کد خبر: 1373922
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۶
آیت‌الله قائم‌مقامی:

«ایام‎الله» به مقاطع حدوث یک تجلی بزرگ از ناحیه خداوند اطلاق می‎شود

گروه اندیشه: استاد حوزه و دانشگاه گفت: مراد از ایام‌الله آن مقطعی است که یک تجلی بزرگی از ناحیه خداوند تبارک و تعالی صورت می‌پذیرد، به گونه‌ای که نه فقط خواص و اولیاءالله که انسان‌های معمولی نیز متوجه این مسئله می‌شوند که قدرت اصلی و حقیقی در دست خداست.

آیت‌الله سیدمحمد قائم مقامی، استاد حوزه و دانشگاه، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در خصوص مصادیق یوم‌الله در قرآن گفت: یوم‌الله در قرآن در سوره ابراهیم به صورت جمعی «ایام‌الله» ذکر شده است و به طور خاص به موضوع بعثت انبیاء(ع) اشاره دارد و این که وقتی رسولی فرستاده می‌شود، رسالت آن رسول این است که قوم خود را از ظلمات به سمت نور خارج کند و این مقطع خارج کردن از ظلمت به نور را خداوند به عنوان ایام الله معرفی می‌کند.

وی ادامه داد: مراد از ایام‌الله آن مقطعی است که یک تجلی بزرگی از ناحیه خداوند تبارک و تعالی صورت می‌پذیرد، به گونه‌ای که نه فقط خواص و اولیاءالله که انسان‌های معمولی نیز متوجه این مسئله می‌شوند که قدرت اصلی و حقیقی در دست خداست. ویژگی یوم‌الله این است که تجلی عظیمی صورت می‌گیرد، به عنوان مثال شکستی بر طاغوت حادث می‌شود که همگان از پوچی طاغوت مطلع می‌شوند.

احیای ذکر خدا در جهان بعد از یوم‌الله 22 بهمن

وی افزود: در یوم‌الله افراد متوجه مؤثریت خداوند می‌شوند. این مطلب در روز 22 بهمن به صورت بارز مشخص می‌شود و یکی از تجلیات عظیم الهی رخ می‌دهد. این روز منشأ یک واقعه بزرگ در روزگار ما شده است که نقطه عطف و بازگشت به دین خالص و ناب و دین ناب را ایجاد کرده است.

آیت‌الله قائم مقامی با بیان این که در روز 22 بهمن اسم خداوند در جهان مطرح می‌شود، تصریح کرد: ذکر خدا در یوم‌الله 22 بهمن در سطح جهان و نه فقط در بین شیعیان و یا بین مسلمانان مطرح می‌شود. مفاد این تجلی الهی خارج کردن مردم از ظلمات به نور و شکست دادن طاغوت است.

وی با اشاره به این که تئوری ولایت فقیه همان تئوری دقیق حاکمت ولایتی اسلام است، عنوان کرد: ما معتقدیم که وقتی قرار است اسلام و دین خداوند و یا به تعبیری قرار است خداوند حاکم باشد، این حکومت به صورت ولایت فقیه تجلی می‌کند. ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه معصوم(ع)، ولایت پیامبر(ص) و ولایت خداوند است. یعنی ما معتقدیم ولایت خداوند اولا در ولایت پیامبر(ص)، ثانیا در ولایت ائمه اطهار(ع) و ثالثا در ولایت شیعیان کامل متحقق می‌شود که این منشأ تئولوژیکی یا الهیاتی ولایت فقیه، ولایت شیعه کامل است.

ملازمت ولایت باطنی و ظاهری در ولایت فقیه

وی اظهار کرد: ما معتقدیم همان طور که خداوند ولایت را برای پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) جعل کرده است برای شیعیان کامل هم که مصداقش می‌شود، شیعه‌ای که فقیه است جعل نموده است. این ولایت به این معنا هم جنبه ظاهری دارد و هم جنبه باطنی، همان طور که ولایت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) شامل هر دو جنبه ظاهری و باطنی می‌شود.

