کد خبر: 1360930
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۵
حجت‌الاسلام ایزدهی عنوان کرد:

«مجادله احسن»؛ منطق قرآنی در مواجهه با جریان باطل

گروه سیاسی: مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به راهکارهای مواجهه حق و باطل گفت: در بسیاری از موارد راه‌کار برای مواجهه با باطل، در پیش گرفتن شیوه «مجادله احسن» است.


حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، با بیان اینکه همواره در عالم دو جریان کفر و الحاد در مقابل جریان توحید وجود داشتند، گفت: این دو جریان از بدو خلقت بوده‌اند و در دوره پیامبران نیز افرادی بودند که منطق انبیا را برنمی‌تافتند که همین امر باعث می‌شد مواجهه‌ای بین این دو گروه به وجود بیاید.



وی با اشاره به ضرورت توجه به مواجهه نظام سلطه با پیامبران و همچنین چگونگی برخورد نظام حق با نظام باطل گفت: باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم که در مباحث دینی مذاکره، یک نوع ثابتات و یک نوع متغیرات وجود دارد؛ یعنی مسائلی هستند که نمی‌شود از آنها گذر کرد که به عنوان دستورات ثابت فرض می‌شوند؛ برخی رفتارها نیز تاکتیکی و راهبردی هستند و برای گذر از فضای موجود و رسیدن به فضای مطلوب استفاده می‌شوند.



ایزدهی ادامه داد: قسمت اول عمدتاً ریشه در وحی دارد؛ مباحث متغیرات نیزعمدتاً به فضای موجود مرتبط شده و متناسب با راهکارهای ارائه شده از سوی جریان کفر، تبیین می‌شود؛ طبیعتاً راه مقابله با جریان کفر متناسب با شیوه‌های مقابله برای گذار و باطل کردن آن خواهد بود که راهی عقلایی است و در کتاب و سنت به آن اشاره شده و در زمان‌های مختلف به فراخور زمان استفاده شده است.



هدایت جریان باطل؛ فرض اولیه در مذاکره با آن‌ها



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: نکته محوری ثابت در مذاکره و گفت‌وگو با جریان باطل، کفر و یا سلطه این است که فرض می‌شود می‌توان افراد را به سمت سعادت هدایت کرد؛ یعنی فرض بر این است که اگر قرار است حضرت موسی(ع) به سمت فرعونی برود که خود را «ربکم الاعلی» می‌داند، با این حال او یک انسان و قابل هدایت است و تا جایی که می‌شود باید او را به سمت هدایت و سعادت ارشاد کرد؛ فلذا خداوند دستور می‌دهد تا با «قول لیّن» با او سخن گفته شود.



وی با بیان اینکه در موارد دیگر نیز تذکر دادن با مهربانی و با منطق صحبت کردن تأکید شده است، گفت: در تقابل حضرت ابراهیم(ع) با نمرود نیز وقتی بت‌ها شکسته می‌شود، ایشان با منطق گفت‌وگو می‌کنند و جریان باطل را به فکر کردن وادار می‌کنند؛ چرا که هدف حضرت ابراهیم ترغیب کردن انسان‌ها به سمت سعادت، مبتنی بر عقلانیت و هدایت است و فرقی نمی‌کند که این انسان‌ها در چه جریانی قرار دارند، باید مرحله اول در مواجهه، بحث دعوت باشد و لذا موضوع دعوت در فقه شیعه، قاعده محوری است.



ایزدهی با بیان اینکه جریان حق در مواجهه با جریان باطل اول معارف و توصیه‌های دین را تبیین می‌کند و اگر پذیرفته نشد و عناد کردند، در آن صورت از راه دیگری می‌توان با جریان باطل مواجهه کرد، گفت: امام خمینی (ره) در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، وی را دعوت می‌کنند و معارف را به صورت جزئی بیان می‌کنند اما برداشت‌های سیاسی از این نامه صورت می‌گیرد که امام فرمودند که می‌خواستم دری از باب سعادت به روی آنها باز کنم در حالی‌که آنها فکر کردند بحث سیاسی است.



وی افزود: در مرحله‌ای عقلانیت فایده ندارد و نظام باطل به سمت سعادت نمی‌آید و بنا بر این است که آنها نظام سلطه باشند و طرف مقابل نظام استضعاف باشد؛ این در حالی است که نظام اسلام و حق هیچ‌گاه ظلم‌پذیری را مورد پذیرش قرار نداده است، اما در مرحله بعد سعی کردند مواجهه‌شان اینگونه باشد که اگر سران جریان باطل حق را برنتافتند، مردم را به سمت سعادت دعوت کنند.



