وارد خانه که شدیم، عطرقرآن فضا را درهم پیچیده بود. دو برادر قاری که به فاصله 3 سال و آنهم در یک روز یعنی یازدهم اسفند به شهادت رسیده بودند. مصطفی و مجتبی سه سال باهم اختلاف سنی داشتند و هر دو در سن 20 سالگی به شهادت رسیده و پیکر مطهرشان بعد از سه روز از شهادت تشییع شده و به خاک سپرده شده بود.
آرامش در چهره پدر شهیدان آقا مجتبی و مصطفی کاشفی موج می زد. عکس فرزندان شهیدش بر روی بنر، در گوشه ای قرار داشت. فرزندانش را شهید اول و دوم خطاب می کرد. روی صندلی نشست و با صلابتی خاصف برایمان از دو گل پرپر شده اش گفت.
در ابتدای مجلس قاری ابوالفضل قدیانی، آیات قرآن کریم را تلاوت کرد و پایه گذار درد دل های خانواده شهیدان کاشفی شد. حاج آقا کاشفی می گفت فرزندان شهیدش چون در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده بودند، از همان کودکی علاقه شدیدی به مسائل دینی نشان دادند.
شهادت؛ توفیقی برای شهدا
وی ادامه داد: شهدا پای در راهی گذاشتند که سعادت اخروی و قربت الهی را برایشان رقم زد. شهدا فرمان امامشان را اجابت کردند و به سوی جبهه ها رفتند تا نشان دهند راه حقیقی کجاست.
کاشفی با اشاره به اینکه جوانان امروز نیز باید از شهدا الگو بگیرند، گفت: مجتبی و مصطفی قاری قرآن بودند، به مسجد می رفتند و به سوی کلاس های قرآن گرایش پیدا کرده و به طور مستمر در این کلاس ها حضور می یافتند چراکه کلید سعادت بشری را در تلاوت و انس با قرآن می دانستند.
انس با قرآن
وی افزود: شهید اول(مجتبی) شروع به حفظ کردن قرآن کرد و توانست سه جز از این کتاب مقدس را حفظ کند ولی اندکی بعد به شهادت رسید؛ وی معتقد بود که در جمهوری اسلامی باید با سواد باشی و با قرآن نیز مأنوس باشی.
پدران شهیدان کاشفی با بیان اینکه فرزندان شهیدش با قرآن بسیار انس داشتند، اظهار کرد: شهید اول تا قرآن را بر روی دوشش نمی داشت، خوابش نمی برد. آقا مصطفی نیز قرآن را بسیار شیوا تلاوت میکرد و همه را به خواندن این کتاب الهی دعوت می کرد.
وی یادآور شد: آقا مجتبی مهندسی عمران می خواند ولی معتقد بود اکنون جنگ در اولویت است، پس باید به جبهه رفت و در مقابل دشمن ایستاد و مانع از تحقق امیال شوم آن شد، درس را می توان همیشه خواند، با همین استدلال بار سفر بست و راهی جبهه شد.
کاشفی با بیان اینکه این شهید بزرگوار جزو حفاظت اطلاعات سپاه بود، تصریح کرد: چندبار در جبهه مجروح شد و ترکشهایی در بدنش بود که دکترها معتقد بودند نمی توان آنها را خارج کرد اما با وجود جراحت بسیار، بازهم به جبهه بازگشت و در نهایت در یازدهم اسفندماه سال 62 به آروزیش که همان شهادت در راه خدا بود؛ رسید.
وی در بخش دیگری از سخنانش به توصیف دیگر فرزند شهیدش پرداخت و گفت: مصطفی نیز مذهبی بود، راه برادرش را برگزید و تا پای جان بر سر آرمانهایش ایستادگی کرد. بسیجی بود و از طرف دانشگاه، عازم جبهه شد.
کاشفی ادامه داد: در یکی از عملیات ها از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شدت مجروح شد. اما تاب نیاورد و به هر زحمتی بود، بهبودی نسبی را حاصل کرد و به جبهه بازگشت چراکه معنقد بود اکنون در جبهه به او نیاز است.
تشییع با شکوه پیکر شهدا
وی که خود از رزمندگان 8سال دفاع مقدس بود، بیان کرد: تشییع پیکر هر دو شهید با شکوه هرچه تمام برگزار شد خیلی ها آمده بودند چراکه این دو شهید بزرگوار بسیار مهربان بودند و کسی را نرجانده بودند؛ دوستان دارالتحفیظشان نیز آمده بودند.
در این مراسم که زرگر، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه محمدرسول الله(ص) تهران بزرگ نیز حضور داشت، با اهدای لوحی از ایثار و مقاومت خانواده شهیدان کاشفی تجلیل به عمل آمد و با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید، یاد و خاطره این شهیدان قرانی زنده نگه داشته شد.