کد خبر: 1374821
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۹
گزارش تحلیلی ایکنا/

نام‌های بزرگی که رقابت را به‌ جوانان باختند و فیلم‌هایی که تلخ‌ بودند

گروه هنر: جشنواره سی‌و‌دوم فیلم فجر به پایان رسید؛ رویدادی که با توجه به روی کار آمدن دولت تدبیر و امید انتظار می‌‌رفت فیلم‌‌های پرامیدی را در خود جای دهد، اما متاسفانه کلیت آثار بر مبنای تلخی استوار شده بود.

جشنواره سی‌ودوم فیلم فجر به پایان رسید؛ جشنواره‌ای که به واسطه حضور بزرگان سینما برای خود اعتبار ویژه‌ای پیدا کرده بود و این تصور را در اذهان ایجاد کرد که این رویداد می‌تواند در میان جشنواره‌های یک دهه گذشته، بهترین کیفیت را دارا باشد، اما اینکه چنین خواسته‌ای محقق شد، بحثی است که درباره آن به تفضیل می‌توان سخن گفت که در گزارش زیر چکیده وار به بخش‌هایی از آن اشاره خواهیم کرد.

در جشنواره سی‌و‌دوم نام بزرگ کم نبود از فیلمسازان قدیمی چون کیمیایی و مهرجویی گرفته تا فیلمسازان انقلابی نظیر حاتمی‌کیا و درویش که حضور همزمان‌شان افتخاری شایسته برای هر جشنواره سینمایی است، البته باید به یاد داشت که در این میان فیلمسازان قدیمی رقابت را به فیلمسازان پس از انقلاب باختند، چون «اشباح» ساخته داریوش مهرجویی که به هیچ وجه رضایت مخاطبان را جلب نکرد و «متروپل» کیمیایی هم تنها کاری مقبول برای دوست‌داران کیمیایی بود.

«چ»، «رستاخیز» و «شیار 143» فیلم‌های خوب جشنواره سی‌و‌دوم

اما در این میان فیلم‌هایی چون «چ»، «رستاخیز» و «شیار 143» توانستند به نوعی تبلور مفاهیمی باشند که ریشه در انقلاب و دین دارند. در فیلم «چ» به دو روز از زندگی شهید چمران پرداخته می‌شد. در «رستاخیز» هم به صورت مستقیم به روز عاشورا توجه شده است. در نهایت «شیار 143» هم با نگاهی انسانی به مادران شهید هم توجه مردم را به خود جذب کرد، هم اینکه داوران این کار را یکی از نامزدهای بهترین فیلم کردند، اما بحث ما این چند کار خوب در جشنواره نیست، بلکه کلیت کارهاست که مد نظر ما در این بحث است.

در جشنواره امسال یک ویژگی بر اکثر کارهای سینمای حاکم بود و آن نیز فضای یأس و نامیدی بود که بر اکثریت کارها حکمفرما بود. این وضعیت در شرایطی روی داده که دولت جدید با شعار تدبیر و امید روی کار آمده و باید در آثار سینمایی هم چنین ویژگی مشاهده شود، اما در بسیاری از فیلم‌ها تصاویر ارائه شده از کشورمان بسیار ناامید کننده بود، به نحوی‌که این تصور پیش می‌آمد که مشکلات پیش روی مردم هیچ‌گاه قرار نیست حل شود و کسی هم فریاد رسا این سختی‌ها نیست.

نکته قابل توجه این است که پرداختن به مشکلات به خودی خود امری ناشایست نیست، حتی می‌توان گفت که پسندیده نیز هست، اما به شرطی که در آن راهکار و امید نیز وجود داشته باشد، والا کار در دام سیاه‌نمایی گرفتار می‌آید. برای درک بهتر این موضوع مثالی از سینمای آمریکا می‌زنم؛ در آنجا اگر قرار است فضا تاریک نشان داده شود، تصویرسازی به گونه‌ای انجام می‌شود که در نهایت یک ناجی تمام مشکلات پیش آمده را حل می‌کند تا تماشاگر به آینده کشورش امیدوار باشد، اما اگر بخواهیم واقع‌بینانه قضاوت کنیم چند درصد از فیلم‌های ما چنین خصیصه‌ای را دارا هستند؟!

