به گزارش ایکنا، آیتالله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه، شامگاه 20 مردادماه در نشست علمی «تحلیل فقهی حقوقی واقعه عاشورا» با بیان اینکه واقعه عاشورا، گزارشگران و خبرنگاران متعددی مانند عقبه بن سمعان داشته است، گفت: لوط بن یحیی ابومخنف حدود 70 سال بعد واقعه عاشورا را ثبت و گزارشات را در کتابش آورد. او برخی گزارشات را از اهالی کوفه گرفت و البته کتاب او گم شد ولی مطالب این کتاب از بین نرفت و در تاریخ طبری و برخی تواریخ دیگر نقل شد. از همان زمان نگاه به واقعه عاشورا نگاهی احساسی عاطفی بوده است؛ لذا ابومخنف کتاب خود را مقتل نامگذاری کرد.
وی با بیان اینکه در دوره آلبویه هم واقعه عاشورا با تعطیلی این روز و برپایی دستجات عزاداری تکریم شد، افزود: در این دوره کسی در مورد مسائل فقهی حقوقی و شرعی و حتی اخلاقی عاشورا کتابی ننوشت؛ در دوره صفویه و قاجار جنبه احساسی عاطفی پررنگتر شد و جنبه حماسی آن هم بیشتر مورد توجه بود و در این دوره هم کسی دنبال مسائل فقهی نبود و الان هم در هیئات و مجالس، باز جنبه فقهی حقوقی وجود ندارد.
آیتالله علیدوست با بیان اینکه امام حسین(ع) به تعبیر برخی هندوها امام بشریت هستند، اضافه کرد: نگاه دیگری که به واقعه عاشورا به خصوص بعد از انقلاب شد نگاه حماسی و انقلابی بود گرچه آمیخته با نگاه احساسی و عاطفی بوده است. در تعابیری مانند خون بر شمشیر پیروز است هم این جهت پررنگ است.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه مرحوم امین الاسلام طبرسی در ذیل آیه «لا تلقوا الیکم» اشاره به واقعه کربلا دارد، گفت: این آیه دلالت بر حرمت اقدام بر کاری است که انسان تأمین جانی ندارد و حتی خوف از دست دادن جانش در میان است و بعد ادامه داده است اگر کسی به ما اشکال کند که چرا حسین بن علی(ع) تنها و بدون لشکر قیام کرد دو پاسخ داریم؛ اول اینکه ایشان معتقد بود و گمان میکرد که او را به خاطر موقعیت و جایگاهی که نبی اکرم(ص) داشت نخواهند کشت یعنی جواز فقهی را اینطور حل کرده است. پاسخ دوم این است که امام(ع) میدانستند راه گذر ندارند و ابن یزید ملعون حضرت را به زندان افکنده و شهید خواهند کرد؛ لذا حضرت تشخیص دادند که کشته شدن در حال جهاد و مبارزه بهتر از آن است که تسلیم شوند.
آیتالله علیدوست با بیان اینکه ممکن است جواب دوم مرحوم طبرسی بیشتر مورد قبول قرار گیرد، تصریح کرد: اگر هر کدام از دو جوابی که مرحوم طبرسی داده است را بپذیریم؛ بردن زن، فرزندان و اهل بیت(ع) هیچ توجیهی ندارد؛ وقتی علی اصغر متولد شد امام به سجده رفتند و گفتند الان وقت حرکت شد یعنی گویا منتظر بودند که با فارغ شدن مادر حضرت علی اصغر(ع) حرکت ایشان از مدینه شروع شود و این با توجیهات مرحوم طبرسی سازگار نیست.
وی افزود: برخی نویسندگان معاصر هم گفتهاند که حضرت برای حکومت رفتند که باز بردن زن و فرزند با این مقوله هم سازگار نیست؛ بنابراین باید تحلیل دیگری بگذاریم تا دست فقیه باز شود؛ یعنی بگوییم مسئله در این ماجرا، امر به معروف عادی و نهی از منکر معمولی نیست بلکه وجوب امر به معروف و نهی از منکر در این ماجرا با خوف نفس کنار نمیرود.
