«تییری میسان»، نویسنده، خبرنگار و محقق فرانسوی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان این مطلب گفت: طرح ایجاد رژیم صهیونیستی در قرن هفدهم میلادی توسط «لرد کرامول» انگلیسی با هدف گسترش قدرت امپراتوری بریتانیا در جهان با تکیه بر تشکیل دولتی یهودی ارائه شد که هیچیک از قوانین بینالمللی در ساختار آن جایی نداشته باشد و این «دولت یهودی» از همه توافقنامههای بینالمللی عدول کند.
وی افزود: البته این طرح قرنها به طول انجامید و سرانجام در قرن بیستم میلادی بود که رژیم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین تشکیل شد. باید توجه داشته باشیم که مسئله کنونی خاورمیانه بحث وجود رژیم یا سرزمینی به نام اسرائیل نیست بلکه موضوع اصلی، وجود «تفکر صهیونیسم» است. یعنی اگر فرض کنیم که اسرائیل کنونی در قاره دیگری تشکیل شود بازهم تفکر صهیونیستی در خاورمیانه باقی خواهد ماند و باید با این تفکر مبارزه کرد.
میسان در ادامه سخنانش به نقش رهبران دینی ایران در افشای چهره واقعی صهیونیسم اشاره و تاکید کرد: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آیتالله خمینی[ره] بر لزوم مبارزه با رژیم اسرائیل تاکید داشت و موضع محکمی در قبال جنایات این رژیم اتخاذ میکرد و در سخنرانیهای خود از خطراتی که این رژیم اشغالگر دارد، سخن میگفت. پس از رحلت بنیانگذار انقلاب، آیتالله خامنهای، رهبری ایران را بر عهده گرفت و مسیر امام خمینی را ادامه داد.
وی اضافه کرد: آیتالله خامنهای به عنوان فردی شجاع و آگاه به مسائل سیاسی و دینی جهان، به جهانیان اثبات کرد که رژیم اسرائیل به تنهایی هیچ قدرتی ندارد و در پشت سر آن، قدرتی دیگر وجود دارد که تحت لوای حمایت از یهودیت و یهودیان، این رژیم را هدایت میکند و البته این قدرت همان امپراتوری آنگلوساکسون است که از قرن هفدهم طرح تشکیل اسرائیل را برنامهریزی کرده است.
تییری میسان، نویسنده، خبرنگار و محقق فرانسوی
این محقق فرانسوی در ادامه سخنانش بیان کرد: مواضع روشنگرانه رهبران ایران نشان داد که رژیم صهیونیستی همانند ایالت خودمختار امپراتوری آنگلوساکسون در حال انجام وظایفی است که حکومت به او محول کرده است. بنابراین زمانی میتوان از تفکر صهیونیستی رها شد که قدرتهای پشتسر آن را شناخت و به جهان معرفی کرد و این همان کاری است که جمهوری اسلامی ایران انجام میدهد.
تییری میسان در پاسخ به سؤالی درباره تفاوتهای میان انقلاب ایران و انقلابهای اخیر منطقه، توضیح داد: برخی به اشتباه به دنبال شباهتهایی میان انقلاب ایران و انقلابهای اخیر منطقه هستند؛ درحالیکه جوامع مورد بحث به هیچوجه مشابه نیستند. درست است که یکی از هدفهای هر دو انقلاب مبارزه با استکبار و امپرالیسم بود، ولی انقلاب ایران علاوه بر استکبارستیزی، اسلامخواهی مبتنی بر مردمسالاری را نیز در دستورکار داشت؛ درحالیکه انقلاب مصر، به دلیل نداشتن رهبر، از مسیر استکبارستیزی به اسلام سیاسی هدایت شد و رهبران جدید، مردمسالاری را فراموش کردند.
وی اضافه کرد: فراموش کردن مردمی که انقلاب را به پیروزی رسانده بودند، در نهایت به سقوط دوباره حکومت در مصر منتهی شد و مرسی و یارانش نیز به سرنوشت مبارک دچار شدند. بنابراین تفاوت میان جامعه ایران و مصر و خواستههای متفاوت مردم در انقلاب، این دو کشور را از لحاظ سیاسی و فرهنگی به کلی از هم جدا میکند.
میسان در پایان سخنانش با تأکید بر اینکه اغلب انقلابها در جهان، مردمی نیستند، عنوان کرد: علت اینکه بسیاری از انقلابها در جهان به شکست منتهی میشود، مردمی نبودن آنهاست یعنی اینکه یک حزب یا گروه خود را نماینده همه مردم معرفی میکند و با تحریک عدهای خاص، تغییراتی را در نظام حکومتی ایجاد میکند که این امر تفاوتی با دیکتاتوری قبلی ندارد چراکه در هر صورت یک گروه خاص در حال اداره کشور هستند و مردم فقط نظارهگر این بازیاند.