به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، شب گذشته، 30 مهر، در آستانه میلاد نبی مکرم اسلام و با موضوع «پیامبر رحمت» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه مشروح سخنان وی را میخوانید؛
موضوع صحبت، پیامبر رحمت است. این تعبیر برگرفته از برخی آیات شریف قرآن کریم است. قرآن کریم پیامبر(ص) را پیامبر رحمت معرفی میکند. در سوره انبیا فرمود: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»؛ یعنی ما تو را برای رحمت جهانیان فرو فرستادیم. بعثت پیامبر(ص) با هدف رحمت برای همه مردم معرفی شده است. به تعبیر دیگر خداوند فرموده؛ رسول من، فقط رحمت است و غیر از رحمت در رسول خدا(ص) چیز دیگری نیست. پس این رحمت، یک رحمت بسیار وسیع است که شامل انسانها و همه موجودات میشود. فهم این آیه برای مفسران کار سادهای نبوده و آنها را به سختی و دشواری انداخته است. اینکه چطور میتوان تصور کرد که پیامبر اکرم(ص) برای همه جهانیان رحمت باشد. در قبال این آیه، البته در قرآن کریم آیهای دیگر داریم که پیامبر(ص)، رحمت برای مؤمنین است و البته فهم آن آیه برای مفسران دشوار نبوده است.
خداوند در آیه61 سوره توبه فرمود: «وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ». میگوید پیامبر(ص)، برای کسانی رحمت است که از میان شما ایمان آوردند؛ یعنی برای مؤمنین رحمت است. یا در آیه دیگری در سوره توبه آمده است که «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»، در فهم این آیات که رحمت پیامبر(ص) نسبت به مؤمنین مطرح شده سختی نیست و شبیه آیهای که در سوره فتح است که در مورد مسلمین آمده که «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»؛ یعنی مسلمین در میان خود با رحمت برخورد میکنند اما در برابر کفار از شدت برخوردارند. حال چطور میتوان آن رحمت عام را تفسیر کرد؟
برخی از مفسران مانند طبرسی در مجمعالبیان، رحمت را به معنای نعمت گرفتهاند؛ یعنی پیامبر(ص) برای همه انسانها نعمت است و برخی از آن استفاده میکنند و برخی استفاده نمیکنند اما از طرف خداوند این یک نعمت است. توجیه دیگر، نظری است که مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان دارد. ایشان میفرماید آن «رحمه للعالمین»، رحمت شأنی است، در حالی که رحمت برای مؤمنین، رحمت فعلی است و رحمت دو نوع است. رحمت شأنی یعنی پیامبر اکرم(ص) زمینه رحمت برای همه انسانهاست و او برنامهای را برای سعادت بشر در اختیار دارد و اگر انسانها این برنامه را قبول کنند به سعادت میرسند و البته همه انسانها قبول نمیکنند و همه این مسیر را نمیروند. از اینرو، کسانی که این برنامه را بپذیرند این رحمت در حق آنها فعلیت پیدا میکند و کسانی که این رحمت را قبول نکنند این زمینه رحمت برایشان به فعلیت نمیرسد. پس رحمت، برای مؤمنین رحمت فعلی است اما رحمت برای عموم انسانها شأنی است.
همه این توضیحات نشان میدهد که مسئله یک مسئله سادهای نیست و تفسیر این که پیامبر اکرم(ص) رحمت برای جهانیان است با توجه به اینکه این رحمت برای غیرمسلمین باید قابل توجیه و توضیح باشد، موجب بحث و اختلاف نظر میان دانشمندان و مفسرین قرار گرفته است. علامه طباطبایی در موضع دیگری در المیزان، رحمت را به عدالت تفسیر کردهاند و خواستهاند بگویند پیامبر اکرم(ص) با برنامهای که ارائه کرده حقوق همه انسانها را استیفا میکند و برای آنها رحمت است. در جلد نهم المیزان آمده است که اقتضای رحمت این است که حق هر انسانی برای او ستانده شود و به او برسد و در مقابل، در برابر هر مظلومی که ظلم و ستمی برای او وجود دارد ایستادگی صورت گیرد و مقاومت شود و ظلم از او برداشته شود. در حقیقت رحمت را به عدالت تفسیر کردهاند. از برخی تعابیر دیگران هم استفاده میشود که رحمت به معنای مصلحت است.
اما آنچه بنده میخواهم بیان کنم و توقع دارم که مخاطبین موضوع را مورد دقت قرار دهند این است که آیا ما واقعاً میتوانیم رحمت را از معنای خودش جدا کنیم و به معنای نعمت یا به معنای مصلحت یا به معنای عدالت یا به معنای رحمت شأنی معنا کنیم و چنین تصرفات و توجیهات و تأویلاتی داشته باشیم؟ ریشه این تأویلگرایی این است که برای متفکرین اسلامی سخت بوده که چطور میتوان پیامبر(ص) را برای همه انسانها رحمت تلفی کرد، در حالی که بسیاری از انسانها دعوت پیامبر(ص) را قبول نمیکنند و کافر میشوند یا بالاتر اینکه نسبت به پیامبر اکرم(ص) عناد پیدا میکنند، حال رحمت نسبت به آنها چطور معنا پیدا میکند. اینجاست که به ناچار رحمت را به عدالت یا نعمت یا رحمت شأنی توجیه کردهاند.