در ادامه این بحث باید توجه داشت که به شدت از کمیت و کیفیت آثار دینی و انقلابی کاسته شده است، به نحوی‌که به لحاظ کمی تولیدات این چنینی (ارزشی) به حداقل مقدار ممکن رسیده‌اند، در صورتی‌که فیلم‌هایی که در آن فضای یاس حاکم است به بالاترین میزان ممکن رشد پیدا کرده‌اند. وضعیتی که این تصور را در ذهن پیش می‌آورد که فیلمسازان اکثرا ایرانی نیستند، والا چگونه ممکن است یک هنرمند تمام سرمایه و پول خود را از این کشور بگیرد، اما تنها در پی پرداختن به کاستی‌ها باشد بدون اینکه بخواهد به داشته‌ها بپردازد.

ندیدن داشته‌های جامعه در فیلم‌های جشنواره فجر

آنچه مسلم است در هر کشوری طبقه ضعیف و آسیب‌پذیر وجود دارد، حتی شاید این مقدار در مقایسه با کشورهای منطقه در ایران بسیار کمتر باشد، اما این مسئله دلیلی نیست تا ما از داشته‌های خود غافل شویم. برای مثال به برنامه «ماه عسل» اشاره می‌کنم که در آن افرادی معرفی می‌شوند که در این کمبودهای اقتصادی و مالی با شرافت زندگی کرده و زیبایی رفتارشان در قالب هیچ پولی نمی‌گنجد، اما آیا این رفتار در فیلم‌های این دوره جشنواره مشاهده شد؟ آیا ما در این دوره از ایثار همسر جانباز قطع نخاعی که سا‌ل‌هاست از شوهرش نگهداری می‌کند چیزی دیده‌ایم؟ یا معضل خیانت که مورد علاقه فیلمسازان ما شده، مسئله چند درصد جامعه ماست که باید در کارهای مختلف به آن توجه شود؟

جدا از بحث کیفیت فیلم‌ها که باید در یک بحث مفصل و به صورت جز به جز به آن پرداخت در بحث اجرا هم باید به چند نکته اشاره کرد و آن نیز ساختار تقریبا شایسته اجرا در جشنواره بود، چون در دوره قبل به اندازه‌ای وضعیت نابسامان بود که بسیاری از روزنامه‌نگاران در فضایی نامساعد به تماشای فیلم‌ها می‌نشستند، اما خوشبختانه در این دوره چنین وضعیتی حکمفرما نبود. درضمن در بحث پذیرایی نیز شان و منزلت منتقدان و روزنامه‌نگاران حذف شده بود. در این میان تنها یک مسئله است که در هر دوره یکی از آسیب‌های جدی جشنواره است، چون برخی مواقع آنچه از ظاهر افراد می‌شد مشاهده کرد نشانی از تعلقات فرهنگی در آن نبود و بیشتر شبیه مراسم‌های شو لباس بود.

پوشش‌های نامناسب در جشنواره فجر

این نا‌بهنجاری پوششی در شرایطی است که در کشورهای غربی نیز، اصولی بر پوشش حاضران در جشنواره حاکم است. برای مثال در کن، مردها برای ورود به جشنواره حتما باید پوشش رسمی داشته باشند و زنان نیز باید در حد و اندازه‌هایی که برایشان مشخص شده پوشش را رعایت کنند، اما در کشور اسلامی ما هیچ قاعده و اصلی در جشنواره فجر وجود ندارد، درصورتی که می‌شد حداقل با راهکارهای مختلف این معضل را تا حدی برطرف کرد. این نکته را نیز باید درباره این بحث (حجاب مردان و زنان) مورد توجه قرار داد که کنترل وضعیت پوشش به هیچ وجه مخالف آزادی فردی نیست، چون در جشنواره‌ای هنری که قرار است کاری فرهنگی انجام شود احتیاجی نیست شو لباس نیز برگزار شود.

