مهدی مقیمی، کارگردان تئاتر کودک، در گفتوگو با ایکنا با تأکید بر اهمیت توجه جدی به نمایش کودک اظهار کرد: تئاتر کودک صرفاً یک سرگرمی زودگذر نیست، بلکه رسانهای عمیق و اثرگذار در شکلدهی به بنیانهای فکری، اخلاقی و حتی دینی نسل آینده به شمار میرود. کودک در مواجهه با نمایش، تنها تماشاگر نیست، بلکه خود را در متن روایت قرار میدهد و از طریق همذاتپنداری، پیامها را بهصورت ناخودآگاه دریافت میکند. به همین دلیل، هر اثر نمایشی برای کودک مسئولیتی چندلایه بر دوش خالقان خود میگذارد. این مسئولیت از آموزش مستقیم فراتر میرود و به تربیت درونی و ماندگار میانجامد.
وی با اشاره به جایگاه نمایش کودک در فرایند تربیت اخلاقی بیان کرد: بهعنوان هنرمند، مربی و معلم، موظف هستیم آیندهسازان جامعه را جدی بگیریم. کودک امروز، شهروند فرداست و اگر امروز مفاهیم بنیادین اخلاقی و دینی را به زبان قابل فهم و جذاب دریافت نکند، در آینده با خلأهای جدی مواجه خواهد شد. نمایش کودک میتواند پلی باشد میان آموزش رسمی و تجربه زیسته، پلی که کودک از آن عبور میکند و بدون احساس اجبار، با مفاهیم درست زندگی آشنا میشود. این آشنایی اگر در سنین پایین اتفاق بیفتد، بهمرور درونی و نهادینه خواهد شد.
مقیمی در پاسخ به این پرسش که چرا نمایش کودک باید در حوزه دین و اخلاق فعال باشد، توضیح داد: دین و اخلاق اگر در قالبهای خشک و شعاری ارائه شوند، نهتنها اثرگذار نیستند، بلکه گاه نتیجه معکوس دارند. کودک ذاتاً کنجکاو و هوشمند است و پیامهای تحمیلی را پس میزند. نمایش این امکان را فراهم میکند که مفاهیم دینی همچون صداقت، قناعت، احترام، مسئولیتپذیری و محبت، نه در قالب دستور، بلکه در قالب تجربه و روایت به کودک منتقل شود. این روش، هم با روح هنر سازگار است و هم با نیازهای روانی کودک.
وی ادامه داد: زمانی که کودک در یک نمایش میبیند شخصیتی به دلیل رفتار نادرست دچار مشکل میشود و شخصیت دیگری به سبب انتخاب درست به آرامش میرسد، بدون آنکه کسی مستقیماً به او بگوید چه باید بکند، مسیر صحیح را تشخیص میدهد. این همان تربیت غیرمستقیم است که در آموزههای دینی نیز بر آن تأکید شده است. قرآن کریم نیز در بسیاری از موارد، از طریق قصه و تمثیل، انسان را به تفکر و انتخاب آگاهانه دعوت میکند و نمایش کودک میتواند ادامه همین سنت حکیمانه باشد.
این کارگردان تئاتر کودک درباره انتقال مفاهیم دینی بدون شعارزدگی گفت: هنر نمایش نیازمند ظرافت است و نباید به تریبون مستقیم آموزش تبدیل شود. اگر پیام بیش از حد آشکار و مستقیم باشد، کودک مقاومت میکند. اما زمانی که پیام در لایههای داستان، شخصیتپردازی و کنش نمایشی پنهان میشود، کودک خود به کشف آن میرسد و این کشف، لذتبخش و ماندگار است. در چنین شرایطی، کودک نهتنها پیام را میپذیرد، بلکه آن را بخشی از تجربه شخصی خود میداند.
مقیمی با اشاره به نقش خانواده در تکمیل این فرآیند بیان کرد: نمایش نقطه آغاز گفتوگو است، نه پایان آن. کودک پس از دیدن نمایش، پرسشهایی در ذهنش شکل میگیرد و اینجاست که نقش والدین و مربیان پررنگ میشود. پدر و مادری که آگاه باشند، میتوانند با گفتوگویی ساده و صمیمی، مفاهیم اخلاقی و دینی نهفته در نمایش را برای کودک روشنتر کنند. این تعامل، هم پیوند خانواده را تقویت میکند و هم اثر نمایش را چند برابر میسازد.