هیچکدام از این تفاسیر قابل قبول نیست. آیا میتوان قبول کرد که خدا بفرماید پیامبر رحمت برای همه انسانهاست و بعد کلام خدا را اینطور تفسیر کنیم که پیامبر رحمت شأنی دارد؟ یعنی زمینه رحمت برای همه انسانهاست؟ اگر چنین چیزی بگوییم ظاهر آیه را نادیده گرفتهایم و وقتی میگوییم پیامبر رحمت است، پیامبر(ص) رحمت بالفعل است یا وقتی میگوییم پیامبر نذیر یا سراج منیر است همه اینها اوصاف بالفعل پیامبر(ص) است نه اوصاف بالقوه و شأنی اما به هر حال خود را ناچار دیدهاند که چنین کاری را انجام دهند. شاید بنده هم نتوانم پاسخ روشنی ارائه کنم اما تلاش میکنم با یک توضیحاتی قدری به فهم آیه نزدیک شویم.
یک نکته که ما را در فهم آیه کمک میکند این است که رحمت به چه معناست. کلمه رحمت در قرآن نسبت به پیامبر اکرم(ص) و موارد دیگر استعمال شده است و این رحمت همان رحمتی است که در «بسم الله الرحمن الرحیم» است و رحمت به معنای نعمت یا عدالت و امثال اینها نیست؛ مثلاً اگر بخواهیم از قرینه مقابله استفاده کنیم، در سوره فتح آمده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ». این رحمت در برابر شدت است که مسلمین در بین خود از رحمت برخوردارند و در برابر کفار از شدت برخوردار هستند. پس رحمت را نباید به جنبههای تکوینی برگرداند، بلکه رحمت خصلتی است که در رفتار انسان ظهور و بروز پیدا میکند.
آیه دیگری که نشان میدهد رحمت مربوط به نوع خاصی از رفتار است که همراه با نرمی و ملاطفت است این آیه شریفه در قرآن است که فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ». اتفاقا این آیه هم مستقیما خطاب به پیامبر اکرم(ص) است که ای پیامبر(ص)، در اثر رحمت الهی که بر تو افاضه شد تو نسبت به مردم نرمی پیدا کردی. «لین» به معنای نرمی و ملایمت و ملاطفت است و در اینجا جلوه رحمت همان ملایمت و ملاطفت با مردم معرفی شده است. در مقابل این ملاطفت و نرمی فَظ و غلیظالقلببودن و سختی و خشونت قرار گرفته و فرموده: «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ». معلوم میشود این بدخلقی و سنگدلی و خشونت، مربوط به آن رحمت نیست بلکه اقتضای رحمت ملاطفت است.
پس پیامبر(ص) برخوردار از رحمت بوده و از ملاطفت و نرمی برخوردار است و پس از این نرمخویی، آثارش مطرح میشود که میگوید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ». از مردم بگذر و آنها را عفو کن، نه اینکه با مردم با دیدس انتقام مواجه شوی و سپس میگوید از خدا برای آنها استغفار کن و فقط عفو و استغفار هم نباشد بلکه از آنها استفاده کن و زمینه مشارکت آنها را در امور جامعه فراهم کن. همه اینها زیرمجموعه همان رحمت است که خداوند میفرماید ما به تو رحمت دادیم و براساس این رحمت، باید عفو و مشارکت مردم صورت گیرد.
پس با این موافق نیستیم که برای رحمت یک معنای ماورایی قرار بدهیم و یا رحمت را بخواهیم در تکوین تفسیر کنیم. رحمتی که نسبت به پیامبر اکرم(ص) وجود داد رحمتی است که در رفتار پیامبر(ص) خود را نشان میدهد و لطف و مهربانی است که عفو و اغماض و گذشت و امثال آن از آثار این رحمت هستند. حال که با معنای رحمت آشنا شدیم باید «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» را معنا کنیم. آیا این آیه تخصیص میخورد؟ چطور میتوانیم این را تخصیص بزنیم؟ برخی از افراد استثنائا از شمول این رحمت خارج میشوند و ایرادی هم ندارد اما به طور کلی باید این رحمت فراگیر باشد و فراتر از این باشد که فقط به مسلمین اختصاص پیدا کند.
