به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروزه سیاست به بخش مهمی از زندگی انسانها تبدیل شده است و طبیعی است که در دنیای بازیهای رایانهای نیز اثراتی از خود بهجای گذارده باشد. وقتی قرار بر این باشد که سیاست و مسائل مربوط به سیاست اساس داستان یک بازی را شکل بدهند، آشفتگی سیاسی و مشکلات آن بیشتر مد نظر خواهد بود، چرا که ساختار بازیهای رایانهای بر اساس چالشها و مشکلات و تلاش برای حل آنها توسط بازیباز بنا شده است و بازیای که بر سیاست بنا شده باشد؛ باید مشکلی سیاسی بیان کرده و بازیباز را در نقش قهرمانی قرار میدهد که تلاش میکند مشکل سیاسی موجود را حل کند.
برای سالها، سازندگان بازیهای رایانهای آمریکایی تلاش کردهاند با طرح مسائلی همچون حمله خیالی شوروی به آمریکا (در عناوینی چون Freedom Fighters و Red Alert 2) یا جدال با تروریسم، نه تنها بازیباز آمریکایی را سرگرم کنند، بلکه چهرهای مطلوب و محبوب از سیاستمداران و سردمداران خود بیافرینند.
اما در چند سال اخیر سیاست دخالت در بازیهای رایانهای که توسط کشورهای غربی خصوصاً آمریکا در حال اجرا بود تغییر محسوسی یافت. طی سالهای اخیر بازیهایی مانند splinter Cell یا Alpha Rrotocol و تعدادی دیگر، تولید شدند که داستان آنها تغییر محسوسی نسبت به گذشته پیدا کرده بود و دیگر خبری از آن همه توهم جنگ و خونریزی با کشورهای دیگر جهان در کار نبود بلکه این بار مشکل داخل کشورشان و در بدنه سیاست بود.
فساد در دنیای سیاستمداران آمریکایی
این پدیده جدید که قبلاً در دنیای بازیها بسیار کمرنگتر بوده است چیزی جز فساد در دنیای سیاستمداران آمریکایی نیست. در بسیاری از این بازیها، بازیباز برای اولین بار با پدیدهای بهنام خیانت سیاستمدار آمریکایی به خود روبرو میشود و در کمال تعجب و شگفتی تصور میکند معجزهای رخ داده است و بازیساز آمریکایی سرانجام سر عقل آمده و موضوعی کاملاً بدیهی را در قالب بازی خود گنجانده است. موضوعی که قبلاً بارها در اخبار شاهد آن بودهایم، ولی در بازیهای رایانهای سابقه نداشته و بازیباز غیر آمریکایی را به این نکته امیدوار میکند که شاید بازیساز بر سر عقل آمده و باوجود اینهمه سانسور و اختناق سیاسی آمریکایی، شهامت این را داشته است تامسئلهای را که برای دولت خود چندان مطلوب نیست بیان کند.
به این ترتیب حتی بازیباز غیرآمریکایی نیز که از پیش به دسیسهها و فریبهای آمریکایی که بارها شاهد آن بوده بیاعتماد و بدگمان است، ناخودآگاه به این محصول خوشبین شده و طی دقایق اولیه بازی با مشاهده نگاه جدید بازی و دید نقادانه آن به سیاستمدار آمریکایی، شروع به باورکردن و برقراری ارتباط با داستانی میکند که به زودی چرخش عجیبی پیدا خواهد کرد.
حس اعتماد موقت، پاشنه آشیل بازیباز است
در بسیاری از این بازیها از قبیل آخرین عناوین در سری splinter cell شاهد خیانت سیاسمتداران به یک قهرمان صادق و درستکار هستیم، از این رو بازیباز باور میکند بازی حقیقتاً تلاش دارد فساد سیاستمداران آمریکایی را نمایش دهد و آن را بر ملا کند. این حس اعتماد موقت، پاشنه آشیل بازیباز ما است. تجربه ثابت کرده است هرگاه فردی بخواهد موضوعی بدیهی را رد کند، با مخالفت قطعی طرف مقابل رو به رو خواهد شد.
از این رو یک گفتوگو کننده ماهر هرگز از راه اشاره و طرح مستقیم بحث وارد نمیشود، بلکه در مراحل ابتدایی بحث خود را با طرف مقابل موافق جلوه داده و تلاش میکند اعتماد او را جلب کند. سپس در فرصت مناسب از این اعتماد استفاده کرده و بحث کاملاً غیرمنطقی خود را به گونهای طرح میکند که آن را به شیوهای بسیار سادهتر به کرسی بنشاند و ثابت کند. اینجاست که بازیساز آمریکایی نیز از همین ترفند برای فریب بازیباز استفاده میکند.
در حالی که بازیباز، بازی را یک اثر شجاعانه و ضد آمریکایی و ضد استعماری میپندارد و آماده پذیرش هرچیزی است که این بازی برای عرضه دارد؛ ناگهان داستان عوض میشود و مشخص میشود سیاستمدار فاسد فردی مستقل بود و هدفی جز خیانت به دولت آمریکا و بازیباز نداشته است و اینجاست که بازیباز باید در کنار حامی واقعی خود یعنی بقیه سیاستمداران آمریکایی و دولت آمریکا، در برابر شر مطلق که یک سیاستمدار خیانتکار به دولت آمریکا بوده مبارزه کند.
اینجاست که بازیباز ودولت آمریکا عملاً به یک گروه متحد تبدیل میشوند که هر دو مورد ظلم وخیانت و ناجوانمردی واقع شده، نام هر دو در پی بی عدالتی آلوده شده و هر دو هدفی مشترک دارند.
