مقام معظم رهبری، در سخنان راهگشای خود درباره تاریخ و فرهنگ این ملت میفرمایند: «کشور عظیم ایران با این سابقه فرهنگی، با این همه ظرفیتهای مادی و معنوی، اسیر بود. این یک واقعیت بسیار تلخی است که به خاطر وجود تعارضها و اختلافها و مسائل گوناگون و دخالت دستهای مختلف از اطراف، هنوز هم در تاریخ ما درست باز نشده است.
کشور اسیر بود؛ کشور تحقیرشده بود؛ کشور به وسیله قدرتهای زورگو و سلطهجوی عالم، مورد اهانت قرار گرفته بود؛ به دست فراموشی سپرده شده بود. ایران بزرگ، ایران با عظمت، ایران مفتخر به ایمان عمیق اسلامی، در محیط پیرامون خود اثری نداشت؛ چون بختکِ سنگینِ شومِ سلطه بیگانه بر آن سنگینی میکرد. ملت این حجاب را درید و این کابوس را شکست.
اگر ما شرحِ تاریخ را میگوئیم، هر کداممان باید نگاه کنیم و ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفتهایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن طور عمل نکنیم.
فرهنگ ملی
عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی یا تحرک و ایستادگی یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بیحوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به خمودی تحریک میکند، فرهنگ ملی است. فرهنگ، با همین تعریف ویژه، محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش مؤثر در همه حرکات و تحولات و تشکیلدهنده هویت یک جامعه است.
حرکت تدریجی در فرهنگ ملی
فرهنگ یک ملت را میشود با عوامل تأثیرگذار به تدریج عوض کرد. یک ملت از لحاظ فرهنگی عزیز را تبدیل کرد به یک ملت توسری خور و ضعیف، متقابلاً یک ملت تنبل را میشود تبدیل کرد به یک ملت زرنگ. این رنگ ثابت لایزالی و لایزولی نیست.
فرهنگ ملی را میشود به مرور در طول زمان تغییر داد، یعنی مثل کوههای عالم که در قرنهای متمادی جابهجا نمیشوند، جزء ثوابت نیست مجموعهای لازم است؛ اینها را مشخص کنیم که فرهنگ چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصاش چیست و چگونه باید رفع شود، کندیها و معارضاتش کجاست، تصویر کنند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشند.
نمیگویم به طور کامل کنترل کنند، چون کنترل فرهنگ به صورت کامل نه ممکن است و نه جایز. اصلاً رشد فرهنگی با ابتکار و آزادگی و آزادی و میدان دادن به ارادههاست. در این تردیدی نیست. منتها هوای کار را باید داشت.
کارکرد انقلاب در فرهنگ
من وقتی به تنوّع ابزارهای دشمن نگاه میکنم، میفهمم چقدر این قضیه برای اینها اهمیت داشت! یکی از کارها این بود که جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی را در کشور تحقیر کنند و به انزوا بکشانند. این یکی از کارهایشان بود.
از جمله کارهای مهمّی که انقلاب کرده، یکی این است که یک عده عنصر فرهنگی و ادیب و هنرمند و دارای اقتدار فرهنگی تربیت کرده و بهحمداللَّه کم هم نیستند. شعرای زیادی به وجود آمدند؛ داستاننویسان زیادی به وجود آمدند؛ نویسندگان قلمزنِ دقیقِ فارسینویسِ محکمی به وجود آمدند و بحمداللَّه هستند.
از اوّلِ انقلاب تاکنون، 13 سال گذشته است. شما نگاه کنید ببینید کدام 13 سال در دوران عمر فرهنگی و تاریخی ما، توانسته است شخصیتهای درجه یک به وجود آورد؟ البته اینها تا شخصیت درجه یک بشوند، هنوز فاصله دارند؛ امّا کسانیکه شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعههایی که انقلاب پدید آورده، زیادند.
مادرِ میهن ما، در دوران استبدادهای اواخر دوران پادشاهی، سِتَرون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهای بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بهویژه در بعضی از رشتههای هنری، پرورش پیدا نمیکردند. اما امروز میبینیم در میان بچههای جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامهنویسان خوب، کارگردانان خوب، شعرای خوب و داستاننویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد.
هویت هنری امام (ره)
خدای متعال منت گذاشت و کسی مثل امام(ره) را بر ما گماشت و ایشان با وجود و حرکت خود، آن احساس را که احساس امید به آینده است، در ما تقویت کرد. هویت هنری امام، بعد از رحلتشان برای همه آشکار شد. شاید خیلیها اصلاً نمیدانستند که امام اهل شعر بوده یا شاعر است؛ آنهم شعر با این مایه از لطافت عرفانی وآن سوخته حالیِ مخصوص یک انسان عارف دلباخته.
این بزرگوار، با آن روح عرفانی، همان کسی است که صدایش قویترین صداها علیه استکبار جهانی بود. یعنی لطافت روحی با قوّت اراده آنچنانی همراه میشود و بزرگترین کارهای روزگار ما را انجام میدهد».
منبع: کتاب دغدغههای فرهنگی