کرد: بنده وقتی در قم به زندان افتادم شروع به انجام این کار کردم و اولین جمله هم این بود: «کن فی الفتنه کابن اللبون...»؛ در روزگار فتنه مانند بچه شتری باش که نه پستانی برای دوشیدن و نه پشتی برای سواری دادن دارد. این تعبیر به بحث استعمار و استثمار و تقیه مربوط میشود. کاری که آقای هاشمی پیشنهاد کرد یک بانی سرمایهدار داشت، ولی در عمل این کار با سرمایه استوار زاهدی که از زندان بنده را میشناخت، در قم کلید خورد. مقداری از کار را انجام دادیم و برای آقای هاشمی جالب بود و به بقیه اعضا هم پیشنهاد کردند که با همین روش دنبال شود. بعد هم مداخل کلی مانند تقیه، ظلم و استعمار قید میشد. چند سال بعد بنده از زندانهای مختلف به زندان اوین منتقل و همبند آقای رفسنجانی شدم و اولین سؤالی که از من پرسید این بود که کار نهجالبلاغه به کجا رسید. سپس گفت که بیایید همین کار را برای قرآن هم انجام دهیم؛ الان در مورد قرآن 20 دفتر از کارهای انجامشده در اوین وجود دارد.
معادیخواه گفت: پرسشی که هنوز در ذهنم وجود دارد این است که آیا جرقه این کار در ذهن آیتالله هاشمی زده شده بود یا وقتی ما کار نهجالبلاغه را انجام دادیم، پیشنهاد کار مشابهی را در مورد قرآن دادند؟ بارها قصد کردم از ایشان بپرسم و هر بار مسئلهای پیش آمد. آقای هاشمی مرد بزرگی بود و کارهای عظیمی کرد. البته خطاهای بزرگی هم در این کارها بود. متأسفانه در جامعه ما به جای آنکه از تجارب دیگران استفاده کنیم، وارد حب و بغض و دوستی و دشمنیها میشویم.
وی تصریح کرد: کاری که آقای هاشمی در مورد تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن شروع کردند از باب نهجالبلاغه بود و مصداق انا مدینة العلم و علی بابها است؛ یعنی از باب نهجالبلاغه وارد قرآن شدیم. البته این کار نیازمند نقد و بازنگری است تا تکمیل شود؛ مثلا اگر کلید فهم قرآن را باز کنید تا ببینید در قرآن در مورد گفتمان چیزی هست یا خیر؟ میبینید که شاید بیش از هزار آیه قرآن به این موضوع مرتبط است، زیرا قرآن به لحاظ گفتمان طبقهبندی میشود و آیاتی به گفتمان اخلاقی و برخی به گفتمان حقوقی و ... مرتبط است و ادبیات این آیات با هم تفاوت دارند؛ یعنی حتی گاهی یک مطلب مانند معراج پیامبر(ص) هم در دو مورد در قرآن به شکل مختلف بیان شده که یکی معراج زمینی است و دیگری معراج همهجانبه در سوره اسراء. در آن دوره واژه گفتمان مطرح نبود. لذا با وجود این حجم از آیات، چنین مفاهیمی باید بازنگری شود. اگر ادبیات سوره نجم با آیات آخر سوره بقره یعنی آیه دین مقایسه شود، هر کدام به یک حوزه گفتمانی مربوط است و ادبیات متفاوتی دارد؛ آن روزی که این کار انجام شد کسی با مدخل «گفتمان» آشنا نبود و درباره این مقوله لغت زیاد داریم و واژه گفتوگو هم همینطور است و باید آیات قرآن بازنگری شوند.
انتهای پیام