فرهنگ، جزء لاینفک و مایه حیات هر کشوری به شمار میآید؛ فرهنگی که رخنه در جان و روح آدمی دارد و گذشته، حال و آینده بشر را ترسیم میکند. در بحبوحه تاریخ و در کشاقوس حوادث تلخ و شیرین روزگار، ماندگارترین وجهه شخصیتی هر فرد، فرهنگی است که در کالبدش تجلی یافته است.
در این بین، کشور متمدنی همچون ایران، متشکل از زبانها و فرهنگهای گوناگون، کولهباری از فرهنگ را به دوش دارد که نه تنها امنیت و پیشرفت را برای خود، بلکه در صورتی که آن را به سایرین منتقل کند، مایه دلگرمی و توفیق روزافزون آنها نیز میشود.
فرهنگ، زمینهساز امنیت و آرامش
اما نکته حائز اهمیت، توجه به مقوله بهرهوری حداکثری از فرهنگ در داخل و بسترسازی برای انتقال این الگوها به سایر کشورهاست. این امر نه تنها زمینه گسترش ارتباطات میان جهانیان میشود، بلکه خود این امر عاملی برای ماندگار شدن فرهنگ مذکور در داخل کشور و در نتیجه انتقال میان نسلها میشود.
برای جهانی شدن، تعاریف متعددی ذکر کردهاند. واقعیت آن است که شاید نتوان برای این پدیده به دلیل تعدد ابعاد آن، یک تعریف واحد ارائه داد، اما آنچه که بیش از همه به عنوان تعریف این پدیده ذکر شده، آن است که «جهانی شدن عبارت است از فرآیند فشردگی فزاینده زمان و فضا که به واسطه آن، مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام میشوند.»
البته نباید منکر این قضیه بود که انتقال یک فرهنگ به آن سوی مرزها، نیازمند شکوفائی آن در داخل کشور است. بنابراین مهمترین مقوله در جهانیسازی فرهنگ، بالندگی آن در داخل کشور است. برای این امر باید با تمامی ابزارهای موجود به ویژه شیوههای نوین اطلاعرسانی، فرهنگ را در داخل کشور اعتلا بخشید و از تمامی ظرفیتهای آشکار و نهان آن به درستی بهره برد.
جهانیسازی؛ عاملی برای ادغام ملتها
اما درباره اینکه کدامیک از فرهنگ و الگوهای جوامع، قابلیت تسری به سایر جوامع بشری به ویژه کشورهای در حال توسعه را دارد، نگاهی جامع و متفقالقول وجود ندارد. با این همه با دید کارشناسانه میتوان به شناسائی و آسیبشناسی این مقوله پرداخت.
دفاع مقدس با حوادث تلخ و شیرین و با جانفشانیهای مردمی مذهبی و وطنپرست در کنار سوقالجیشی بودن کشور ایران، همه دست به دست هم دادند که این برهه از زمان را نه تنها به عنوان بخشی از تاریخ، بلکه به عنوان یک الگو و فرهنگ مطرح کند.
اندکی توجه نشان داد که میشود با واکاوی در لایههای این برهه حساس نه تنها تاریخ ایران، بلکه از تاریخ بینالملل، میتوان الگوی ارزشهایی را استخراج کرد که سبب سعادت اخروی و دنیوی بشر و بسط عدالت در جوامع گوناگون شود.
استکبار جهانی؛ عامل جنگ میان ایران و عراق
8 سال جنگ میان دو دولت اسلامی مستقل با سرمایههای عظیم انرژی در فوق استراتژیکترین بخش کره خاکی، آنهم در زمانی که هنوز مدت زمان طولانی از 2 جنگ جهانی ویرانگر نمیگذشت، خیلی حرفها برای گفتن دارد. در یک طرف کشوری که بعد از قرنها مبارزه علیه ظلم و جور، حکومت اسلامی را برگزیده و با جانفشانی، دست ایادی استکبار از ایران را کوتاه کردند و در آن سو، دولتی که تمامی پتانسیلهای لازم برای وحشیگری و تجاوز به حریم همسایگان با چراغ سبز دوستان غربی- عربیاش را دارد، قرار داشت.
این 8 سال با اینکه خرابی، ویرانی و از میان رفتن افراد فراوانی را با خود به همراه داشت، اما نقطه عطفی بود در تاریخ ایران اسلامی که کولهباری از تجربه و ارزش را به همراه خود آورد. الگوها و ارزشهائی که هر کدام از آنها، راهکاری اساسی برای جوامع امروز و آینده بشری به شمار میآید.
در نگاهی ژرفاندیشانه باید دقت کرد که یکی از رسالتهای ما در خصوص 8 سال جنگ تحمیلی، علاوه بر بهرهگیری داخلی، گسترش برونمرزی این حماسه و فرهنگ است.
علاوه بر این، فرسایش و فروریزی مرزها و دیگر عوامل محدود، مقید کننده امر اجتماعی و افزایش وابستگی متقابل انسانها در سطح جهان و همسانی ساختاری و نهادی جوامع مختلف، تنها گوشهای از امتیازات جهانی شدن فرهنگ است که میتوان با جهانیسازی فرهنگ دفاعمقدس، این ارزشها را به دست آورد.