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: گاه این نظام و گروه‌های مختلف هیچ‌گاه به سمت سعادت و جریان حق تمکین نمی‌کنند؛ به عنوان مثال خداوند در مذاکره‌ای که با شیطان دارد، راه درست و نادرست را نشان می‌دهد و از شیطان می‌خواهد که به مخلوق خداوند سجده کند اما شیطان نمی‌پذیرد و در نتیجه شیطان ترد می‌شود.



وی افزود: در مواجهه حق و باطل، اگر جریان باطل حق را نپذیرفت و تمکین نکرد، طبیعتاً نتیجه کار ترد، یا مقابله و یا جدال احسن است؛ در بسیاری از موارد راه کار ما برای مواجهه با باطل، در پیش گرفتن شیوه مجادله احسن است، در این راهکار، موضوع تخریب و از بین بردن نیست، بلکه بحث استدلال منطقی داریم.



ایزدهی اظهار کرد: با توجه به اینکه در موارد متغیرات انسان باید شرایط و اقتضائات زمان را مورد توجه قرار دهد تا به راه حل مواجهه با جریان باطل دست پیدا کند؛ اینکه در مواجهه با جریان باطل یکی از گزینه‌های مذاکره، مجادله، فاصله گرفتن، تمیکن‌کردن و یا از بین بردن را برگزینیم، تابع منطق عقلایی است که قرآن به آن اشاره کرده است.



منطق قرآن؛ الگوی نظام جمهوری اسلامی در مذاکره با جریان باطل



وی خاطرنشان کرد: ما در نظام جمهوری اسلامی بر اساس منطق قرآن و با توجه به ثابتات و متغیرات به جز با برخی کشورها و افراد خاص که عملاً مشروعیت آنها را به دلیل منطق نژادپرستی‌ و ظلم‌شان نپذیرفتیم، با همه کشورها بنایمان بر مواجهه و مذاکره با رویکرد عقلانی است؛ اما در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که کشور آمریکا عملاً سرمداری نظام سلطه را بر عهده گرفت، بنایش این بود که آنها نظام سلطه هستند و ما نظام ضعیف و طبیعتاً باید از آنها پیروی کنیم؛ در این سیستم که طرف مقابل نه تنها حرف ما را نمی پذیرد، بلکه گوش هم نمی‌کند، صحبت‌کردن فایده‌ای ندارد و خود این کار اتلاف نیرو خواهد بود.



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: امام خمینی(ره) در آن دوره و بر اساس مواجهه با چنین منطقی، مذاکره را به رسمیت نشناختند و  پس از ایشان نیز، رهبر معظم انقلاب همین شیوه را در پیش گرفتند؛ چرا که به قول امام(ره) آنها تصور می‌کنند رابطه با جمهوری اسلامی، رابطه گرگ و میشی است.



وی افزود: در این صورت باید بحث به سمت مقابله به مثل می‌رفت؛ چرا که غرب و آمریکا تمایلی به مذاکره نداشت و به تعبیر رهبری آنها نظامی رفتار می‌کردند و می‌خواستند سخنان خود را مطرح کنند و ما فقط شنوا باشیم، نه اینکه پای یک میز بنشینیم و روی برخی مسائل صحبت کنیم و نهایتاً به نتیجه‌ای برسیم.



ایزدهی با بیان اینکه در این صورت بنا بر این شد که نظام جمهوری اسلامی اقتدار مردمی و علمی خود را به دست بیاورد، گفت: اگر نظامی مقتدر باشد، دشمن نمی‌تواند به آن آسیب برساند و مجبور است به او احترام بگذارد؛ اگر آمریکا و نظام سلطه فرض کند که ایران قدرت برتر علمی، مردمی و نرم‌افزازی است، مجبور می‌شود که پای میز مذاکره بیابد و به عنوان دو خط و دو فکر با هم مذاکره کنند؛ این راهکار مبتنی بر عقلانیت و عدم خشونت است.



وی گفت: ممکن است مذاکره بر مبنای خشونت و نظامی‌گری باشد اما برای بازدارندگی و برابر شدن دو گروه، مستلزم این است که گروه ضعیف، قوی شود و همچون یک جریان قوی وارد مذاکره شود.



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: امروز که ما پای میز مذاکره آمده‌ایم، معیار‌ها عوض نشده و طرف مقابل همچنان به دشمنی خود ادامه می‌دهد و ما هم آرمان‌های خود را حفظ کرده‌ایم و قرار نیست ارزش‌های خود را از دست بدهیم و به دشمن اجازه دهیم که دشمن سلطه خود را افزایش دهد؛ باید به این مورد توجه کنیم که برای به دست آودن برخی منافع می‌توان با یکدیگر پای میز مذاکره نشست و بر اساس مجادله احسن که توصیه قرآن کریم است، پیش رفت.



مذاکره کردن و نکردن با نظام سلطه، خط قرمز نیست



وی خاطرنشان کرد: می‌توان برای رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت به صورت دو جریان مساوی و برابر و نه بر اساس رابطه «ارباب و رعیتی» در فرایند عقلانیت، مذاکره کرد؛ در صورتی‌که منافع حداکثری دو طرف تأمین شود، بنابراین مذاکره کردن و نکردن با نظام سلطه، خط قرمزی نیست که اگر مراعات نشود، ارزش‌های انقلاب از دست برود.



ایزدهی اظهارکرد: با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب دارای بینش سیاسی، مقبولیت و جایگاه علمی مناسب داخلی و خارجی هستند، در سال‌های گذشته به این باور رسیدند که امروز شرایط به‌گونه‌ای است که مذاکره می‌تواند منافعی را به همراه داشته باشد؛ شاهد این امر آن است که آمریکا می‌خواهد با ما وارد مذاکره شود؛ آمریکایی که همه کشورها می‌خواهند با او رابطه داشته باشند، امروز از ما می‌خواهد که با آنها پای میز مذاکره بنشینیم و معلوم است که به این گفت‌وگو نیاز دارد.



وی گفت: در سال‌های گذشته مذاکره منافعی برای ما تأمین نمی‌کرد اما وقتی این مذاکره منافعی برای ما داشته باشد، می‌توان پای میز مذاکره حاضر شد؛ اما بر اساس همان معیارها و قواعدی که نظام موحدان، اعم از ثابت و متغیر دارند، اینجا هم حاکم خواهد بود و اگر چنین نباشد، نه مذاکره و نه نتیجه آن مشروعیت ندارد.



در مذاکره به دشمن به عنوان نماد شیطان، اعتماد نمی‌کنیم



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بی‌اعتمادی جمهوری اسلامی به نظام سلطه گفت: اینکه رهبری فرمودند ما هیچ وقت به دشمن اعتمادی نداریم، بر اساس این فرض است که ما در میدان مذاکره دشمن را به عنوان نماد شیطان می‌دانیم و دشمنی که حیثیتش استکبار و اسلام‌ستیزی است و خود را در جایگاه اسلام‌خواهی می‌دانیم.



ایزدهی تصریح کرد: در این صورت اگر بخواهیم مذاکره کنیم، شرط اولیه آن بر این مبناست که طرف مقابل شیطان است و اعتمادی به او نیست و پایبندی به مقررات برای او حاصل نیست و سعی دارد از هر راهی برای از بین بردن اسلام استفاده کند.



وی با اشاره به فریب‌های شیطان برای گمراه کردن انبیا و اولیای الهی گفت: در مقاطعی که شیطان به انبیا، همچون حضرت آدم(ع) و حضرت ایوب(ع) وارد شده، در قالب خیرخواهی بوده و حیثیت شیطانی به خود نمی‌گیرد؛ یعنی وقتی گرگ می‌خواهد مذاکره کند، لباس میش می‌پوشد اما همچنان ماهیت گرگ را دارد.



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: دستی که امروز از سوی غرب به سمت ما دراز شده همان دستکش مخملین است که زیر آن همچنان دست چدنی نهفته است و نباید فراموش کرد که طرف مقابلش در باطن و در رفتار چگونه عمل کرده است؛ به قول آیت‌الله العظمی جوادی آملی اگر به آمریکا دست دادید، انگشت‌هایتان را بشمارید.



ایزدهی خاطرنشان کرد: در اینجا لازم است ذکاوت و هوشمندی و دشمن‌شناسی خود را افرایش دهیم ؛ در عین حال بر اساس ضوابظ و اصول، آرمان‌ها و غایتمان را تأمین کنیم؛ اگر با مذاکره، آرمان‌ها را محقق کند، چه بهتر، اما اگر محقق نشد، مجبور می‌شویم قدرت خود را در عرصه‌های مختلف افزایش دهیم.



مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: نکته محوری و اساسی در مذاکره این است که غرب در امتداد خط کفر قرار دارد و ما در امتداد خط موحدان و رویکرد نظام موحدان نسبت به نظام کفر، رویکرد مسالمت‌آمیز نیست؛ رویکردی است که باید با شک و شبهه و احتمال توطئه و دشمنی پیگیری شود، در این صورت دشمن را از بین خواهد برد و یا کید آن را دفع خواهد کرد.

captcha