بار اول که او را دیدم احساس کردم میشناسمش حس غریبی به من میگفت او میخواهد با تو حرف بزند. در پایان جلسه آموزشی همه را به بهرهگیری از فرصت به دست آمده و ایجاد ارتباط با یکدیگر به ویژه با روحانی کاروان دعوت کردم. شماره اتاقم را اعلام کرده و این بیت از شعر امام را بر درب اتاق نصب کردم: «خادم درگه میخانه عشاق شدم / عاشق مست مرا خادم درگاه نمود».