کد خبر: 1340871
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۹
فتاحی اظهار کرد:

ضرورت ارائه نمونه‌های مصداقی برای آموزش تفکر به کودکان

گروه ادب: یک نویسنده رمان‌های انقلابی با بیان اینکه نباید تاریخ فلسفه را به کودک ارائه داد، اظهار کرد: دادن نمونه‌هایی مصداقی در هر مسئله به فهم آن در سطح ممتاز منجر می‌شود که در این حوزه، ادبیات و گونه‌های آن باید در صدر توجهات قرار بگیرد.


حسین فتاحی، نویسنده انقلابی کشورمان در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، به بررسی ضرورت آموزش سیره تفکر از کودکی به فرزندان‌مان پرداخت و با بیان اینکه در همه حوزه‌های قابل طرح در زمینه آموزش، نباید از شیوه‌های تئوری بهره‌مند شد، اظهار کرد: نباید تاریخ فلسفه را به کودک ارائه کرد.



تکرار طوطی‌وار کودک، نشان از یادگیری نیست



وی ادامه داد: هر چند ممکن است که تاریخ فلسفه را نیز کودکان ما حفظ و نظرات فیلسوفان را طوطی‌وار تکرار کنند، ولی قطعاً آن را نیاموخته‌اند و در زندگی نیز به‌ کار آنها نخواهد آمد. در این راستا، دادن نمونه‌هایی مصداقی در هر مسئله به فهم آن در سطح ممتاز منجر می‌شود. از داستان‌ها و حکایت‌هایی که داریم نمونه‌هایی را انتخاب کنیم که کودک پس از مطالعه آنها، شیوه تفکر را بیاموزد؛ البته نه با آموزش مستقیم. کودک پس از مطالعه یک اثر با تفکر و ویژگی‌های آن مواجه می‌شود.



این نویسنده اظهار کرد: با استفاده از داستان و رمان است که کودک با نوعی مشابه‌سازی وقایع و اتفاقات، در زندگی واقعی خود و در کوران حوادث و اتفاقات، بدون تعجیل و با تفکر به چرایی مسائل برای حل آنها اقدام می‌کند.



وی با بیان اینکه کودک با خواندن داستان‌های فکری، مشورت، پرس‌و‌جو و تفکر و تخیل را پرورش می‌دهد، گفت: آموزش شیوه‌ تفکر به کودکان با این روش سبب می‌شود کودک در مسائل زندگی، چه در حوزه اجتماعی، شخصی و یا ریاضی با طرح مسئله و فرضیه‌ به موضوع نگاه کند و در گام آخر بهترین انتخاب را داشته باشد.



فتاحی با بیان اینکه مصداقی برخورد کردن، خیلی بهتر و مؤثرتر از آموزش فلسفه به شکل کلاسیک بر ذهن و فکر کودک تأثیر می‌گذارد، اظهار کرد: قطعاً بخشی از یک آفریده‌ ادبی در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد و همین مسئله، نشان از این دارد که در ذات ادبیات نوعی آموزش تفکر وجود دارد.



داستان مولوی نمونه‌ای از آموزش فلسفه و شیوه تفکر



نویسنده « زندانی قلعه هفت‌حصار» ادامه داد: نمونه بسیار مشهور در این مورد، داستان مولوی از فیلی است که در اتاقی قرار گرفته است و نوری در آن وجود ندارد و افرادی که به اتاق رفته و برمی‌گردند، هر کدام تعریف خاصی از موجود در اتاق دارند. این  داستان، خود دارای یک نگرش فلسفی است. جزئی‌نگری بدون پرداختن به کل اجزا، موجب به خطا رفتن می‌شود.



وی گفت: در همین داستان متوجه می‌شویم که ما برای دیدن به نور محتاج هستیم. این نور در بعد ظاهری همین نوری است که از چراغ و خورشید ساطع می‌شود و در مراحل بعد، نوری است که به واسطه معلم، پیامبر(ص) و راهنمایان دیگر برای انسان به وجود می‌آید تا مسیر روشن و راه‌ از چاه تمیز داده شود.



فتاحی اظهار کرد: کودک با خواندن یک داستان ادبی به این شیوه، خواسته یا نا‌خواسته با مفاهیم بسیاری از این دست آشنا می‌شود. تألیف این دست داستان‌ها برای کودکان، قطعاً می‌تواند برای آنها در آموزش شیوه‌ تفکر بسیار کارآمد باشد.

captcha