بازیباز خود را با دولت آمریکا مترادف و همذات احساس میکند و طی معجزاتی که به طرز باور نکردنی پشت سر هم رخ میدهد، با حمایت آسمانی و ناگهانی سیاستمداران خوب و صادق آمریکایی مشکلات یکی پس از دیگری از پیش روی بازیباز برداشته شده و سرانجام درپایان بازی وقتی قهرمان به پیروزی میرسد، در واقع این دولت آمریکاست که به پیروزی رسیده و افراد بد اندیش و خائن را بیرون رانده است.
بازی در پایان با شیوه زیرکانه، دولت آمریکا را منزه از هر نوع فساد نشان داده است و هر نوع عامل فساد موجود در آن را عاملی خارجی میپندارد و در نهایت این آمریکاست که بهعنوان نمادی از خیر مطلق مطرح میشود که حتی اگر عامل فساد آور خارجی در آن وارد شده باشد؛ با شجاعت و شهامت، آن را از خود میراند و همچنان منزه و مقدس و پاک باقی میماند.
این شیوه نسبتاً جدید که در بسیاری از بازیهای آمریکایی مورد استفاده قرار میگیرد؛ اکنون به بستر داستانی اصلی بسیاری از این قبیل بازیها تبدیل شده و با شیوهای زیرکانه تلاش میکند حتی بازیبازان منتقد به سیاست آمریکایی را فریب دهد.
این ترفند صرفاً یک ترفند آمریکایی نیست
البته این ترفند صرفاً یک ترفند آمریکایی نیست، بلکه برخی دولتها به طور مستقیم یا غیرمستقیم تلاش کردهاند چنین روشهایی را در پیش گیرند. طبیعتاً شیوه غیر مستقیمی که در بازیهای آمریکایی به افراط استفاده میشود در این حالت بسیار موثر واقع شده و بازیبازان بیشتری در دام آن گرفتار خواهند شد.
این موضوع زمانی موثرتر خواهد بود که دولت به ظاهر هیچ نقشی در ساخت بازی نداشته و بازی توسط یک تولید کننده به ظاهر مستقل از دولت ساخته شده باشد. به عنوان مثال در بازی جدید Medal of Honor که در ظاهر مورد اعتراض دولت آمریکایی نیز واقع شد، سازنده بازی بازیباز را در بخشی از بازی در نقش نیروهای طالبان قرار میدهد و این مسئله اعتراض دولت آمریکا را برانگیخت. اما در حقیقت حتی در این بازی نیز در پایان این دولت آمریکا و نیروی آمریکایی بود که پاک نشان داده شده و نیروی غیرآمریکایی نمادی از شر بود که در بخشی از بازی باید به اعمال جنایتکارانه دست میزد.
مرحله بسیار مشهور فرودگاه در بازی Modern Wrfare 2 نمونه دیگری از این سیاست فریبکارانه است که بازی قهرمان را در نقش یک نیروی غیرآمریکایی قرار میدهد، اما به سرعت و با عملی وحشیانه آنچنان احساسی در بازیباز ایجاد میکند که بازیباز ناخودآگاه از نیروی ضد امریکایی متنفر شده و میخواهد دوباره در نقش نیروی آمریکایی به قهرمان بازی بپردازد. اما استفادههای مستقیم از این شیوه نیز در دنیای بازی بیسابقه نبوده است. بهعنوان مثال دولت کمونیست چنین یک بازی بسیار شبیه بازی مشهور دیابلو را با هزینه دولتی ساخته و در اختیار عموم قرار داده است.
در این بازی قهرمان بازی در نقش یک سیاستمدار خوب چینی، باید به سیاستمداران فاسد چینی حمله کرده و آنان و حتی همسران فرزندانشان را به قتل برساند؛ اما در پایان مشخص میشود رهبر چین در واقع فردی بسیار پاک بوده و بخش اعظم سیاستمداران چینی نیز افرادی مقدس هستند و فساد اندکی که وجود داشته و توسط بازیباز از بین رفته است عملاً از عاملی خارجی نشات گرفته و بدنه اصلی دولت چین از چنین فسادی برتر بوده است.
نمونه بارز دیگر چنین بازیهایی، بازی بسیار مشهور آنلاین America s Army است که توسط ارتش آمریکا تهیه شده و عملاً بهعنوان ابزاری برای جذب نیرو به ارتش این کشور و تبلیغ و خوبنمایی آن استفاده شده است.
آنچه مسلم است بازیباز خارجی به سیاست و سیاستمدار نیز دست روی دست نمیگذارد و با این قبیل ترفندها و شیوهها، تلاش دارد تا نام آلوده خود را پاک کرده و جلب اعتماد کند. این که این ترفند جدید و این شیوه زیرکانه تا چه حد موفق بود در نهایت به بازیبازان و اطلاعرسانی جمعی در این خصوص بستگی دارد و وظیفهای است که بر دوش هر بازیباز مسؤول و متعهدی سنگینی میکند.
به راحتی نمیتوان جلوی این جریان را گرفت
اما شیوههای برخورد با اینگونه بازیهای رایانهای، بسیار حساس است و به راحتی نمیتوان جلوی این جریان را گرفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهم دی ماه سال 84 به ضرورت تولید بازیهای رایانهای مناسب و اهتمام ویژه به امر نخبگان برای شناسایی و سازماندهی آنان به منظور بهرهگیری از این قشر ممتاز و همچنین تامین نیازهای آنان سفارش فرمودند.
با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد بازیهای رایانهای باید به قشر بازیساز ایرانی در تمام زمینهها توجهی ویژه بشود، تا با تولید و ساخت و عرضه بازیهای داخلی مناسب به مقابله صحیح و اثرگذار با آن جریان پرداخت.
منبع: سازمان بسیج مستضعفین