در هفتمین آیه از نود و چهارمین سوره قرآن کریم، یعنی سوره انشراح آمده است که «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ پس هنگامى که از کار مهمى فارغ مىشوى به مهم دیگرى بپرداز».
سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ویژه پیامبر(ص) آغاز مىشود. ابتدا به شرح صدر پیامبر(ص)، سبک کردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره مىکند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت، یعنى بلند آوازه کردن نام آن حضرت مىپردازد.
در پنجمین آیه به پیامبر(ص) مژده آسانى پس از دشوارى مىدهد. در نهایت خداوند خطاب به پیامبر(ص) مىفرماید: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ پس هنگامى که از کار مهمى فارغ مىشوى به مهم دیگرى پرداز».(ترجمه مکارم شیرازی)
در این سوره به رسول خدا(ص) امر میشود که کمر خدمت در راه خدا ببندد و به سوی او رغبت کند و به این منظور نخست منتهایی که بر او نهاده تذکر میدهد و بعد از او میخواهد در وقت فراغت نیز به سوی خدا مشتاق باشد. اگر هر کدام از ما نیز به نعمتهایی که خداوند متعال بر ما ارزانی کرده نگاهی بیفکنیم متوجه تکلیف و مسئولیت خود خواهیم شد و خود را مخاطب این آیه قرار میدهیم.
خداوند متعال در این دو آیه پایانی میفرماید؛ هرگز بیکار نمان، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمى را آغاز مهم دیگر قرار ده. چه طور میتوان به این مهم دست یافت؟ با تغییر سبک زندگی. آنچه ما را در نزدیک کردن به این سبک زندگی یاری میکند این است که نگاه خود را به کار و فعالیت و البته به فراغت و آسایش تغییر دهیم.
توجه به واژه فراغت ما را کمک میکند در انتخاب بهترین تعریفی که در این خصوص مطرح شده است. فراغت در لغت از ریشه فَرِغَ و فَرَغَ به معنای جدایی و خالی شدن از چیزی است. در قرآن میخوانیم «وَ اَصْبَحَ فُوادُ اُمِّ مُوسی فارِغاً؛ قلب مادر موسی از همه چیز تهی گشت. قصص/ 10»
بزرگان ما میفرمایند: فراغت بر دو قسم است؛ فراغت قلب و فراغت وقت؛ فراغت قلب یعنی موقع عبادت قلب را جز از یاد خدا خالی کردن و فراغت وقت یعنی وقت را برای نماز خالی کردن.
شاعر گرانقدر سیف فرغانی نیز دارد که؛ اول قدم ز عشق فراغت بود ز خود، مزد هزار شغل دهند این فراغ را.
با توجه به معنای لغوی فراغت، معنای اصطلاحی آن چنین میشود، پرداختن به برنامهای با میل و رغبت پس از رهایی از برنامه و شغل اصلی.
انجمن بینالمللی جامعهشناسی، فراغت را اینگونه تعریف کرده است؛ فراغت عبارت است از مجموعهای از اشتغالات که فرد به میل خود برای استراحت یا تفریح و یا به منظور آگاهی و فراگیری انتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از رهایی از الزامات شغلی، خانوادگی، مذهبی و اجتماعی بدان میپردازد.
تپشهای قلب هر فرد به او میگوید، حیات و زندگانی، دقیقهها و ثانیههایی بیش نیست. ضربانهای قلب و دقایق حیات شماره معین دارد، نه کم میشود و نه زیاد. مرگ به هنگام خود میرسد و همین که پیمانه عمر لبریز شد، ندای رحیل( کوچ) در میدهند، جهان ما سخت زیباست و در گذشتن از آن بسیار دشوار بنابراین باید چنان زندگی کنیم که به هنگام مرگ، دچار حسرت و تأسف نشویم؛ در روزهای کوتاه کارهای بزرگ انجام دهیم و تا آنجا که میتوانیم از وقت خود استفاده کنیم.
در حقیقت اوقات فراغت و فعالیت ما همه جزء عمر ما محسوب میشود و از این سرمایه گرانقدر در هر حالی باید بهترین استفاده را بکنیم. اگر در زندگی از کار و فعالیت خود رضایت داشته باشیم و محیط کار و زندگی را برای خود قابل تحمل و شیرین کنیم، در وقت استراحت نیز فراغ بال خواهیم داشت تا دست از تلاش و کوشش بر نداریم و در این اوقات نیز اهداف مهم خلقت و خود را دنبال کنیم که این یکی از صفاتی است که امام علی(ع) درباره متقین در خطبه همام بیان میفرمایند.
امام علی(ع) درباره صفات متقین میفرمایند: «خداوند در باطنشان بزرگ و غیر او در دیدگانشان کوچک است. آنان با بهشت چنان هستند که گویی او را دیده و در فضایش غرق در نعمت هستند و با عذاب جهنم چنان هستند که گویی آن را مشاهده کرده و در آن معذب هستند.
دلهایشان محزون، همگان از آزارشان در امان، بدنهاشان لاغر، نیازهایشان سبک و نفوسشان با عفت است. چنین فردی چنان روحیه سالم و شادابی خواهد داشت که هنگام فراغتش با هنگام فعالیتش یکسان است و رضایت درونی از وضعیت خویش دارد».
بعد از بیان مطالب فوق چنان نتیجه میگیریم که زندگی همانند یک پازلی است که اگر هر بخش آن را سر جای خودش نگذاشته باشیم، صفحه یکتای هنرمندیمان کامل نمیشود، باید تقوا را رعایت کنیم تا با داشتن حال یکسان در فعالیتها و اوقات فراغتمان به هدف خلقت نزدیک شویم.
*مهسا نظری