«عروسکهای سکوت» با نام قبلی «ساعت بیعقربه» به نویسندگی فرزانه سهیلی و کارگردانی سمانه زندینژاد پس از حضور موفق در سی و یکمین جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر»، این شبها میهمان تالار سایه مجموعه تئاتر شهر است، نمایشی که اگرچه به ظاهر در زمره نمایشهای دینی قرار نمیگیرد اما حاوی مطالب و موضوعاتی دغدغه برانگیز است که میتواند به بررسی آنها در حوزه زندگی به سبک ایرانی و اسلامی پرداخت.
مراد از این یادداشت نقد فنی، ساختاری و یا محتوایی نمایش نیست بلکه توجه به این نکته است که «عروسکهای سکوت» در لایههای زیر متن خود، به مسائلی عدیدهای اشاره کرده است که دقت در ظرایف و جزئیات آن، مخاطب را متوجه این مسئله میکند که در زندگی ظاهری و واقعی هر کدام از ما متأسفانه نمونههای بیشماری از این ناهنجاریهای اجتماعی وجود داشته و دارد که محصول پوچ و تهی بودن ارکان خانواده از مظاهر الهی و قدسی است.
داستان این نمایش ایده یک خطی از ماجرایی واقعی است که گویا قریب به یک دهه پیش رخ داده است و در جریان آن پدر خانوادهای دو دختر خود را به دلیل سوءظن به آنها مورد شکنجه قرار داده و میکشد و برای آنکه اثری از جنایت خود باقی نگذارد و اعتراض و شکایت همسرش را در این جریان خاموش کند تصمیم میگیرد صحنهسازی کرده و با آتش کشیدن قسمتی از خانه که زن و جسد دو دخترش در آن قرار دارند، حادثه را طبیعی و اتفاقی جلوه دهد.
نمایش حاصل طرز نگاه ماهرانه سمانه زندینژاد، به شکل کاملاً هنرمندانهای روایت عذاب وجدان پدر قاتل پس از به قتل رساندن فرزندان و همسرش است که با ارواح آنها به جدال مشغول است و این میان به جنونی مرگبار میرسد و پشیمان و نادم از کاری که انجام داده است سعی در بخشوده شدن خود با توسل به آنها دارد.
صرفنظر از اینکه پس از سالها در صحنه تئاتر مخاطب با نمایشی مواجه میشود که در آن استفاده بکر و هنرمندان از همه امکانات صحنه و قراردادهای تئاتری شده است به شکلی که این نمایش را حائز رتبههای برتر از جشنواره سی و یکم فجر میکند اما همانگونه که گفته شد «عروسکهای سکوت» گوشزدهایی دارد که جالب توجه است؛ گوشزدهایی در باره مخاطرات یک زندگی عاری از روحی الهی و خدامدارانه.
سوءظن و گمان بد یکی از آن مواردی است که میتوان به عنوان هسته اصلی این نمایش و مسبب اتفاقات از آن نام برد، مقولهای که در دین و شریعت اسلامی و حتی سایر ادیان الهی مطرود است اما در این نمایش موجب بروز فاجعهای جانکاه میشود که البته متأسفانه کم و بیش و با وجود ارتقای بینش اجتماعی و اخلاقی خانوادههای ایرانی همچنان شاهد بروز آن هستیم، چیزی که ارکان مقدس یک خانواده را به لرزه درمیآورد.
بیاخلاقی، رفتار نامناسب با افراد خانواده به ویژه از سوی والدین که نسبت به اولاد خود روا میدارند، استفاده از القاب بد و واژگان رکیک در برقراری ارتباط با اعضای خانواده که خود موجب سرخوردگی فرزندان خانواده میشود و چون در کانون خانواده قادر نخواهند بود فضایی همراه با بار عاطفی و نوعدوستی را به دست بیاورند لذا برای تأمین این خواسته خود به مواردی بیرون از چارچوب خانواده متوسل میشوند که البته اغلب نیز به دلیل جو ناسالم اجتماعی تبعات بدی به دنبال دارد.
به نکته دیگری در این نمایش به شکلی ظریف اشاره شده است و آن اینکه هنوز در جامعه مترقی اسلامی مردانی هستند که اعضای خانواده خود را مایملک خود دانسته و از آنجا که خود را اختیاردار آنها میدانند لذا براساس این تصور به خود این جرئت و جسارت را میدهند هر نوع رفتاری که صلاح دانستند با آنها به انجام برسانند، همچنان که در این نمایش پدر خانواده به خود این اجازه را می دهد که فرزندان خود را به بهانه واهی تا مرز کشتن مورد تنبیه قرار دهد و توجیهی نیز دارد و آن اینکه چون ولی دم است لذا مورد تعقیب قانونی نیز قرار نمیگیرد و شاکی نیز نخواهد داشت.
به هر حال نمایش «عروسکهای سکوت» اتفاقی نادر در عرصه تئاتر حرفهای است، اتفاقی که مخاطب را خوشبین میکند که همچنان ایده و تفکری نو در جریان تولیدات نمایشی وجود دارد، نمایشی که بتواند مخاطب را در دو وجه یعنی هم دغدغه ساختاری و فرمیک و هم دغدغه محتوایی خشنود از سالن نمایش خارج کند.
یادآور میشود، علاقهمندان به دیدن این نمایش میتوانند هر روز به غیر از شنبهها ساعت 19 به تالار سایه مجموعه تئاتر شهر مراجعه کنند.