این استاد دانشگاه و مدرس حوزوی گفت: اصولا جعل ولایت ظاهری مبتنی بر ولایت باطنی است. یعنی شخص حتما باید دارای یک کمال ویژه وجودی باشد تا برای او خداوند حاکمیت را تشریع کند. تشریع حاکمیت در اسلام، یک اعتبار و قرارداد صرف نیست. یک اعتبار میتنی بر واقعیت و عقلانیت و حقیقت است. خدای تبارک و تعالی در هر دوره‌ای برای کامل‌ترین کبار شیعه که از هر جهت به ویژه تبعیت عقلانی، ـ چرا که ائمه(ع) مظاهر مطلق عقل هستند، در تبعیت محض نسبت به ائمه(ع) هستند، ـ جعل ولایت فرموده و این اختصاص به انقلاب اسلامی ندارد و سابق بر این هم به همین شکل بوده است. در مقطع انقلاب اسلامی، زمینه و استعداد طرح موضوع ولایت فقیه مطرح شد و خداوند این فرصت را عنایت نمود تا بتوان این موضوع را برای جهان طرح کرد.

انتخاب و انتصاب دو واژه مترادفند

وی ادامه داد: بر خلاف آن‌چیزی که انتخاب و انتصاب را دو نقطه مقابل عنوان می‌کنند، در یک نگاه دقیق علمی این دو با هم هستند و در برابر هم نیست. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم یک مقامی انتصاب الهی است همان طور که ولایت فقیه را می‌دانیم، این همان انتخاب الهی هم هست، یعنی خداوند انتخاب کرده است.

وی گفت: خداوند بین کاملین یک نفر را انتخاب کرده و او را به مقام ولایت نصب کرده است. کما این که ما درباره مردم نیز تعبیر انتخاب را به کار می‌بریم. مردم هم انتخاب می‌کنند و هم انتصاب می‌کنند. مردم نیز بین کاملان از عاملان و فقیهان نگاه می‌کنند و کامل‌ترین را بر می‌گزینند و به تعبیری می‌توانیم بگوییم که مردم نیز نصب می‌کنند و این بیان‌گر تضاد نیست بلکه بیان‌گر نصب الهی و نصب مردمی است.

قائم مقامی مطرح کرد: حال این مسئله به این صورت مطرح می‌شود که انتصاب الهی و قبول مردم نیز فرقی با بیان فوق ندارد، ولی وقتی به عمق مطلب نگاه کنیم می‌بینیم که مردم وقتی یاری و بیعت می‌کنند، فعلیت ولایت را نصب می‌کنند. در این جا اتحاد بی نظیر خدا و مردم صورت می‌گیرد و مردم همان چیزی را که خدا می‌بیند، می‌بینند.

کاریزماتیک بودن امام خمینی(س)

وی تبیین کرد: در شخصیت کاریزماتیک امام خمینی(س) نمی‌توان شک کرد ولی این کاریزمای امام و به طور کلی کاریزمای ولی فقیه از جنس آن‌چیزی که در فلسفه سیاسی غرب مطرح می‌شود نیست. در فلسفه سیاسی غرب، حکومت‌ها را به دو صورت سیستماتیک و عقلانی و یا کاریزماتیک و مبتنی بر جاذبه یک شخص بزرگ می‌دانند.

این محقق علوم دینی در تبیین فلسفه سیاسی غرب چنین مطرح کرد: در فلسفه سیاسی غرب چنین مطرح می‌شود که حکومت‌های شرقی کاریزماتیک است و نظام حول جاذبه یک فرد شکل می‌گیرد و بعد نتیجه می‌گیرند که این حکومت‌ها با حکومت سیستماتیک متفاوت و حتی متعارض است. در نظام ولایت فقیه، ولی فقیه به این معنا کاریزماتیک نیست. فقیه کامل در اسلام کانال و واسطه‌ای است برای نشان دادن جاذبه خدا. وقتی جاذبه خدا مطرح شد، عقلانیت هم شکل می‌گیرد، این برخلاف آن حرفی است که می‌گوید نظام یا سیستماتیک است و یا کاریزماتیک. وقتی کسی بتواند جاذبه خداوند را نشان دهد، کاریزمای خداوند که عقلانیت است، ظاهر می‌شود.

وی در پایان عنوان کرد: در نوع حکومت کاریزماتیک وبری، کل نظام وابسته به فرد است به نحوی که اگر فرد نباشد، نظام هم ساقط می‌شود در حالی که می‌بینیم که در اسلام به این صورت نیست. ما ساختار و سازمان داریم و می‌دانیم که کسی که در قله این سازمان قرار می‌گیرد در قله عقلانیت و جاذبه است.

captcha