با ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی مسیر جدیدی پیش روی حرکت پیشرفت و توسعه کشور گشوده شده است. سیاستهایی که بر طبق آن قرار است هم مقاومسازی درونی در مقابل فشارها، تهدیدات و تحریمها شکل بگیرد و هم برونگرایی و تعامل سازنده با جهان بر اثر خنثیسازی این فشارها به صورت طبیعی محقق شود.
اما این یادداشت بنا دارد تاثیر سیاستهای اقتصاد مقاومتی بر مسئله مذاکرات هستهای و افزایش میزان قدرت تیم مذاکرهکننده بررسی کند. در این باره میتوان گفت هر چند سیاستهای اقتصاد مقاومتی امری زمانبر و تحقق کامل آن نیازمند برنامهریزی و اجماع تمامی قوای کشور است اما نفس ابلاغ این سیاستها در این مقطع زمانی این پیام را به طرفهای مذاکره کننده نیز دارد که ایران خود را آماده شرایطی کرده است که مذاکرات به سرانجام نرسد و غرب دوباره بخواهد به سیاست اعمال تحریم و فشار روی آورد.
البته یادآوری این نکته ضروری است که اجرا و پیگیری این سیاستها لزوما برای مقابله با تحریم و فشار خارجی نیست بلکه لازمه یک پیشرفت درونزا و براساس آرمانهای انقلاب اسلامی است که البته در این برهه زمانی اجرای آن ضروری به نظر میرسد.
براین اساس اگر تحریمهای ظالمانه پیشین غرب توانست به علت برخی عدم آمادگیها و برنامهریزیهای داخلی در پیشرفت و توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی، اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد اما حال که مجموعه نظام مسیر پیشرفت کشور را بر مبنای سیاستهای اقتصاد مقاومتی انتخاب کرده است باید تمامی مسئولان کشور از نمایندگان و دولتمردان گرفته تا اندیشمندان و نخبگان هم در بعد قانونگذاری، هم در اجرا و هم در بحث تبدیل آن به مطالبه عمومی و ملی تلاش کنند تا این سیاست جدید در بعد بینالمللی نیز بروز و ظهور داشته باشد و بتواند این پیام را به غرب بدهد که اگر در ادامه مذاکرات هستهای به دنبال مسائل دیگری است و باز می خواهد به سیاست تحریم و فشار روی آورد بداند که نتیجهای نخواهد گرفت.
اما اگر می خواهیم که غرب به خوبی این پیام را دریافت کند این مسئله در گرو اجماع قوای سهگانه، نیروها و جریانهای سیاسی داخلی کشور است. لازم است در این مسیر و تحقق این سیاستها اختلاف نظرها و ناهماهنگیهای میان قوا و نهادها و همچنین درگیریها و تنشهای سیاسی میان جناحهای کشور به حداقل رسیده و همگی حرکت در مسیر این سیاستها را به مثابه حرکتی ملی و دینی نگریسته و از تمامی ابزار خود برای تحقق آن چه به لحاظ اجرا و چه به لحاظ گفتمانسازی آن استفاده کنند.
در واقع هر چه مذاکرات هستهای به جلو میرود مسیر پیش رو پیچیدهتر و سختتر میشود و غرب تمام تلاش خود در جهت کسب امتیاز حداکثری از ایران و کشاندن پای مسائل دیگر به میز مذاکره مانند حقوق بشر و قدرت موشکی و ... را انجام میدهد اما حرکت مجموعه نهادها و نیروهای دلسوز کشور در مسیر تحقق و اجرای این سیاستها میتواند به عنوان پشتوانهای برای تیم مذاکرهکننده در ادامه این مسیر سخت باشد تا قدرت چانهزنی ما در مقابل غرب را بالاتر ببرد تا اگر هم غرب نخواهد در ادامه در مسیر تعامل گام بردارد آن طرفی که ضرری از این مذاکرات نبرده است جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
مهدی مخبری