وی در پاسخ به این سؤال که مهمترین مفاهیم اخلاقی و دینی برای نمایش کودک کدام هستند، گفت: احترام، پایه بسیاری از ارزشهای انسانی و دینی است. احترام به پدر و مادر، به بزرگترها، به دوستان، به طبیعت و حتی به خود، مفهومی است که اگر از کودکی آموزش داده شود، بسیاری از آسیبهای اجتماعی در آینده کاهش مییابد. این مفهوم در آموزههای دینی ما جایگاه ویژهای دارد و نمایش کودک میتواند آن را بهصورت عینی و ملموس نشان دهد، نه صرفاً در حد یک توصیه زبانی.
جامعهای که به کودک و هنر کودک بیتوجه باشد، در آینده با بحرانهای فرهنگی و اخلاقی روبهرو خواهد شد
وی افزود: مفاهیمی مانند مهربانی، تعاون، قناعت، راستگویی و مسئولیتپذیری نیز از جمله ارزشهایی هستند که هم ریشه دینی دارند و هم در مهارتهای زندگی امروزی ضروریاند. کودک باید بیاموزد که زندگی همیشه آسان نیست و با چالشهایی همراه است، اما میتوان با انتخاب درست و رفتار اخلاقی از این چالشها عبور کرد. نمایش، تمرینی امن برای مواجهه با این موقعیتهاست و کودک در فضای خیال، راهحلها را تجربه میکند.
مقیمی درباره نقش قصه و تخیل در انتقال مفاهیم دینی تصریح کرد: قصه با ذات کودک گره خورده است. کودک از طریق قصه، خود را قهرمان میبیند و دوست دارد مسیر داستان را دنبال کند. شخصیتپردازی درست باعث میشود کودک با شخصیتها زندگی کند و رفتار آنها را الگوی خود قرار دهد. به همین دلیل، قصه و نمایش میتوانند مفاهیم عمیق اخلاقی و دینی را بسیار ساده و قابل فهم منتقل کنند، بدون آنکه کودک احساس سنگینی یا پیچیدگی کند.
وی در ادامه به استفاده از نمادها و تمثیلها اشاره کرد و گفت: نمادها زبان مشترک هنر و دین هستند. بسیاری از قصههای قرآنی بر پایه نماد و تمثیل شکل گرفتهاند و این نشان میدهد که انتقال غیرمستقیم پیام، روشی مؤثر و ماندگار است. در نمایش کودک نیز میتوان از این ظرفیت بهره برد، به شرط آنکه نمادها ساده، روشن و متناسب با درک کودک باشند. لازم نیست مستقیماً گفته شود که این داستان دینی است، بلکه کافی است پیام در لایههای روایت حضور داشته باشد.
این کارگردان ادامه داد: زندگی روزمره ما سرشار از مفاهیم قرآنی است و هنر میتواند این مفاهیم را بازتاب دهد. زمانی که کودک در نمایش با عدالت، قناعت یا عاقبت حرص و زیادهخواهی روبهرو میشود، در واقع با مفاهیمی مواجه است که ریشه در تعالیم دینی دارند. اگر این مفاهیم بهدرستی و با زبان هنر ارائه شوند، کودک آنها را طبیعی و قابل پذیرش میداند و نیازی به توضیح مستقیم و سنگین نخواهد بود.
مقیمی در جمعبندی بخش تربیتی گفت: نمایش کودک باید آیندهنگر باشد. ما نمیتوانیم تمام سختیهای زندگی را از کودک پنهان کنیم، اما میتوانیم او را برای مواجهه با آنها آماده سازیم. هنر نمایش، با ایجاد موقعیتهای داستانی، به کودک میآموزد که شکست پایان راه نیست و انتخاب اخلاقی میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. این همان رسالتی است که من بهعنوان کارگردان و مربی نمایش کودک برای خود قائل هستم.