تنها چاره این است که بگوییم برخی از افراد با سوءاختیار خود نمیخواهند از این رحمت استفاده کنند اما در عین حال پیامبر اکرم(ص) نسبت به همانها هم رحمت خود را دارد و چنین نیست که رحمت پیامبر(ص) شامل غیرمسلمین نشود و چنین نیست که این رحمت اختصاص به مسلمین داشته باشد بلکه این رحمت برای همه افراد است اما برخی از افراد کمتر از این رحمت نبوی استفاده میکنند. اینجا با این سؤال روبهرو میشویم که گاهی اوقات پیامبر(ص) با مشرکین برخوردهایی داشتند و با دستور و حضور پیامبر(ص) برخی از این مشرکین کشته میشدند آیا این را هم میتوان به اقتضای رحمت پیامبر(ص) دانست یا خیر.
اگر فرض کنیم افرادی در جامعه هستند که به دیگران تعدی و ظلم میکنند و حقوق دیگران را زیرپا میگذارند و پیامبر(ص) در برابر این افراد ظالم ایستادگی کرده و مسلمین را به میدان آورده، آیا با رحمت رسول خدا(ص) منافات دارد؟ خیر، نمیتوان گفت که ایستادن در برابر گرگهای درنده و از مردم مظلوم دفاعکردن با رحمت منافات پیدا میکند. اگر پیامبر اکرم(ص) شمشیر بالای سر مردم بگیرد و از آنها بخواهد که با زور و اجبار مسلمان شوند قهراً با رحمت سازگار نیست و با رحمت در تضاد است اما پیامبر(ص) از سر لطف و ملاطفت وقتی که از حقوق مردم دفاع میکند و در برابر اشرار میایستد، منافاتی با مسئله رحمت شامل و فراگیر پیامبر(ص) پیدا نمیکند. در عین حال، پیامبر(ص) در همانجا که با اشرار مواجه میشدند هم خشونت را به حداقل میرساند و رحمت را شامل دشمنان هم میکرد.
این روایت را در منابع مختلف میخوانیم و مثلاً در صحاح اهل سنت هم وارد شده که وقتی در یکی این جنگها سنگ زدند و پیشانی رسول خدا(ص) شکافته شد و خون میریخت، برخی اصحاب درخواست کردند که رسول خدا(ص) در حق آنها نفرین کنند که عذاب الهی بر آنها نازل شود، آن هم عذاب بر دشمنی که در حال جنگ با پیامبر(ص) هستند اما رسول خدا(ص) فرمودند علیه آنها نفرین و دعا نمیکنم؛ چون من مبعوث به رحمت هستم. اینجا رسول خدا(ص) مبعوثبودن به رحمت را در قلمرو رفتار و میدان جنگ و مواجهه با دشمن مطرح میکند. پس ما مجاز نیستیم رحمت را به روابطی اختصاص دهیم که مسلمین با یکدیگر دارند و یک امر داخلی محسوب کنیم. البته مؤمنین با یکدیگر صفا و صمیمیتی دارند اما به معنای آن نیست که غیرمؤمنین و غیرمسلمان از رحمت پیامبر(ص) برخوردار نباشد.
وقتی این موضوع را در قرآن مطالعه میکردم دیدم که تعبیر رحمت در مورد انبیای الهی به کار نرفته و از تعابیر اختصاصی نسبت به پیامبر اکرم(ص) است و در مورد دیگر انبیا(ع)، اینکه مستقیماً اشاره کرده باشد که برای رحمت مبعوث شدهاند، این تعبیر را نداریم. گاهی البته رحمت در کتب آسمانی هست یا دعایی برای اینکه خدایا ما را در رحمت خویش وارد کن که انبیاء الهی در رحمت وارد شدهاند و این تعبیر در قرآن مکرر ذکر شده است اما اینکه پیامبری مانند موسی(ع) یا عیسی(ع) یا ابراهیم(ع) اساساً رسالتشان بر مبنای رحمت باشد که خط اصلی رسالت را مشخص کند در تعابیر قرآن نیست و این از اختصاصات پیامبر عظیم الشان اسلام است که فرمود ای پیامبر(ص) فقط تو را برای رحمت همه جهانیان فرستادیم.
نکته پایانی این است که یکبار رحمت را در تحلیل شخصیت پیامبر(ص) مطالعه میکنیم؛ یعنی زیربنای شخصیت پیامبر(ص) و اخلاق رسول خدا(ص) همه باید بر اساس رحمت مطالعه شود و همین رحمت، چارچوب اصلی این شریعت هم قرار میگیرد؛ یعنی زیربنای مضمون حقایقی که از طریق پیامبر(ص) در اختیار ما قرار گرفته و برنامهای که پیامبر(ص) در اختیار ما قرار داده رحمت است. باید شریعت را بر مبنای این قاعده تفسیر کنیم و اصل در شریعت رحمت است و هرکجا که از این مبنا تخلفی صورت گیرد باید مشخص شود که چه ضرورتهایی ما را از رحمت بیرون برده، والا قاعده حاکم بر شریعت، رحمت است.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام