به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با مرگ فتحعلیشاه قاجار، محمدمیرزا نوه وی و فرزند عباسمیرزا نائبالسلطنه (که یک سال پیش از مرگ فتحعلیشاه از دنیا رفته بود) به سلطنت رسید. در سال اول سلطنت محمدشاه، میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی که از مشاهیر تاریخ ایرانزمین است صدراعظم ایران بود.
در دوران یک ساله صدارت قائممقام اوضاع و احوال کشور که پس از دوران جنگهای ایران و روس رو به وخامت گذاشته بود، تا حدودی بهبود یافت و به مدد تلاشهای قائممقام آرامشی نسبی در کشور برقرار شد.
در این زمان با دسیسهچینی درباریان فاسد و تلاشهای سفرای روس و انگلیس که قائممقام را مشکلی بزرگ در راه رسیدن به اهداف استعماری خود میدانستند، محمدشاه نسبت به این وزیر کاردان بدبین شده و دستور قتل وی را صادر کرد.
با مرگ قائممقام زمینه برای به صدارت رسیدن ملاعباس ایروانی معروف به حاج میرزا آقاسی، معلم و مرشد محمدشاه در دوران کودکی فراهم شد و طی حکمی محمدشاه این استاد دیرینه خود را به صدارت عظمی منصوب کرد.
حاجمیرزا آقاسی که خود مرام درویشی و صوفیگری داشت، تفکرات خود را در مقام معلمی و استادی از دوران کودکی محمدشاه به وی منتقل کرد و کار را به جایی رساند که محمدشاه مرید او شد و حاجی را در مقام مرشد و مراد خود میدانست.
نفوذ حاج میرزا آقاسی در محمدشاه چنان بود که شاه قاجار هیچ کاری را بدون مشورت وی انجام نمیداد و معتقد بود که هر آنچه که حاجی بخواهد اتفاق میافتد. این نفوذ در واقع رمز ماندگاری و صدارت 14 ساله حاج میرزا آقاسی در دوران محمدشاه قاجار بود.
آنچه مسلم به نظر میآید این است که روابط حاجی میرزا آقاسی با محمدشاه که نوشتهاند به کرامات و اخبار مغیبه اعتقادی راسخ داشت، روابط خادم و مخدومی و یا نظیر روابط وزیر و سلطان متبوع نبوده و محمدشاه او را مراد و مرشد خود میدانسته و همیشه میگفته است: «این درد پای مرا حاجی نمیخواهد خوب بشود از برای اینکه زحمت را در دنیا بکشم و در آخرت بهشت بروم، اگر حاجی بخواهد خوب خواهد شد».
دوران سلطنت محمدشاه به لحاظ اعتقادی، واکنشی است به دوران پدر بزرگش(فتحعلیشاه). برخلاف فتحعلیشاه که شریعت را ارج مینهاد و طریقت را محترم میشمرد، در دستگاه حکومتی وی اهل تصوف قدرت گرفتند بهویژه زمانی که قائممقام در 1252 ق به قتل رسید و به جای او حاج میرزای آقاسی، صدراعظم شد این روند شتاب بیشتری گرفت.
ارادت محمدشاه به تصوف و سرسپردگی خالصانه به معلم و صدر اعظمش، آقاسی، همه علایق او را تحتالشعاع قرار میداد. از افراد دیگری که در گرایش محمدشاه به تصوف مؤثر بودهاند نیز میتوان به محمدرضا همدانی(کوثرعلیشاه) و زینالعابدین شروانی اشاره کرد.
در دوران محمدشاه تفکرات صوفیگری بهویژه در دستگاه حکومتی قدرت گرفت که البته خود شاه نیز که این تفکرات را پذیرفته و به آن اعتقاد داشت، از جمله عوامل مؤثر در زمینه رشد و توسعه این دیدگاه بود.
سراسر دوران صدارت حاج میرزا آقاسی در زمان پادشاهی محمدشاه قاجار به رواج صوفیگری دامن زده شد. تمایلی که محمدشاه به مسلک صوفیه نشان میداد او را در نظر حوزه روحانیت عصر، مورد سوءظن و احیاناً عدم اعتماد قرار میداد و مخالفت علما و روحانیون را برمیانگیخت.
این تمایلات انحرافی که در شاه و صدراعظم وجود داشت، اوضاع مناسبی را برای ایجاد فرقههای انحرافی از جمله فرقه بابیه به وجود آورد که همانطور که مشخص است مسئله شیوع این فرقه در زمان محمدشاه اتفاق افتاد و با توجه به اوضاع ایران در آن زمان پیروانی را جمعآوری کرد.