امام على(ع) فرمودند: «هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است». سال جدید آغاز و با روزهای ماه مبارک رمضان قرین شده است. در ماه رمضان، فصل خودسازی، میتوانیم هر روز نکات جدیدی بیاموزیم تا نه تنها مغبون نباشیم، بلکه در مسیر رشد و تعالی اخلاقی قرار گیریم.
خبرگزاری ایکنا با همین هدف سلسلهجلسات کوتاه اما پرمحتوای سواد عاطفی را به منظور آموزش روشهای مدیریت عواطف و احساسات برگزار کرده است. در این جلسات عاطفه سهرابی، روانشناس، به تشریح راهکارهای عملی مدیریت خشم و سایر عواطف میپردازد.
در ششمین جلسه این دوره آموزشی عاطفه سهرابی به تشریح نحوه مدیریت احساس خستگی پرداخت که در ادامه میخوانید و میبینید.
امروز در مورد مدیریت خستگی صحبت میکنیم. مدیریت خستگی یعنی چه؟ همه خستگی را میشناسند و در طول روز آن را تجربه میکنند. خستگی دو نوع است؛ جسمی و روحی. خستگی جسمی طبیعی است و کاش همه ما در طول روز این نوع خستگی را تجربه کنیم، چون لذتی در آن هست؛ خستگی جسمی یعنی فعالیتی را انجام دادهایم و کاری داشتهایم که در پایان روز آن را تجربه میکنیم. پس با خستگی جسمی کاری نداریم و میخواهیم در مورد خستگی روحی صحبت کنیم. روح بسیاری از افراد خسته است. اما چطور متوجه شویم که روحمان خسته است؟
برخی برای مشاوره مراجعه میکنند و میگویند که نمیدانند چرا حالشان خوب نیست و نمیدانند چه شده است. هیچ اتفاقی برایشان نیفتاده، اما حالشان خوب نیست. در واقع روح فرد خسته است و شرایطی پیش آمده که خودش متوجه آن نیست و در مورد آن آگاهی ندارد و در نتیجه روحش خسته شده است.
حالا وقت آن است که روح را حلاجی کنیم. در قدیم پنبهزن آنقدر پنبههای سفتشده را میزد که نرم و ناخالصیها آشکار میشد و در نهایت یک کوه پنبه زیبا به دست میآمد. میخواهیم پنبه سفید روحمان به زیبایی قبل شود.
کسانی که احساس میکنند حالشان خوب نیست و روحشان خسته است، ببینند کجا معذب هستند؟ کجا سختشان است؟ یعنی وقتی کجا میخواهید بروید احساس میکنید که کارتان جور درنمیآید. مثلاً به مهمانی دعوت شدهاید از یک هفته قبل که میخواهید به مهمانی بروید مدام به این فکر میکنید که چه کار کنم؟ چطور بروم؟ چه هدیهای ببرم؟ آیا فلانی هم دعوت است؟ هزار و یک سؤال در ذهنتان وجود دارد.
این نوع کلنجار رفتنها به ما چراغی را نشان میدهد، اما وقتی میخواهیم جای دیگری برویم، مدام منتظریم و لحظهشماری میکنیم که زمان مهمانی فرابرسد. این نوع استقبال کردن از موقعیتها نشان میدهد که آن موقعیت را دوست داریم یا نداریم.
وقتی موقعیتی را دوست نداشته باشیم، حالا آن موقعیت هرچه میخواهد باشد مهمانی، کار یا ...، خودمان را ملزم و مجبور میکنیم که آن را انجام دهیم و این امر موجب میشود که دچار خستگی روحی شویم. در ابتدا این خستگی ما را اذیت نمیکند، چون توانایی داریم که روحمان را ترمیم کنیم. وقتی این خستگیها انباشته میشود، به جایی میرسیم که احساس میکنیم نه حوصله خودمان را داریم و نه حوصله دیگران را، چون به موقع به داد خودمان نرسیدهایم و خستگی روحیمان را مدیریت نکردهایم.
بهترین کار و بهترین تمرین بعد از دیدن این فیلم آموزشی این است که یک کاغذ برداریم و آن را به دو قسمت موقعیتهای خوب و موقعیتهای بد تقسیم کنیم یا اگر نمیخواهیم از کلمه «بد» که بار منفی دارد استفاده کنیم، بنویسیم موقعیتهای خوب و موقعیتهای کمی خوب.
بعد در هر ستون موقعیتها را بنویسیم. موقعیت خوب مثل وقتی میخواهم بروم پدر و مادرم را ببینم و موقعیت بد مثل وقتی مجبورم در صفی طولانی بایستم. وقتی فهرستی از این را موقعیتها تهیه میکنیم، یعنی فهرستی را از ناخودآگاهمان بیرون آوردهایم و وارد خودآگاهمان کردهایم.
و اگر میخواهیم در موقعیتی که خوب نیست قرار بگیریم، با خودآگاهی وارد آن موقعیت شویم و خودمان را خطاب کنیم: «میدانم در صف ایستادن را دوست نداری، اما اکنون که میخواهی در صف خریدن نان بایستی، قرار است آن را برای خانوادهات بخری تا با لذت بخورند.» با این نگاه خستگیهای روحی را مرور میکنیم، چون آگاهی بخشیدن به خودمان دقیقاً مثل آگاهی بخشیدن به دیگران است.
گاهی پیش کسی میرویم و برایش توضیح میدهیم که منظور ما از انجام کار یا بیان یک حرف چه بوده است تا سوء تفاهمی پیش نیاید تا آن فرد آگاه شود و دلخوری پیش نیاید، ولی یاد نگرفتهایم که با خودمان صحبت کنیم.
باید با خودمان خلوت کنیم و بگوییم که میدانم اذیت میشوی، اما کس دیگری را تحت پوشش قرار میدهی. صحبت کردن با خودمان موجب میشود که خستگی روحیمان کمتر شود.
انتهای پیام