وی با اشاره به ضرورت توجه خانوادهها به تئاتر کودک گفت: جامعهای که به کودک و هنر کودک بیتوجه باشد، در آینده با بحرانهای فرهنگی و اخلاقی روبهرو خواهد شد. حضور خانوادهها در سالنهای نمایش و همراهی آنها با فرزندانشان، نهتنها به رشد فرهنگی جامعه کمک میکند، بلکه پیوند نسلها را نیز تقویت میسازد. نمایش کودک فرصتی است برای گفتوگو، آموزش و ساختن جامعهای پویا و جوان.
یکی از آسیبهای جدی در حوزه آموزش دینی کودکان، شتابزدگی و انتظار نتیجه فوری است. تربیت فرآیندی زمانبر است و نمایش تنها یکی از حلقههای این زنجیره به شمار میرود
مهدی مقیمی در ادامه این گفتوگو درباره نمایش «کوزه کجا کجا» اظهار کرد: این نمایش پیشتر تولید و اجرا شده و اکنون در بخش داوری و مسابقه جشنواره شهر حضور دارد و قرار است روز جمعه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روی صحنه برود. مخاطب این اثر کودکان چهار سال به بالا هستند و محور اصلی آن نقد زیادهخواهی است. داستان درباره کودکی است که در مواجهه با یک کوزه جانگرفته، با پیامدهای حرص و تمایل بیپایان به تملک روبهرو میشود و در نهایت با انتخابی آگاهانه به درک درستی از رفتار خود میرسد؛ مفهومی اخلاقی که با زبان فانتزی، موسیقی و تخیل، متناسب با دنیای کودک ارائه شده است.
مقیمی با اشاره به مسئولیت هنرمند در قبال ذهن و روح کودک تصریح کرد: کار برای کودک نیازمند دقتی چند برابر آثار بزرگسال است، زیرا کودک هنوز در حال شکلگیری جهانبینی خود است و هر تصویر، صدا و روایت میتواند اثری ماندگار بر او بگذارد. هنرمند کودک باید هم به زبان هنر مسلط باشد و هم شناخت دقیقی از روانشناسی و نیازهای تربیتی کودک داشته باشد. بیتوجهی به این موضوع ممکن است به انتقال نادرست مفاهیم یا حتی ایجاد سوءبرداشت منجر شود، از این رو تئاتر کودک عرصهای تخصصی و حساس محسوب میشود.
وی درباره پیوند هنر، تربیت و دین اظهار کرد: در فرهنگ اسلامی، آموزش همواره با محبت، حکمت و تدریج همراه بوده است و هنر نمایش میتواند تجلی همین رویکرد باشد. مفاهیم دینی زمانی در جان کودک مینشینند که با احساس امنیت، شادی و لذت همراه باشند. نمایش کودک این ظرفیت را دارد که ایمان را نه بهعنوان تکلیف سنگین، بلکه بهمثابه راهی برای زیستن بهتر معرفی کند و کودک را با چهرهای مهربان و انسانی از دین آشنا سازد، چهرهای که در آینده نیز برای او قابل اعتماد باقی بماند.
این کارگردان تئاتر کودک تأکید کرد: یکی از آسیبهای جدی در حوزه آموزش دینی کودکان، شتابزدگی و انتظار نتیجه فوری است. تربیت فرآیندی زمانبر است و نمایش تنها یکی از حلقههای این زنجیره به شمار میرود. اگر کودک امروز از طریق نمایش با یک مفهوم اخلاقی آشنا شود، ممکن است سالها بعد در موقعیتی واقعی آن را به کار ببندد. این تأثیر دیرهنگام اما عمیق، ارزش واقعی هنر کودک را نشان میدهد و نباید آن را دستکم گرفت.
مقیمی در پایان سخنان خود تاکید کرد: امیدوارم سیاستگذاران فرهنگی و مدیران هنری نگاه جدیتری به تئاتر کودک داشته باشند و این حوزه را صرفاً یک فعالیت حاشیهای تلقی نکنند. سرمایهگذاری در نمایش کودک، سرمایهگذاری برای سلامت اخلاقی، فرهنگی و دینی جامعه در سالهای آینده است. اگر امروز کودکان با هنر سالم، قصههای غنی و مفاهیم انسانی و دینی آشنا شوند، فردا جامعهای آگاهتر، مهربانتر و مسئولیتپذیرتر خواهیم داشت؛ جامعهای که ریشههای آن در همین سالنهای کوچک نمایش شکل گرفته است.
انتهای پیام