به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از روابط عمومی ادارهکل تبلیغات اسلامی سیستان و بلوچستان، سیدناصر حسینیپور، نویسنده کتاب «پایی که جاماند» در همایش شاهدان ایثار که در تالار اجتماعات ادارهکل تبلیغات اسلامی استان سیستان و بلوچستان برگزار شد، گفت: در زمان تألیف این کتاب عدهای خواستار عدم درج خوبیها در بعضی عراقیها یا بدیها در بعضی از اسرا بودند اما من تمامی واقعیات را منتشر کردم.
وی اظهار کرد: در زمان به رشته تحریر درآوردن کتابم عدهای تمایل نداشتند تا برخی خوبیهای عراقیها یا بدیهای اندک برخی اسرا بازگو شود اما من تمامی رنج و ظلم گذشته بر رزمندگان و اسرا را مکتوب کردم و خوشحالم که مقام معظم نیز با مطالعه این کتاب بر آن مهر تأیید زدند.
وی افزود: شهیدان باران رحمت حق بر زمین هستند که اگر آنها نبودند واژه عشق ابتر میماند و معنای آن عوض میشد و شهدا رفتند تا ما ماندن را بیاموزیم. همه انسانها برای زندگی اجتماعی و فردی باید یکی از راههای بندگی نظام سلطه یا سروری اهل بیت(ع) را بپذیرند و آنهایی که نظام سلطه را قبول کردهاند در آسایش کامل جسمی قرار دارند مانند مصرفگرایی البته با نگاه تفرقهآمیز که یکی از نتایج آن خودکشی است.
این مؤلف عنوان کرد: اما کسانی که سروری اهل بیت(ع) را پذیرفتهاند هیچگاه روی آرامش جسمی را در دنیا نخواهند دید که در سالهای جنگ نه تنها رزمندگان، بلکه مادران شهدا و حتی اطفال هم روی آرامش را ندیدند. صدام از مادران شهدا شکست خورد این جمله را باید جلوی چشم قرار داد تا همیشه در ذهن باقی بماند. همچنین فرزندان روحالله با اینکه نظامی نبودند اما با توجه به پذیرش سروری اهل بیت(ع) معادلات جنگ را برهم زده و اولین اتفاقی که برایشان افتاد این بود که روی آرامش را ندیدند.
حسینیپور که در سن ۱۶ سالگی در جبهههای حق علیه باطل پایش را از دست داده است و روزهای متمادی را در اسارت رژیم بعث عراق سپری کرده است با چهره خندان و بشاش در جمع علاقهمندان به تاریخ جنگ در زاهدان اظهار کرد: یک ماه در بیمارستان بستری بودم تا اینکه پس از کمی بهبود به پادگان صلاحالدین منتقل شدم محلی که در آن حدود ۲۲ هزار اسیر مفقودالاثر ایرانی که نامشان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود بهصورت مخفیانه نگهداری میشدند.
وی افزود: در این پادگان که در ۱۵ کیلومتری تکریت قرار داشت از یک اردوگاه چهار هزار و 500 نفری، تعداد 320 نفر به شهادت رسیدند که عراق پس از آزادی اسرا، هرگز نپذیرفت که این افراد در گروه اسرای ایرانی قرار داشتند.
حسینیپور بیان کرد: در روزهای اسارت با صفحههای آخر کتابهای مرتبط با سازمان مجاهدین خلق که برای مطالعه در اختیار اسرا قرار میدادند و همچنین کاغذهای پاکت سیگار و تکههای پاکتهای سیمان دفترچه یادداشت درست کردم و حوادث روزانه را با کدگذاری بر روی آنها ثبت کردم. برای ثبت خاطرات از حاشیههای روزنامههای القادسیه و الجمهوریه استفاده میکردم و سپس این یادداشتها را در یک عصا به همراه اسامی 780 اسیر ایرانی در عصای خود پنهان کردم و در روز آزادی در 22 تیر 69 به ایران آوردم.
وی یادآور شد: این تکه کاغذها و ثبت خاطرات منجر به چاپ کتابی با عنوان «پایی که جا ماند» شد که به چاپ نوزدهم رسیده است و برای اینکه ابهامی در آن ایجاد نشود اغلب کسانی را که در جنگ و در این اردوگاه اسیر بودم یافتم و بر خاطرات این کتاب افزودم.