روزنامه «لوفیگارو» چاپ فرانسه در سال 2013 با انتشار گزارشی، اعلام کرد که حدود پنجاه شهروند فرانسوی برای «جهاد» و پیوستن به صف تروریستهای القاعده عازم سوریه شدهاند. همچنین وزیر کشور فرانسه نیز در نشستی مطبوعاتی در اسفندماه سال گذشته، تاکید کرد که شمار شهروندان مسلمان فرانسوی که برای جهاد به سوریه رفتهاند، کمی بیشتر از فرانسویهای مسلمانی است که برای «جنگ مقدس» به صف تروریستها در جمهوری مالی پیوستهاند و علیه ارتش فرانسه میجنگندند.
شهروندان فرانسوی برای رساندن خود به سوریه و پیوستن به صف تروریستها، راه بسیار سادهای را انتخاب کردهاند؛ بدون نیاز به ویزا عازم استانبول میشوند و از آنجا، بهراحتی وارد کمپهای مرزی بین سوریه و ترکیه شده و به عضویت یکی از گروههای تروریستی حاضر در منطقه درمیآیند.
به عقیده «مارک ترویدیک»، قاضی دادگاه ضدتروریسم فرانسه، "مشکل اصلی زمانی آغاز خواهد شد که این جوانان «تکفیری»، پس از جنگ در سوریه به فرانسه بازگردند چراکه برخی از آنان فقط به دلیل اعتقادات مذهبی و برای «جهاد» عازم این کشور شدهاند ولی با حضور در میان تروریستهای سلفی، عقایدشان کاملا به سمت افراط پیش میرود. اگر حکومت سوریه سقوط کند، آنزمان باید منتظر تروریسم در ابعاد بینالمللی بود."
این اظهارات و آمارها از طرف برخی مقامات رسمی فرانسه نیز ارائه شد تا اینکه سرانجام، فرانسوآ اولاند، رئیسجمهور فرانسه اواخر سال 2013 میلادی عازم ریاض شد و با مقامات عربستان درباره گسترش روابط تجاری و سیاسی به توافق رسید. در همین دیدار بود که ریاض کمکی چند میلیون دلاری برای کمک به ارتش لبنان به شرط خرید سلاح از فرانسه را به تصویب رساند و این نشانگر تلاش سعودیها برای خلع سلاح حزبالله و بهتبع آن، رؤیای تضعیف ایران در خاورمیانه بود.
نقش مستقیم روابط پاریس و ریاض بر افزایش تکفیریهای فرانسوی
نکته جالب این بود که پس از این دیدار، روزنامههای فرانسوی طی گزارشهایی از حضور بیش از پانصد مسلمان فرانسوی در سوریه خبر دادند و این نشانگر افزایش 10 برابری کسانی بود که برای جهاد با حکومت بشار اسد به تروریستها ملحق شده بودند. حال سؤال اینجاست که نقش گسترش روابط میان ریاض و پاریس بر این موضوع چیست؟! آیا ریاض با اعطای امتیازاتی به اولاند، راه را برای نفوذ خود در میان مسلمانان فرانسوی باز کرده و آنان را با گرفتار کردن در دام اندیشههای وهابی برای جهاد آماده کرده است؟
«آن ماری لیزین»، رئیس افتخاری مجلس «سنا»ی بلژیک، ضمن ابراز نگرانی از ترویج اندیشههای سلفی در میان مسلمانان فرانسهزبان، عنوان میکند: "با در نظر گرفتن وضعیت کنونی بلژیک و فرانسه و عزیمت جوانان مسلمان به سوریه برای «جنگ مقدس»، باید بدانیم که این افراد چگونه و از طرف چه گروههایی حمایت مالی میشوند. به عقیده من، توقف ارسال سلاح برای مخالفان تندرو مهمتر از تخریب سلاحهای شیمیایی در سوریه است و بهطور قطع حمایت مالی این گروهها به صورت مستقیم توسط عربستان سعودی انجام میشود".
همه این اظهارنظرها و گزارشها بهوضوح نقش وهابیت سعودی در شستشوی مغزی جوانان مسلمان فرانسوی را برملا میکند. فرانسه میزبان بیشترین تعداد مسلمانان در اروپاست و به همین دلیل برای کشورهای اسلامی که خواستار تقویت نفوذ در اروپا هستند، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. پیش از این، قطر نقش بسیار مهمی در حمایت مالی از سازمانهای اسلامی فرانسه ایفا میکرد ولی با انتشار گزارشهایی درباره حمایت این کشور از افراطیهای مقیم فرانسه، کمکم این نفوذ کمتر شد و عربستان که فرصت را برای حضور در این کشور مناسب میدید، سریعا وارد عمل شد.
بیتفاوتی سازمانهای اسلامی فرانسه نسبت به تکفیریها
شورای مسلمانان فرانسه به عنوان نهاد رسمی مرتبط با دولت، بارها به دلیل سکوت در قبال مسئله پیوستن جوانان مسلمان بهویژه تازهمسلمانان فرانسوی به ترویستهای سوری، مورد انتقاد قرار گرفته است. این شورا که در حال حاضر زیرنظر «دلیل بوبکر» الجزایریتبار اداره میشود، همواره مخالفت خود را با «اسلام عربستانی» عنوان و اعلام کرده است که طی تماسهایی با سفارت عربستان در پاریس از آنان خواسته است تا به هیچوجه در امور مسلمانان فرانسه دخالت نکنند.
بهطور قطع هیچ کشوری دخالت خود در امور دیگر کشورها یا گروهها را بهصورت علنی نمیپذیرد! عربستان سعودی هنوز نتوانسته است در میان گروهها و سازمانهای اصلی اسلامی فرانسه نفوذ کسب کند چراکه اغلب این سازمانها به الجزایریتبارها و مراکشیتبارها تعلق دارند و نقش این دو کشور در تبیین سیاستهای کلی اسلامی فرانسه خیلی بیشتر از ریاض است ولی نباید فراموش کرد که با ترویج افراطگرایی به نام «جهاد اسلامی» و حضور جوانان ناآگاه در صف تروریستها، در حقیقت عربستان سعودی بدون هیچ هزینهای در حال جذب نیروهای سلفی برای ارتش وهابیت در خاورمیانه است.
امروز اگرچه مسلمانان و بهویژه تازهمسلمانان فرانسوی فقط با هدف جنگ مقدس با حکومتی که به نظر آنان «غیرمشروع و غیراسلامی» است، عازم سوریه میشوند، ولی بیتردید با حضور در میان گروههایی که حملات انتحاری را شهادت مینامند و کشتار غیرنظامیان را برای دستیابی به اهدافشان مجاز میشمارند، هیچ شانسی برای دور بودن از اندیشههای تکفیری ندارند؛ دو نوجوان فرانسوی پانزدهساله که طی سال گذشته میلادی به عنوان عوامل انتحاری در سوریه کشته شدند، دو نمونه بارز این تفکر سعودی هستند.
عربستان سعودی و بازوهای آن در خاورمیانه بهویژه برخی گروههای سیاسی لبنانی پس از قیامهای منطقه فعالیت خود را به شدت افزایش دادهاند و سعی دارند تا با استفاده از ناامنی موجود در مرزهای سوریه و عراق، بیش از پیش حاکمیت تکفیر را گسترش دهند و برای دستیابی به این هدف، مسلمان و غیرمسلمان نیز نمیشناسند؛ برای آنان هدف، وسیله را توجیه میکند و این بهمعنی سقوط اخلاق و ارزشها در میان وهابیون است.
داود عظیمی