علی، بیست و سوم آبان 1341 در یک خانواده مذهبی و عاشق اهل بیت(ع) در یکی از محلههای جنوب شهر(میدان خراسان) به دنیا آمد و در همان اوان کودکی به لحاظ تربیت دینی و مذهبی پدر، مادر و برادر خود به زیارت خانه خدا و حضرت رسول اکرم(ص) و کربلای سید الشهدا حضرت حسین ابن علی علی(ع) و مولای خود حضرت علی(ع) و ائمه دیگر نائل آمد.
عشق اهل بیت(ع) را در شیرازه وجود خود هویدا ساخت و همین باعث شد که از همان کودکی نماز جماعت را در مساجد و ایام مخصوص، را در حسینهها و تکایا بخصوص هیئت دو طفلان حضرت مسلم(ع) خیابان حافظ(بیسیم) بگذراند. او که عشق را از ائمه اطهار(ع) آموخته بود، در راه اجرای احکام الهی و دوری از محرمات در محله، مسجد و مدرسه پیش قدم بود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نقشهای کلیدی و حساسی را در تدارکات راهپیماییهای ضد شاه از خود نشان میداد.
همراهی برای شهید مفتح و بهشتی
علی در زمان درگیریهای انقلاب همیشه پیشتاز تظاهرات کنندگان بود، او از دل و جان حضرت امام خمینی(ع) را دوست میداشت بارها و بارها درگیری فیزیکی با افسران و سربازان نظامی و انتظامی رژیم شاه داشت و در این راه بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در راهپیمایی تاریخی عید فطر 1357 در تپههای قیطریه( با اینکه پدر بزرگوارش مرحوم حاج محمود قاسم بلند اصرار داشت تا با پخش میوه به مردم در تظاهرات کمک کنند) اما مصمم به پیشتاز بودن در صف اول، همراه شهید مفتح و شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی بود و شاید جزء اولین کسانی بود که در محله خود مخالفت علیه رژیم ستم شاهی را علنی کرد.
یک انقلابی پیشتاز بود
بعد از پیروزی انقلاب بلافاصله با راهنماییهای حضرت آیتالله علمالهدی امام جماعت مسجد امام جعفر صادق(ع) در همان محله(و امام جمعه فعلی شهر مشهد) در کمیته منطقه 10 به عنوان یک انقلابی پیشتاز به صورت افتخاری مشغول به خدمت شد و پس از تشکیل بسیج مستضعفین، از اولین افرادی بود که در بسیج مسجد ثبتنام و در اولین دوره در اردوگاه شهید باهنر(منظریه) تهران آموزش دیده و به سازماندهی گروههای بسیج در مسجد مشارکت و نقش مهمی بر عهده داشت.
تحقق شعار تولید ملی!
او با اینکه فردی طالب علم روز و علوم حوزوی بود، از نظر اقتصادی نیز در جبهه سازندگی فعالانه شرکت داشت و در شرایط محاصره اقتصادی، ایشان در کارگاه برادر خودشان لوازم اتومبیل پیکان( از قبیل سپر و چراغ راهنما و غیره) را که مشابه آن از خارج وارد میشد در جهت به اثبات رساندن استعداد ایرانی تولید میکرد و با قیمت مناسب به بازار عرضه میکرد.
مبارزه در کوت شیخ
شهید قاسم بلند با شروع جنگ تحمیلی در تاریخ 25 مهرماه 1359 جزء اولین بسیجیانی بود که به جبهه جنوب عازم(بندر امام و خرمشهر) شد و در سه راهی رود خرمشهر در کوت شیخ، همراه با شهید دشتی فرماندار آبادان به حفاظت از قسمت شرقی شهر و بیرون راندن دشمن از خاک میهن اسلامی مشغول شد و فعالانه در ایستگاه هفت آبادان در کوی ذوالفقاری شبهایی را در مقابل دشمن در سنگرها بود. بعد از گرفتن تقدیر نامه از برادر شهید محمدعلی جهانآرا، در سوم دی ماه 1359 به تهران بازگشت و این بار مباره با منافقین را سرلوحه کار خود قرار داد.
وی همراه با ادامه تحصیل در مقطع چهارم متوسطه( در مدرسه ابوریحان منطقه 14) از مهرههای شناخته شده مبارزه با منافقین، پیکاریها و فداییان بود.
ضرب و شتم توسط هواداران بنیصدر
علی در 14 اسفند 1359 توسط گروههای هوادار بنی صدر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با تحصن در کتابخانه مرکزی دانشگاه، ندای اعتراض خودش را بر لیبرالها و گارد جاویدان بنیصدر رساند. در اسفند 1360 با فراخوان همگانی، همراه با دیگر بسیجیان عازم جبهههای حق علیه باطل شد و بعد از تکمیل دوره در دو کوهه، در عملیات پرافتخار فتحالمبین شرکت کرد و به عنوان تیربارچی در اولین ساعات روز دوم فروردین 1360 که به خاکریز دشمن در دشت عباس در تپه چشمه هجوم میبردند، بر اثر پرتاب نارنجک دشمن مجروح و سپس مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و به آرزوی خود یعنی لقاء الله رسید.