کد خبر: 1321772
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۸

ضرورت اصلاح نگرش به اقتصاد اسلامی

گروه اقتصاد: ارزش‌گذاری بر مسائل موجود در اقتصاد و به تبع آن، تعریف انسان اقتصادی در اسلام، موجب می‌گردد تا تفاوت‌هایی در نگرش به اقتصاد اسلامی به وجود آید، آنچه مسلم است تعریف تعالی‌محور اسلام از انسان و فعالیت‌های اقتصادی آن است، بنابراین نگرش اقتصاد اسلامی، هم باید بُعد تعالی شخص و هم استفاده از عقل ابزاری را در نظر بگیرد.


قبل از آدام اسمیت و شکل‌گیری اقتصاد سیاسی که امروزه آن نیز تأویل یافته است، قدما اقتصاد را قسمتی از علم تدبیر منزل می‌دانستند. علم تدبیر منزل به رفتار انسان در تدبیر امور جاریه‌ خود، اعم از امور معیشتی و تربیتی، می‌پرداخت و انسان را در بعد خانواده بررسی می‌نمود و رفتارشناسی از مهم‌ترین دغدغه‌های آن بوده است، لیکن با تخصصی شدن امور، به ویژه بعد از قرون وسطی، علم تدبیر منزل به زیرشاخه‌هایی از جمله علم اقتصاد تقسیم شد که صرفاً به امور مادی انسان می‌پردازد و با تجزیه و تحلیل رفتار وی در بازار، به پیش‌بینی اقدامات بعدی می‌پردازد و از این رهگذر سعی می‌کند تا قواعدی را برای شکل‌گیری نهادهای اقتصادی استخراج نماید.



تعریف جوامع از انسان نوع ارتباط با پدیده‌ها را مشخص می‌کند



انسان مخلوق خداوند و در نوع بشر مشترک است، لکن هنگامی که انسان‌ها گرد هم می‌آیند و اجتماع تشکیل می‌دهند و قرن‌ها در کنار هم زندگی می‌کنند و تمدن‌های گوناگون را تشکیل می‌دهند، ادراکشان از مفهوم انسان متفاوت می‌گردد؛ هرچند که نقاط اشتراکی نیز در بین تمامی مفاهیم، نظیر نوع‌دوستی وجود دارد. حال اگر تمدنی بر پایه‌ وحی و دستورالعمل الهی پایه‌ریزی شود، انسان مد نظر آن جامعه متفاوت‌تر، بلکه به کلی متغیر از انسان مد نظر دیگر جوامع می‌گردد. از این رو است که تعریف جوامع مختلف از انسان، بسته به قدمت یا اعتقاد به وحی، بسیار متفاوت می‌شود و لاجرم کارکرد نهادهای موجود در آن نیز تا حدودی منحصر به همان جوامع می‌گردد.



وقتی تعریف جوامع از انسان مشخص گردید، نوع رابطه‌ها در حوزه‌های مختلف، از جمله اقتصاد، مشخص می‌شود. در جوامع مادی، اصل حداکثر کردن مطلوبیت مادی فرد است و اگر مطلوبیت تک‌تک افراد حداکثر گردد، لاجرم برآیند آن‌ها منتج به حداکثر شدن مطلوبیت جامعه می‌شود. در جوامع دینی، اصل کسب رضایت الهی در دو بُعد مادی و معنوی است. تعریف انسان و اهداف آن موجب شکل‌گیری نهادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می‌گردد. لذا به‌کارگیری نهاد تعریف‌شده در یک جامعه‌ خاص در دیگر جوامع کارکرد خود را از دست می‌دهد و حتی ممکن است تأویل اهداف جامعه‌ هدف را به دنبال خود داشته باشد. 



تعریف انسان با همه‌ی ابعاد آن بدان جهت اهمیت می‌یابد که ارزش‌گذاری‌های هر مکتب و یا هر نگرشی با توجه به تعریف مذکور صورت می‌گیرد، لکن تا زمانی که انسان تعریف و شناخته نشود و مفهوم ارزش‌‌های انسانی مشخص نگردد، نمی‌توان به شناخت چگونگی رفتار وی پرداخت و از این رهگذر، قواعد و اصول اساسی را برای شکل‌گیری نهادهای اقتصادی کشف نمود. مکاتب مختلف، تعاریف و شناخت‌های گوناگونی از انسان دارند، به عنوان مثال در نظام سرمایه‌داری؛ انسان موجودی تک‌ساحتی (ساحت مادی) و در کنار سرمایه، از نهاده‌های تولید محسوب می‌شود که بزرگ‌ترین هدفش کسب حداکثر مطلوبیت مالی است. اما در نظام اسلامی انسان در نگاه اسلام، خلیفه‌ الهی در زمین دانسته شده و همچنین او دارای دو ساحت روحانی و جسمانی است که اصالت از آن روح است، ولی هیچ گاه به معنی غفلت از جسم نیست. در کل، اسلام برنامه‌اش برای انسان، تنظیم روابط جسم و جان و دنیا و آخرت است.



انواع نگرش به مکتب اقتصاد اسلامی



در دسته‌بندی نگرش‌های موجود به اقتصاد اسلامی، می‌توان سه دسته را در نظر گرفت که هر کدام مزایا و معایبی دارند، لکن آنچه مهم است آن است که کدام نگرش صحیح‌تر و شکوفاکننده‌ مکتب اقتصاد اسلامی است؟ سه نگرش اسلامی‌سازی، نگرش تأسیسی (پی‌ریزی همه‌ی مفاهیم از اول) و نگرش بین دو نگرش فوق، یعنی تأسیس مبانی اصلی و به‌کارگیری دستاوردهای بشر، که نگارنده آن را نگرش مطلوب می‌نامد، بر مطالعات انجام‌شده در حوزه‌ی اقتصاد اسلامی حاکم است.



