بهگزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سومین نشست تخصصی «جایگاه دین در هویت انسان» از سلسله نشستهای جشنواره ملی ملکوت، با حضورحجتالاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور، عضوهیئت علمی دانشگاه خوارزمی، شب گذشته، دوشنبه، 11 آذرماه در سالن همایشهای دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
بر اساس این گزارش ، حجتالاسلام محمدرضا مصطفیپور، با بیان اینکه عنوان این نشست برگرفته از خود کتاب «سیرت و صورت انسان در قرآن کریم» است، گفت: در ابتدا برای من هم سؤال بود که دین در هویت بخشی به انسان چه جایگاهی دارد، یا چه نقشی را ایفا میکند. این سؤال را به گونهای دیگر نیز میتوان پرسید و آن اینکه دین چه جایگاهی برای انسان در نظام هستی معرفی میکند؟
ماهیت و جایگاه انسان
وی افزود: درباره جایگاه انسان در جهان کتابهای زیادی نوشته شده که در جهت بیان اهمت موضوع لازم است به چند کتاب که ترجمهای هم هستند، اشاره کنم. یکی از آن کتابها، کتاب «سرشت انسانی با رویکرد تاریخی» است که نویسنده در آن، انسان را از منظر متفکران و فیلسوفان، از یونان باستان تا دوران پست مدرن بررسی میکند. در این کتاب آمده که ما دو سؤال درباره انسان داریم،1) ماهیت انسان چیست؟ و 2) جایگاه انسان کجاست؟
مصطفیپور با بیان این که کتاب نشان میدهد که بحث هویت انسان در تمام دورانها سؤال بشریت بودهاست و این سؤال جدیدی نیست، خاطرنشان کرد: در کتاب دیگری با عنوان «علم و دین از تعارض تا گفتوگو» آمده که ما برای یافتن پاسخ سؤالات خود سه منبع در دست داریم؛ یکی علم، یکی فلسفه و دیگری هم دین که هر کدام به سؤال خاصی جواب میدهد، اما درباره اینکه جایگاه انسان کجاست و برای چه آمده، تنها دین است که میتواند پاسخگو باشد.
سنخیت نداشتن انسان با سایر موجودات
وی ادامه داد: حیوانات، نباتات و جمادات همه موجوداتی هستند که در کنار انسان در عالماند، ولی انسان هیچ سنخیتی با اینها ندارد، برای همین، سؤال از جایگاه وی در میان این موجودات و اینکه چرا اینجا هست، مطرح میشود. در مقام مثال باید گفت این مطلب مانند این است که انسان سالمی را در بین ده دیوانه قرار دهیم و او همواره خواهد پرسید من برای چه به اینجا آورده شدهام. علت اینکه انسان به جهان آمده، قدرت تعقل و استدلال اوست.
وی با اشاره به کتاب «راه و رسم زندگی» اثر الکسیس کارل تصریح کرد: در قسمت پایانی این کتاب آمده که بشر امروز دچار بحرانهای زیاد و گوناگونی است و علت این بحرانها در این است که به تناسب پیشرفتی که در شناخت طبیعت بیجان صورت گرفتهاست در شناخت انسان پیشرفت حاصل نشده و اساسا انسان موجودی مغفولمانده است. تفاوت انسان با موجودات دیگر به لحاظ زیستی هیچ است ولی به لحاظ هویتی بسیار زیاد است.
«حیِّ متألهِ مائِت»؛ تعریف انسان در نگاه آیتالله جوادی آملی
این استاد دانشگاه اظهار کرد: در نگاه آیتالله جوادی آملی، در جستجوی تعریف انسان باید به دنبال تعریفی برویم که «انسانآفرین»(خداوند) از آن کرده است و تعریفی نظیر «موجود بالطبع اجتماعی»، «حیوان ابزارساز» یا «حیوان ناطق»، همه مغاله در کنه و وجه هستند و تنها یک بعد از انسان را نماینده برای همه وجوه انسانی میدانند. آیتالله جوادی آملی بیان کرده که در نظر قرآن انسان «حی متأله مائِت» است.
وی گفت: همانطور که خداوند حی است، انسان نیز حی است، در این نوع از تعریف، حیات انسان با مابقی جانوران متفاوت میشود. متأله بودن اشاره به این مطلب دارد که انسان الهی است. انسان هویت جدا از الهی بودن در کنار حیات ندارد. انسان اگر بخواهد انسان کاملی باشد باید ذوب در الوهیت اله باشد و این نکته را از آیات فطرت میتوان فهمید.
وی بیان کرد: در تعریف حی متأله فرشتگان نیز قرار میگیرند و برای خروج فرشتگان از این تعریف، به نکته بعدی که میرا بودن است باید اشاره کرد. انسان برعکس فرشتگان دچار مرگ میشود. همانطور که مشخص است انسان در این تعریف هم از جهت انسانی وهم از جهت حیوانی مورد بررسی قرار میگیرد.
حجتالاسلام مصطفیپور با اشاره به کتاب «راه و رسم زندگی» گفت: نویسنده در آن کتاب بیان میکند که انسان دارای سه میل است که توجه به دو میل که عبارتند از جنبههای زیستی و میل به بقا، او را از توجه به میل متعالی شدن باز داشتهاست. انسان چون سرگرم بعد حیوانی خود است از این بعد غافل شده است و این نکتهای است که دین باید به تعریف جایگاه و هویت انسان در عالم بپردازد.
لزوم شناخت انسان از جایگاه خود
وی بیان کرد: انسان باید جایگاه خود را بفهمند تا وقتی که به سوی خدا میروند با فطرت الهی خود با خدا سخن بگویند. در قرآن آمده که در قیامت عدهای خود را در حد جمادات میبینند و جایگاه آنها جمادی است مانند آنکه در قرآن آمده «إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا؛ ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم روزى که آدمى آنچه را با دستخویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم» (نباء/40) منظور از این آیه این است که این افراد هنوز وارد مرحله نباتی نشدهاست.
وی تصریح کرد: در جای دیگر آمده «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریدهایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمىکنند و چشمانى دارند که با آنها نمىبینند و گوشهایى دارند که با آنها نمیشنوند، آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند»(اعراف/179) گمراهتر بودن یعنی نبات بودن و اینها همه ریشه در غفلت انسان دارد. غفلت یعنی اینکه ما جایگاه واقعی خود را نفهمیم.
وی در آخر گفت: همه ما به سوی خداوند در حرکتیم، حال باید ببینیم که چگونه با خداوند ملاقات میکنیم. کار انبیاء تذکر برای بازیابی هویت است، این تذکرها را باید بپذیریم. قرآن به عنوان مجموعه تعالیمی که پیامبر(ص) آورده است باید پذیرفتهسود و در زندگی روزمره به کار برده شود.