تحلیل منطقی فقهی حقوقی عاشورا
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه اگر در جایی اصل اسلام در خطر باشد در این صورت تحلیل جناب طبرسی وجهی ندارد و قیام باید حتما صورت بگیرد، اظهار کرد: اگر ما مصلحت را وارد فقه کنیم و فقه را در فقه مصالح ببینیم واقعه کربلا به راحتی با تحلیل فقهی سنتی امکانپذیر است و آورده اهل بیت(ع) به کربلا هم توجیه خواهد شد.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه با بیان اینکه عاشورا مشحون از نکات اخلاقی و حقوقی و فقهی است، گفت: اگر قضیه مسلم را هم به واقعه کربلا پیوند بزنیم، مسلم با همه شخصیت بزرگی که دارد معصوم نیست و فعل او حجت نیست ولی در قضیه دعوت عبیدالله به منزل هانی شاهدیم مسلم اقدامی علیه ابن زیاد نکرد. ابن زیاد با اینکه سنی در حدود 30 سال داشت ولی مدیر موفقی بود و اگر در این ماجرا به درک واصل شده بود انسجام بنیامیه به هم ریخته بود. دو نگاه به این ماجرا از منظر فقهی وجود دارد؛ اول اینکه مسلم قصاص قبل از جنایت را جایز نمیدانست ولی نگاه دیگر این است که دفع منکر بود و عبیدالله هم مجسمه منکرات است. باور ما این است که کار مسلم درست بود زیرا عاشورا که همهاش اخلاق است نباید با ترور شروع شود.
آیتالله علیدوست بیان کرد: در روز دوم محرم لشکر امام حسین(ع) با لشکر حر تلاقی پیدا کرد؛ حر با هزار نفر نیرو و دیرتر از لشکر امام به کربلا آمده است؛ اینجا امام حسین(ع) دستور دادند که به لشکر حر و اسبان و شتران آنان آب بدهند؛ اینجا باید با تحلیل فقهی و اخلاقی توجیه شود زیر ا ممکن است برخی این کار را غیرفقهی بدانند.
وی اضافه کرد: اولین نماز جماعت در ظهر روز دوم در کربلا برگزار شد و حر هم به امام حسین(ع) اقتدا کرد و این خیلی غمبار و حسرتآور است که لشکر حر قبول دارند که پشت سر امام حسین(ع) نماز بخوانند ولی در نهایت منجر به شهادت امام(ع) میشود. این ماجرا خود یک تعین اخلاقی است.
آیتالله علیدوست با بیان اینکه روضهخوانان در روضههای خود میگویند که چادر و روسری را دشمنان از سر اهل بیت(ع) برداشتند ولی ما با همه پلشتی و پلیدی و خفتی که در لشکریان دشمن شاهدیم این گزاره به نظر درست نیست، افزود: در روز سوم با واقعه فقهی حقوقی مواجهیم؛ امام بنی اسد را خبر کردند؛ امام(ع) طبق نقل مرحوم طریحی یک فرسخ در یک فرسخ زمین کربلا را به 60 هزار درهم خریدند و باز به بنی اسد برگرداند؛ یعنی در حال حاضر امام حسین(ع) در ملک خودشان دفن هستند؛ حضرت شرط کرده بودند که سه روز هم از زائران ایشان پذیرایی شود ولی بنی اسد این شرط را عمل نکردند. اینجا این نکته وجود دارد که امام(ع) چقدر تقید به فقه و شریعت دارند.
حقالناس به هیچ وجه مورد پذیرش امام حسین(ع) نیست
وی اضافه کرد: موسی بن عمیر انصاری نقل کرده است که پدرم گفت امام(ع) مرا صدا زدند و فرمودند امشب هر کسی حقالناس به گردن دارد برود؛ با اینکه یک سرباز هم در لشکر امام حسین (ع) یک سرباز است؛ ولی امام(ع) خواهان کسی نیستند که دین به گردن دارد؛ باید عاشورا را از این زاویه تحلیل کنیم؛ متأسفانه گاهی عزاداری خواصنماهای ما و رسانه ما درگیر حقالناس است.
استاد درس خارج حوزه ادامه داد: کسی نقل کرده است که به امام حسین(ع) عرض کردم که وقت نماز است و به دشمنان بگویید دست از تیراندازی بردارند تا نماز بخوانیم ولی دشمن درخواست امام(ع) را قبول نکرد؛ لذا دو نفر از جمله زهیر بن قین از لشکر دفاع کردند تا امام حسین(ع) و لشکر نماز بخوانند یعنی هم حقالناس و هم حقالله را مدنظر قرار دادند.
آیتالله علیدوست تصریح کرد: جناب مسلم هم 700 درهم در کوفه قرض گرفت و برای ادای این قرض، زره خود را به عمرسعد داد و گفت این زره را بفروش و دین مرا ادا کن؛ بنابراین واقعه عاشورا جای کار فقهی و حقوقی زیادی دارد. نگاههای احساسی و عاطفی و آزادیخواهانه را رد نمیکنم و خیلی خوب هم هست و باید بیشتر هم روی آن کار شود ولی باید بیشتر بر روی بعد حقوقی و فقهی و اخلاقی عاشورا کار کنیم؛ نحوه دعوت امام(ع) و مسیر کربلا فراوان از این درسهای اخلاقی، فقهی و حقوقی وجود دارد.
انتهای پیام