آنچه طی حدود هفتاد سال فعالیت اقتصاد اسلامی دیده می‌شود بیشتر معطوف به اسلامی‌سازی نهادهای موجود در نظام‌های دیگر، به ویژه نظام سرمایه‌داری است؛ تا جایی که اکثر مطالعات مربوط به اقتصاد اسلامی منوط به بازارهای مالی است که امکان تطابق با موازین شرعی، به دلیل وجود احکام شرعی روشن در این زمینه، وجود دارد؛ لکن از فلسفه‌ اقتصاد اسلامی و مبانی ارزش‌گذاری‌ها در اقتصاد اسلامی غفلت شده است. نگرش اسلامی‌سازی، که متداول‌ترین نگرش در حال حاضر است، معطوف به استفاده از دستاوردهای دیگر نظام‌ها، به ویژه نظام سرمایه‌داری، در شکل‌گیری نهادهای اقتصاد اسلامی است. در این نگرش، اجزای نهادهای موجود در دیگر نظام‌ها مورد بررسی قرار گرفته و در صورت عدم مغایرت با احکام اسلامی، در جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش مذکور منتج بدان می‌گردد که کارایی جزئی نهادهای تشکیل‌شده با فرامین اسلامی مغایرتی نداشته باشد، لکن کارکرد کلی آن‌ها در ارتباط با هم، لزوم هدف غایی اقتصاد اسلامی را برآورده نمی‌سازد.



 مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است که علی‌رغم منطبق کردن کارکرد جزئی عقود بر اسلام (قید اول برای پذیرش)، کارکرد کلی آن را برای رسیدن به هدف غایی را نداشته و حتی در پاره‌ای از موارد، با تعریف انسان مادی در عمل، موجب تحقق اهدافی خلاف اهداف مد نظر شده است که امروز یکی از آسیب‌شناسی‌های بزرگ مکتب اقتصادی اسلامی است؛ زیرا بخش اعظمی از مطالعات در این زمینه تنها در پاسخ به نظام‌های دیگر، به ویژه نظام سرمایه‌داری، به وقوع پیوسته است. نمونه‌ی بارز آن سیستم بانک‌داری کنونی کشور و عقود مورد استفاده در بازارهای مالی اسلامی است.



ارزش‌های اصیل اسلامی از طریق نگرش تأسیسی استخراج گردیده



نگرش تأسیسی معطوف به استخراج مبانی از منابع اصیل، با توجه به ارائه‌ی دقیق از انسان و ارزش‌های وی است. این نگرش، که خیلی کمتر بدان پرداخته شده است، در حقیقت اصل‌های نظام اقتصادی اسلام را مشخص می‌کند و موجب شکل‌گیری نظام ارزشی برای سنجش ابزارهای موجود و یا خلق‌شده در طی مسیر رو به تکامل اقتصاد اسلامی می‌شود. به بیان دقیق‌تر، نگرش تأسیسی سعی دارد با ارائه‌ی تعاریف روشن از انسان، جامعه و بالتبع اهداف آن‌ها، رویکردی تدوینی به نهادهای اقتصادی جامعه‌ی اسلامی داشته باشد و علاوه بر سنجه‌ی قید اول و دوم، در حقیقت مناسبات لازم برای استقلال کامل نظام اقتصادی اسلام را فراهم آورد تا با کارکرد صحیح در کنار دیگر نظام‌های مکتب اسلام نظیر نظام سیاسی، دوران شکوفایی و رونق اسلام ناب محمدی (ص) را فراهم آورد.



از آنجا که تعریف مسلمان ایده‌آل از مسلمانی که در جوامع امروز موجود است، فاصله دارد و صرفاً پرداختن به مبانی ارزشی (هرچند که باید صحیح و قوی استخراج شوند) ممکن انسان امروزی را چندان به سرمنزل مقصود نرساند و یا ممکن است موجب طرد مبانی به لحاظ دشواری شود، بهتر آن است که از دستاوردهای بشر، که دو قید قبلاً ذکرشده را دارند، استفاده گردد. در نگرش سوم، ارزش‌های اصیل اسلامی از طریق نگرش تأسیسی استخراج گردیده و سپس با توجه به آن‌ها نهادهای اقتصادی شکل می‌گیرد و در نهایت، برای افزایش کارایی این نهادها با لحاظ قیود مطروحه از نگرش اول، یعنی استفاده از دستاوردهای بشری برای افزایش کارایی اجزای نهادها، کمک گرفته می‌شود. به عنوان مثال، ممکن است پس از بررسی مبانی ارزشی و اهداف مطروحه برای اسلام با نگرش تأسیسی به این نتیجه برسیم که درآمد حاصل از انفال به صورت مساوی بین تمام افراد جامعه‌ی اسلامی، بر اساس فقر نسبی تقسیم گردد. در این صورت، می‌توان از نگرش اول با رعایت قیود فوق استفاده نمود تا هم مبانی رعایت شده باشد و هم از دستاوردهای بشر برای افزایش کارایی سیستم استفاده شده باشد. نوع نگرش به اقتصاد اسلامی، نشئت‌گرفته از مبانی ارزشی دیدگاه‌های مختلف است. ارزش‌گذاری بر مسائل موجود در اقتصاد و به تبع آن، تعریف انسان اقتصادی در اسلام موجب می‌گردد تا تفاوت‌هایی در نگرش به اقتصاد اسلامی به وجود آید. آنچه مسلم است تعریف تعالی‌محور اسلام از انسان و فعالیت‌های اقتصادی آن است.



مجتبی بیگی



منبع: برهان

captcha