در ادامه برای اینکه بحث‌مان شکلی بازتر به خود گیرد از نظرات چند تن از سینماگران هم درباره جشنواره فجر بهرمند می‌شویم؛ عباس رافعی، اولین فیلمسازی که با فیلم خوب «فصل فراموشی فریبا» در جشنواره سی‌ودوم حضور داشت درباره این رویداد اظهار کرد: جشنواره فیلم فجر عرصه‌ای است که در آن ماحصل یک سال تلاش سینماگران ایرانی به نمایش در می‌آید، در ضمن در این رویداد کارهای سینمایی به بوته نقد و داوری گذاشته می‌شوند، به نحوی‌که هم مردم و هم منتقدان به یک اندازه امکان بحث و گفت‌و‌گو با داوران را برخوردار می‌شود.

کیفیت خود در گرو ساختار منسجم

وی در پاسخ به این سؤال که حضور فیلمسازان مطرح را تا چه حد در جشنواره این دوره عاملی مثبت ارزیابی می‌کند، گفت: به هیچ وجه با این نظر که حضور یک فیلمساز می‌تواند عاملی برای خوب شدن یک فیلم باشد موافق نیستم، چون معتقدم کیفیت یک فیلم را باید ساختار و فیلمنامه مشخص کند. در این عرصه هم معمولا کارگردانان فیلم اولی بهتر عمل کرده‌اند.


رافعی در پاسخ به این سؤال که در جشنواره فجر تا چه حد مضامین دینی دغدغه اصلی فیلمسازان است، اذعان کرد: در اینکه سینمای ما ماهیتش را وامدار انقلاب اسلامی است هیچ‌کس تردیدی ندارد، زیرا سینمای ایران بعد از انقلاب بود که برای خود وجهه‌ای پیدا کرد، اما متأسفانه سینما آنگونه که باید نتوانسته مبلغ آموزه‌های دینی باشد.

وی در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: امیدوارم در جشنواره سال بعد تماشاگران بتوانند با کارهایی مواجه شوند که از استانداردهای سینما بهره کافی را برده باشند، چون به عینه دیده‌ام که بسیاری از فیلم‌ها با مدیوم تلویزیون ساخته می‌شوند، اما نام سینمایی را به روی خود می‌گذارند.

محمد باشه آهنگر کارگردان و داور جشنواره سی‌و‌دوم جشنواره فیلم فجر هم درباره این دوره از جشنواره گفت: جشنواره سی‌و‌دوم را باید قدر دانست، زیرا در آن فیلمسازان جوان در کنار فیلمساز بزرگ و پیشکسوت کشورمان حضور دارند، البته این را هم باید بگویم که من زیاد به واژه پیشکسوت معتقد نیستم، چون بخشی از هنر ذاتی است و بخشی از آن اکتسابی است. به هر حال حضور فیلمسازان مختلف این امکان را به جشنواره این دوره داده تا نگاه‌های مختلفی تصویر شود.

گرایش سینما به سوی آثار تله تئاتری

وی درباره برخی فیلم‌هایی که امروز در سینما رایج شده، گفت: متاسفانه این روزها بخشی از فیلم‌های ایرانی به سمت تله تئاتر سوق پیدا می‌کند؛ وضعیتی که به هیچ وجه با تعریف سینما همخوان نیست، زیرا فضاسازی که در سینما انجام می شود در کارهای تلویزیونی قابل انجام نیست.

این کارگردان در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: اینکه چرا سینمای ما به سمت تولیدات تلویزیونی سوق پیدا کرده، دلایل مختلفی دارد، اما مهم‌ترین آن را می‌توان پایین آمدن قدرت تولید در سینما توصیف کرد، چون هر کارگردان یا تهیه‌کننده‌ای نمی‌تواند به تنهایی بودجه کارهای بزرگ را تامین کند. نکته دیگر اینکه سینمای ما تحت تاثیر بخشی از سینمای اروپا قرار گرفته که به هیچ وجه قادر نیست با تماشاگر ایرانی ارتباط برقرار کند.

وی به توضیح فوق اضافه کرد: آسیب فوق سبب شده که دیگر گستره فرهنگی را در سینما شاهد نباشیم، بنابراین اکثر فیلم‌ها به جغرافیای ‌فرهنگی و مکانی تهران خلاصه شده است. در این شرایط طبیعی است که مخاطبان شهرستان از فیلم‌های مورد نظر دور شوند. نکته دیگر اینکه پرداخت به دیگر شهرها این امید را در تماشاگران شهرستانی زنده می‌کند که سینما از آنان غافل نیست و دغدغه‌های آنان را می‌بیند، پس از آن حمایت خواهند کرد.

