
به گزارش ایکنا، کنفرانس بینالمللی «ماجرای فکر فلسفی در اندیشههای غلامحسین ابراهیمی دینانی» با هدف بررسی نظاممند میراث فلسفی و فکری استاد دینانی و واکاوی جایگاه او در تداوم و تحول تفکر فلسفی معاصر ایران و جهان اسلام با حضور جمعی از استادان و پژوهشگران فلسفه و جامعهشناسی، به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی روز گذشته، شنبه ۶ دیماه برگزار شد.
در بخشی از نشست احمد بستانی، استاد دانشگاه خوارزمی و پژوهشگر فلسفه سیاسی، به بررسی خوانش میراث فکری دکتر غلامحسین دینانی از منظر «فلسفه سیاسی و امتناع امر سیاسی در فلسفه اسلامی» پرداخت و تأکید کرد نقد او ناظر به یک مسئله فردی نیست، بلکه بازتابدهنده مشکلی کلان در سنت فلسفه اسلامی متأخر است.
وی با اشاره به جایگاه علمی دکتر دینانی گفت: به نظر من دکتر دینانی یکی از دو یا سه فیلسوف بزرگ سنتی معاصر ایران است و شاید بیشترین تلاش را برای معرفی فلسفه سنتی اسلامی در فضای دانشگاهی انجام داده است. او از آخرین نسل فیلسوفانی است که میکوشد از درون خود سنت فلسفه اسلامی، به امکانات آن بیندیشد و آن را بارور کند.
بستانی با تأکید بر اینکه دینانی برخلاف بسیاری از همنسلان خود صرفاً حاشیهنویس نیست، افزود: آثار او از جمله رساله دکتری و پژوهشهایش در فلسفه اسلامی متأخر، نشاندهنده تلاشی اصیل برای بازاندیشی در مبانی فلسفی است. سهجلدیِ «فلسفه در جهان اسلام» سنت را نه ایستا، بلکه زنده، دینامیک و سرشار از تعارضهای درونی میبیند؛ تعارضهایی که اغلب در خوانشهای سنتی نادیده گرفته میشوند.
وی ادامه داد: دینانی متکلمان را جدی میگیرد، نزاعهای درون سنت را برجسته میکند و از تصویر هماهنگ و بیتنش از فلسفه اسلامی فاصله میگیرد. این رویکرد از منظر تاریخنگاری فلسفه، یک دستاورد مهم است.
این پژوهشگر فلسفه سیاسی در عین حال به محدودیت بنیادین این رویکرد اشاره کرد و گفت: مسئله اصلی آن است که دینانی در افق دنیای مدرن نمیاندیشد. پرسشهای او در نهایت پرسشهای درون سنتاند، نه پرسشهای برآمده از تجدد. این رویکرد البته یک مزیت دارد و آن اینکه به ایدئولوژی فروکاسته نمیشود و نه در دام بنیادگرایی میافتد و نه در دام تجددگرایی ایدئولوژیک.
بستانی با تفکیک میان «سیاست» و «امر سیاسی» توضیح داد: مراد من از امر سیاسی، اندیشیدن درباره مبانی متافیزیکی سیاست، نظم، عدالت، و نسبت فلسفه و شریعت است؛ نه بحث کنشگری سیاسی یا سیاست روز. از این منظر، فلسفه اسلامی از دورهای به بعد به تدریج توان اندیشیدن به امر سیاسی را از دست داده است.

وی با اشاره به سنت فلسفی اسلامی افزود: در فلسفه فارابی، عامری و حتی ابن سینا، سیاست جایگاه محوری دارد، اما از دورههای متأخر، بهویژه پس از خواجه نصیر، این پرسشها کمکم کنار گذاشته میشوند. در حکمت متأخر صدرایی، حکمت عملی عملاً به اخلاق فردی و تهذیب نفس تقلیل مییابد و وجه مدنی و سیاسی آن حذف میشود.
بستانی تأکید کرد: سنت فلسفی که دکتر دینانی نماینده برجسته آن است، قرنهاست که توان اندیشیدن به امر سیاسی را از دست داده و این، به نظر من، یک کاستی جدی است.
وی با هشدار نسبت به پیامدهای این وضعیت گفت: فلسفه که نسبت به امر سیاسی بیاعتنا باشد، از منظر فلسفه سیاسی معاصر، در معرض ایدئولوژیک شدن قرار میگیرد. سیاستزدایی از فلسفه، راه را برای آن باز میکند که دیگران عناصر پراکندهای از آن را گزینش و در خدمت برساختهای ایدئولوژیک متعارض به کار گیرند.
این پژوهشگر در پایان خاطرنشان کرد: میراث دینانی، با همه ارزشهای فلسفیاش، نمونهای از فلسفه سیاستزداییشده است. این رویکرد اگرچه از ایدئولوژی صریح فاصله دارد، اما ناخواسته امکان بهرهبرداری ایدئولوژیک از سنت فلسفه اسلامی را تسهیل کرده است؛ پدیدهای که در دو دهه اخیر، به اشکال مختلف شاهد آن بودهایم.
انتهای پیام