عباس رافعی کارگردان سینما در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره چگونگی ساخت فیلم «فصل فراموشی فریبا» اظهار کرد: ایده ساخت این فیلم از آنجا شکل گرفت که احساس کردم در سینمای کشورمان کمتر نمایی از شهر تهران را میبینیم، زیرا اکثر کارها در مکانهای سربسته و محدود ساخته میشوند، و به همین دلیل معمولا نماهای بیرونی فیلمها به نقاطی چون خیابانهای شهرک غرب که امکان فیلمبرداری در آن فراهم است، خلاصه میشود. این عوامل سبب شده که روح شهر و جامعه در بسیاری از کارها دیده نشود.
وی افزود: با توجه به توضیح فوق تصمیم گرفتیم فیلمنامهای بنویسیم که دوربین را به سطح شهر ببرد. برای همین در ابتدا میخواستم به زندگی یک راننده تاکسی بپردازیم، اما این شخصیت بارها تکرار شده بود، سپس به فکر راننده وانت افتادم تا هم شهر را گرفته باشم هم اینکه کار تکراری نباشد. در ادامه بحث هم تصمیم بر این شد که شخصیت راننده وانت، زن باشد.
این کارگردان ادامه داد: برای اینکه بتوانم شخصیتپردازی بهتری داشته باشم تصمیم گرفتم زن داستان فردی باشد که در گذشته زندگی سالمی نداشته است، اما میخواهد در ادامه راه، زنی پاکدامن باشد؛ زنی که حاضر است پشت وانت بنشیند تا خرج شوهر مریضش را تامین کند. در این فیلم برخوردها آدمها را با این زن میبینیم؛ عکسالعملهایی که در برخی مواقع به هیچ وجه خوشایند نیست.
رافعی ادامه داد: نویسنده این کار علیاصغری است، اما در ادامه دوستان دیگری هم درباره فیلمنامه اظهار نظر کردند. نکته جالب در فیلم این است که برخی شخصیتها واقعی است؛ بدین معناکه برخی از مسافران وانت بازیگر نبودند.
این کارگردان در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: دوست دارم این مطلب را بگویم «فصل فراموشی فریبا» از آن دست فیلمهایی است که با دغدغه آن را ساختم و به نوعی آن را میتوان فیلم خودم نام ببرم، درحالیکه در کارهای پیشین معمولا سفارشهای داده شده را ساخته بودم. در کلامی دیگر من با این فیلم به کاری چون «پروانهای در باد» بازگشتم؛ اثری که سبک مورد علاقه من در فیلمسازی است.
وی درباره انتخاب بازیگران گفت: درباره نقش فریبا، خانم طباطبایی کمکهای فراوانی کرد و اظهارنظرهای جالبی نیز داشت، اما چون مشغول بازی در «شاهگوش» بود خود نتوانست رل را بازی کند، اما خود وی ساره بیات را پیشنهاد کرد. درباره امین زندگانی هم باید بگویم که از ابتدا وی را در ذهن داشتم، چون میخواستم کسی این شخصیت را بازی کند که برای تماشاگر کلیشه نشده باشد، لذا امین زندگی بهترین انتخاب بود.
این بازیگر درباره جذابیتهای تصویری این فیلم گفت: من سینما را بدون تماشاگر بیمعنا میدانم، چون قرار نیست که من فیلمی بسازم تا تنها خود آن را تماشا کنم.
وی در پاسخ به این سؤال که پیامهای ارزشی چه جایگاهی در فیلمش دارد، چنین توضیح داد: در این فیلم همانگونه که تاکید کردم به روی پاکدامنی توجه ویژه دارد، به نحویکه کل توجه فیلم به روی این مفهوم استوار است، آیا این پیام را نمیتوان رویکردی ارزش و دینی محسوب کرد؟
رافعی در پایان خاطرنشان کرد: من فیلم خود را کاری تلخ نمیدانم، چون به واقعه این کار تلخ نیست، حتی من سعی کردم پایانی روشن برای فیلمم ترسیم کنم. نمود بارز این ادعا را در سکانس پایانی فیلم که زن به سوی روشنایی میرود میتوان مشاهده کرد.