باشه آهنگر در انتهای توضیحاتش تاکید کرد: فضایی که در سینمای کشور پیش آمده فضای امید است؛ امتیاز مثبتی که امیدوارم با واقعیت هم پیوند خورد تا ما شاهد رونق مجددا سینما باشیم.

نوید امید در سینما به واسطه دولت تدبیر و امید

سامان سالور، کارگردان جوان سینما نیز درباره جشنواره سی و دوم گفت: درباره این جشنواره نواهای خوشایندی به گوش می‌رسد به این معناکه در این دوره فیلمسازان بزرگی حضور دارند، اما من به شخصه امیدوارم که بیشتر شاهد فیلم‌های بزرگی باشیم تا فیلمسازان بزرگ، چون معتقدم الزاما فیلمسازان بزرگ نیستند که فیلم‌های بزرگ می‌سازند، بلکه برخی مواقع فیلمسازان جدید خالق کارهای فاخر هستند، البته این مهم را باید از یاد نبرد که امیدواری محسوسی در بین سینماگران ایجاد شده است، چون این باور پیش آمده که در دولت تدبیر و امید فضا برای کار کردن بیشتر فراهم است.

مسعود کرامتی، کارگردان و بازیگر سینما به عنوان آخرین فردی که نظرش درباره موضوع گزارش لحاظ شده در باره جشنواره سی و دوم بیان کرد: در این دوره توانستم حدودا 8 یا 9 فیلم را ببینم. در این کارها اکثر موضوعات اجتماعی بود و به نوعی به مشکلات و مصائب جامعه می‌پرداخت، البته اینکه برخی می‌گویند فیلم‌ها آثاری تلخ هستند توجیهی منطقی نیست؛ چراکه کارهای اجتماعی چون عموما به مشکلات می‌پردازد ناخودآگاه تلخ هستند.

عدم رویا پردازی در سینمای امروز ایران

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: رویکرد مورد نظر از آنجا بر سینمای کشورمان حاکم شده که در فیلم‌های اجتماعی احتیاجی به فضا‌سازی نیست، بنابراین با کمترین امکانات هم می‌توان فیلمسازی کرد. اتفاقی که در فیلم‌های سینمای روی داده و سبب شده کارها تنها به موضوعات روز و اجتماعی بپردازند، درصورتی‌ که سینما رسالت دارد رؤیاسازی کند و این رؤیاسازی نیز با تولید کارهای فانتزی امکان‌پذیر است.
کرامتی ادامه داد: من برخی محدودیت‌ها را هم در کاهش تنوع در تولیدات سینمایی موثر‌ می‌دانم؛ بدین معنا که برخی مسئولان دوست ندارند فیلم‌هایی با موضوعات فانتزی به نمایش در آید. برای مثال من در فیلم «پاتال» دیدم که در مقابل این کار عکس‌العمل شدیدی انجام شد.

نبود تنوع ژانر در سینمای فعلی ایران

وی در پایان اذعان کرد: جشنواره فجر باید عرصه‌ای باشد که در آن گوناگونی ژانرهای مختلف سینمایی را مشاهده کنیم، زیرا اگر در این رویداد از تمامی ژانرها فیلم حضور داشته باشد، مطمئن باشید تاثیرات آن را در کلیت سینما مشاهده خواهیم کرد؛ اتفاقی که قطعا رونق سینما را در پی خواهد داشت.

از مجموع سخنان این چهار فیلمساز هم می توان متوجه شد که جشنواره سی و دوم نیز برخلاف انتظارهایی که از آن می رفت نتوانست به موفقیت‌های لازم دست پیدا کند، لذا ضروریست در دوره سی و سوم بر انتخاب آثار توجه بیشتری شود. حضور هر کاری تنها به اسطه نام فیلمسازش نباشد، همچنین باید معیاری برای کارها انتخاب شود تا به واسطه آن از حضور کارهایی که در آن تنها به تلخی‌ها پرداخته شده به نوعی جلوگیری به عمل اید یا اینکه حداقل تعداد کارهای تلخ در مقابل کارهایی پرامید برابر باشد.

captcha