سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به تبیین تفاوت بین نگاه جامعه و نگاه دین به آسیبدیدگان و افراد بزهکار اجتماعی پرداخت و به سؤالات مطرح در این خصوص پاسخ گفت. متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
انجام یک خطا یا بزه اجتماعی در جامعه ایران چه نتایجی برای فرد در پی دارد و آیا این نتیجه برای مردان و زنان متفاوت است؟
واقعیت این است که جامعه ما نسبت به آسیبدیدگان اجتماعی به ویژه زنان آسیب دیده اجتماعی بسیار حساس است؛ یک زن معتاد، دختری که از خانه فرار کرده است و ... به شدت حساسیت جامعه ما را بر می انگیزد. این حساسیت نسبت به مردان کمتر است و دلیل آن هم این است که در جامعه به غلط تصور میشود که ناموس فقط زن است. همین مسئله باعث میشود بازگشت زنان درگیر بزه اجتماعی به درون خانواده و جامعه سخت تر شود.
آیا همین سخت بودن بازگشت و عدم پذیرش، جامعه را با بحران مواجه نمیکند؟
زن محور کانون خانواده است و وقتی ما به زنی که به هر دلیلی دچار اشتباه شده فرصت بازگشت به جامعه و خانواده را نمیدهیم، یعنی فرصتی برای از بین رفتن ثبات در خانواده ایجاد میکنیم و این تهدیدی برای انسجام و ثبات خانواده است. در همه جوامع نسبت به زنان خطاکار چنین حساسیتی وجود ندارند. حساسیت در جامعه ما بیشتر است.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «یادت باشد که اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی»(1)؛ این نگاه اسلام است.
اما مردم گویی حاضر نیستند توبه افراد را بپذیرند! چرا چنین تفاوت عمیقی میان عملکرد جامعه و آموزههای دینی وجود دارد؟
بخشی از این حساسیت به متولیان فرهنگی و قوانین موجود در جامعه باز میگردد قوانین ما متأسفانه مناسب نیست و نیاز به بازنگری دارد، بخشی هم فرهنگسازی این مسئله است که هر کسی ممکن است خطا کند و در این مسئله زن و مرد معنی ندارد.
اسلام در زمینه اثبات خطاهای افراد سختگیر است
البته همه خطاها هم خطاهای اخلاقی نیست. اسلام بسیار در زمینه اثبات خطاهای افراد سختگیر است و حتماً در این خصوص چند نفر با ویژگیهایی مانند عادل بودن و ... باید شهادت بدهند. یعنی نسبت دادن یک عمل به یک فرد به راحتی محقق نمیشود و سختگیریهای زیادی در خصوص آن صورت میگیرد اما در عمل اینگونه نیست و قوانین ما در این بخش باید بازنگری شود.
اکنون در جامعه ما وقتی کسی مسیر کلانتری، دادگستری و زندان را طی میکند پذیرش وی در جامعه سخت میشود، حال در نظر بگیرید این فرد زن هم باشد، در این صورت بازگشت او به خانواده و جامعه به مراتب سختتر میشود، اما اگر از مبانی دینی در این مسئله استفاده کرده این مبانی را گسترش دهیم میتوانیم فرصتهایی را به افراد برای بازگشت به جامعه و کانون خانواده فراهم کنیم.
چند درصد از آسیب دیدگان اجتماعی از نعمت پذیرش دوباره توسط خانوادهها محروم هستند؟
در مورد زنان این پذیرش به سختی صورت میگیرد. در مورد مردان پذیرش راحت نیست البته به نسبت زنان راحتتر است. حساسیت جامعه ما بر روی زن بیشتر است. مثلاً اگر پسری از خانه فرار کند میگویند یک شب بیرون از خانه بوده است ولی اگر یک دختر شب دیر وقت به خانه بیاید... !
آیا این مسئله به عادیسازی گناه و یا خطا در جامعه منجر نمیشود؟
من نمیخواهم بگویم با این کار آسیبهای اجتماعی و بروز آنها را در جامعه عادیسازی کنیم اما باید بپذیریم که هیچ کس مصون از اشتباه نیست و یک دختر و زن هم ممکن است خطا بکند و اگر خطا کرد باید بتوان زمینه را برای بازگشت او به جامعه فراهم کرد.
چه کسانی مسئول فراهم کردن زمینههای بازگشت آسیبدیدگان اجتماعی به خانواده و جامعه هستند؟
سه گروه در این بخش باید فعالیت کنند؛ یکی خود فرد که باید خود را باور کند و باور کند که میتواند به زندگی بازگردد، دوم خانواده و سوم جامعه. وقتی من به عنوان فردی که خطایی مرتکب شده سعی میکنم به جامعه بازگردم اما همه نگاههای اطرافیان به من به عنوان یک خطاکار باقی است، بار سنگین این نگاهها (حتی اگر من هم بخواهم) مانع بازگشت من و گذشتن از خطاهایم میشود و وقتی راه بازگشت بسته باشد فرد خطاکار فکر میکند که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!
اکنون چه میتوان کرد؟
اول بازنگری قوانین، دوم فرهنگ سازی و سوم پیشگیری و توجه به اهمیت خانواده و ارتباطات خانوادگی. البته همه مسئولند و از همه ظرفیتها برای داشتن خانواده سالم باید استفاده کرد.
(1) نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر