غلامرضا جلالی، معاون پژوهش و برنامهریزی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در خصوص آئینها و سنتهای ایرانی که پس از ورود اسلام به ایران همچنان حفظ شدهاند، گفت: در تعامل بین فرهنگها، روشهای مختلفی اتفاق میافتد؛ گاهی دو فرهنگ در لایههای ظاهری با هم ارتباط برقرار میکنند و گاهی در لایههای ریشهای و درونیتر.
وی با تأکید بر اینکه در تعامل بین فرهنگ اسلامی و ایرانی هر دو نوع تعامل رخ داده است، اظهار کرد: سؤال بسیار جدی و اساسی در اینجا این است که دو فرهنگ ایرانی و اسلامی ابتدا در مسائل روبنایی با هم در تعامل قرار گرفتند و بعد تعامل به مسائل زیربنایی رسید و یا اینکه مباحث از بحثهای زیربنایی آغاز شد و به مسائل روبنایی رسید؟
معاون پژوهش و برنامهریزی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در خصوص پاسخ خود به این سؤال، گفت: به نظر من متفکران و صاحبنظران فرهنگها معمولاً در حوزه بنیانها با یکدیگر در تعامل قرار میگیرند(همچنان که امروزه فرهنگ ایران با فرهنگ غرب تعامل دارد)، اما تودههای مردم در تعامل با فرهنگهای دیگر بیشتر متوجه مسائل ظاهری، سنتها، شکلها و ظواهر میشوند و به تدریج مسائل بنیادی بین تودهها مطرح میشود.
دو قرن سکوت و تفکر ایرانیان
وی به سکوت دو قرنی ایرانیان در مواجهه با اسلام اشاره و اظهار کرد: در مقاطع ابتدایی ورود اسلام به ایران زمان بسیار کوتاهی وجود داشت و لذا فرصت برای فهم و درک بنیانهای فکری اسلام برای اکثریت مردم امکانپذیر نبود و به همین دلیل جریان دو قرن سکوت پیش آمده است که دو قرن اول هجری را در بر میگیرد.
جلالی ادامه داد: دو قرن اول هجری قرنهایی بوده که ایرانیان به تعبیر دکتر زرین کوب دو قرن سکوت داشتهاند و به تعبیر استاد مطهری این دو قرن، قرنهایی است که ایرانیان در حال انتخاب بوده و فرهنگ اسلامی وارد شده به کشورشان و فرهنگ خودشان را بر اساس جهاننگری و جهان شناسی که اسلام در اختیار آنها قرار میداد بررسی میکردند.
تعامل بین اسلام و ایران، شتابزده رخ نداد
وی به حفظ مسائل فرهنگی ایرانی که در تعارض جدی با اسلام قرار نداشته، در عین حال اصیل بوده و میتوانست شرح و تفصیلی بر بنیانهای اسلامی باشد اشاره کرد و گفت: تعامل بین اسلام و ایران به ویژه برای بخشهای زیادی از ایران شتابزده رخ نداد و بخشهای زیادی از ایران فرصت طولانی در اختیار داشتند که این نقل و انتقال را به صورت گزینش شده انجام دهند.
معاون پژوهش بنیاد پژوهشهای آستان قدس به درجات مختلف گزینش شده از فرهنگ اسلامی توسط ایرانیان اشاره کرد و گفت: در برخی از موارد فقط و فقط شعائر اسلامی در فرهنگ ایرانیان جای گرفت، در مواردی که اسلام در آن زمینهها اظهار نظری نکرده بود فرهنگ بومی کاملاً محفوظ ماند و در برخی از موارد نیز یک قرائت جدیدی از فرهنگ کهن ایرانی با نگاه اسلام صورت گرفته و حفظ شد.
تعامل منطقی اسلام و ایران موجب انتخاب تشیع شد
وی تعامل صورت گرفته بین فرهنگ ایرانی و اسلامی را منطقی تحلیل کرد و گفت: چون این تعامل یک تعامل منطقی و حساب شده بود اسلام در ایران در قالب تشیع ماندگار شد و تدریجاً قرائت جدیدی که ایرانیان از اسلام داشتند با حفظ بنیانهای معنوی، اخلاق و ازشهای آنها (که از دیرباز در این سرزمین وجود داشته و منافاتی هم با اسلام نداشت)، تدریجاً در قالب تشیع بیشتر خود را نشان داد.
جلالی تصریح کرد: تشیع مبانی، اصول و آموزههای دقیق اسلام را در خود حفظ کرده و تفسیر جدیدی از آدابها و سنتهای زرین که مخل حیات معنوی نبوده را نیز ارائه کرده است و آنقدر جاذبه اسلام زیاد بوده که ایرانیان قرنها سرمایهگذاری کرده تمام دستاوردهای عقلی، نقلی و ارزشی خود را نثار این دین کردند.
ایرانیان رسالت تاریخی خود در خصوص اسلام را انجام دهند
وی با اشاره به اینکه بیشتر شارحان و مفسران قرآن، سنت نبوی و آموزههای ائمهاطهار(ع) از بین ایرانیان بودهاند، گفت: ایرانیان توانستند رسالت تاریخی خود را در فهم و درک گوهر دین اسلام به گونهای که هماهنگ با فرهنگ آنها باشد، (فرهنگی که یک فرهنگ جهانی بود) را در اختیار سایر ملتها قرار دهند لذا در قرنهای بعد اگر چه دولتها اموی و عباسی که عرب بوده و قدرت را در دست داشتند، ولی ادراکات کلی، عقلی، عرفانی، دینی و تفسیرهای ساختاری عموماً به وسیله ایرانیان در اختیار سایر ملتها گذاشته شد.
جلالی همین مسائل را نشانگر قابلیت فرهنگ ایرانی برای انتقال مفاهیم اسلامی دانست و با اشاره به سنت یلدا که در ایران باستان تحت عنوان سالروز تولد مهر و میترا مورد توجه قرار داشت، گفت: این سنت از آنجایی که دگرگونی در طبیعت را یادآوری میکرد، مردم از این طریق میتوانستند با هم مرتبط باشند و از دلمشغولیهای فردی و تنهایی خارج شوند و به نوعی به تجمعات و ارتباطات جامعه کمک میکرد جزو سنتهایی بود که با منویات اسلام در تضاد قرار نمیگرفت.
وی تصریح کرد: سنت یلدا جزو سنتهایی است که اسلام موضع جدی علیه آن نگرفته و در هیچ کتاب فقهی موضع تحریمی علیه این سنتها وجود ندارد از سوی دیگر در خصوص سنت نوروز هم روایتهای معتبری از ائمه اطهار(ع) (از جمله در کتب اصول کافی) در اختیار داریم که نگاه ائمه اطهار(ع) را به عنوان یک عامل مثبت مطرح کردهاند.
معاون پژوهش و برنامهریزی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در پایان گفت: چون این سنتها آثار مثبت در تعامل آحاد جامعه و رسیدگی به خویشاوندان، نیاکان و ... داشتند مورد تأیید قرار گرفتهاند به ویژه اینکه چرخه فرهنگی جامعه را همین سنتها به نوعی در عصر حاضر در خود منعکس میکنند.