ابوالفضل ورمرزیار، هنرمند پیشکسوت نقالی و پردهخوانی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با اشاره به فجایع انسانی فلسطین و غزه گفت: هیچ انسانی با وجود تفاوت در ملیت و مذهب، رنگ و نژاد نیست که با اخباری چنین سهمگین از فجایع نسلکشی، متأثر و متألم نشود؛ فجایعی که تنها به بهانه برخی توجیهات و جعلیات رژیم منحوس صهیونیستی که اتفاقاً ریشه تاریخی نیز دارد در حق انسانهای بیگناه روا داشته میشود.
وی ادامه داد: هنر در همه عرصهها و حوزههای خود میتواند ضمن بیان منزجرانه از این گونه اقدامات ددمنشانه، مخاطبان را متوجه ریشههای تاریخی و منشأ پرورش یافتن این رژیم جعلی کند و در این میان هنر نقالی با استناد به برخی مراجع معتبر تاریخی و از آن جمله قرآنی قادر است نقس بسزایی در این امر داشته باشد.
ورمرزیار تصریح کرد: شرط چنین اثرگذاری بر مخاطب به واسطه هنر نقالی، نقل همراه با نقد است و اگر قرار باشد نقالی صرفاً قصهگویی باشد که هیچ تفاوتی با سامری که در اصل قصهپردازی و قصهگویی قوم یهود است، نخواهد داشت.
قصهگویی در تاریخ ادیان ابزاری برای خنثی کردن تأثیر آیات الهی بود
این هنرمند نقال در ادامه گفت: در زمان معاصر با حضرت موسی (ع)، سامری یعنی قصهگوی قوم بنیاسرائیل با داستانپردازیهای خود به مقابله با پیامبر خدا و آیات الهی برمیخاست، نظیر چنین اتفاقی را در صدر اسلام و در دوران پیامبری حضرت محمد(ص) نیز داریم که شخصی به نام «نذر بن حارث» با تغییر ماهیت روایات اسلامی سعی در مقابله با ترویج دین اسلام و آیات الهی داشت.
ورمرزیار گفت: در حقیقت نقالی و قصهگویی نوعی جنگ نرمافزاری است که از قدیمالایام از آن در جهت خنثی کردن برخی جریانات حقطلبانه استفاده میشده است پس چرا از نقالی البته همراه با نقد و زبان گویای جامعه امروزی، توطئه مخالفان و دشمنان را خنثی نکنیم؟
وی تأکید کرد: هنر نقالی و پردهخوانی قادر خواهد بود که از طریق نقل مستقیم و غیرمستقیم در جهت روشن شدن برخی از زوایای پنهان این پدیده شوم تاریخی یعنی رژیم صهیونیستی بپردازد و نه تنها آن را در سطح ملی بلکه در قالب ایجاد تعامل با سازمانهایی همچون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زمینه برای افشاگری ماهیت این رژیم از زبان هنر در سطح منطقه و بینالملل نیز فراهم آید و به این وسیله زبان اعتراض در مقابل سبوعیت این رژیم باشد.
این هنرمند پردهخوان ادامه داد: نقل غیرمستقیم به این معناست که به بیان ماجراهای تاریخی که قوم بنی اسرائیل در آن نقش داشتند بپردازیم؛ ماجرای فتح خیبر، به زانو درآورن قوم «بنینضیر» و به زبونی کشاندن قوم «بنیقریظه» از جمله مصادیق تاریخی است که میتوان با استناد به مدارک موجود، آن را در قالب هنر نقالی که هنر القای معانی با استفاده از واژگان و حرکت به مخاطب است، منتقل کرد.
بنیاسرائیل در طول تاریخ با دشمنان قسمخورده اسلام، همپیمان بوده است
وی گفت: با یک بررسی اجمالی تاریخی به روشنی میتوان فهمید که بنیاسرائیل که اینک رژیم صهیونیستی ثمره شوم آن تفکر به عنوان خطری بزرگ برای همه ابنای بشر مطرح است از آغاز تا به امروز با استفاده از حربهها و ابزارهای مشابهی به مقابله با حقانیت پرداختهاند که از جمله مهمترین آنها همسو و همداستان شدن با دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین بوده است که نمونه بارز آن را در جریان جنگ احزاب(خندق) و همپیمان شدن این قوم با مشرکان در شکست سپاه اسلام به عینه میتوان مشاهده کرد.
ورمرزیار افزود: در ریشهیابی این عناد و دشمنی ذکر همین نکته بس که این قوم با این اعتقاد که باید منتظر پیامبر آخرالزمان باشند و این بیان و بشارت احبار(دانشمندان یهودی) بود در اطراف مدینه ساکن شدند اما برخلاف انتظارشان پیامبر اسلام از سلاله حضرت اسماعیل(ع) برانگیخته شد در حالی که آنها انتظار چنین برانگیختگی را از نسل اسحاق(ع) داشتند و به دلیل این دشمنی دیرینه پس از همقسم شدن با مشرکان در ضربه زدن به اسلام در راهکار دوم به جنگ رو در رو پرداختند که ثمره آن وقوع جنگ خیبر بود که با فضاحت شکست خوردند و تبعید شدند.
وی تصریح کرد: راه سوم آنها در دشمنی دیرینه شان با اسلام و آئین محمدی ایجاد نفاق و شکاف در میان مسلمانان بود که نمونه بارز آن شخصی به نام «حی بن اخطب» بود که در تاریخ او را سرلشکر مخالفان با حضرت محمد(ص) میدانستند که ترویجدهنده خیانت و نفاق بود و به مقابله اقتصادی با اسلام و مسلمین برمیخاست و طرح این پرسش که آیا مگر غیر از این است که امروز رژیم صهیونیستی و حامیانش با استفاده از همه سه حربه درصدد ضربه زدن به اسلام است؟
«اسرائیلیات»، داستان پردازی و اسطورهسازی در ضربهزدن به اسلام است
این پژوهشگر نمایشهای آئینی و مذهبی ادامه داد: این قوم در ادامه نیز از پای ننشستند و «اسرائیلیات» را وارد برخی روایات مشهور دینی و اسلامی کردند به این معنا که مجموعهای از اسطورهپردازی و جعلیات را وارد برخی نقلها کردند که کم کم رسوخ پیدا کرد و موجب شد برخی نسبتهای ناروا حتی به داستان انبیای الهی نیز ورود پیدا کند که اینها بعدها با برخی کجفهمیها و سوءبرداشتها، ناخودآگاه به جریان اعتقادی مردم متدین و موحد نیز تسری پیدا کرد؛ سردسته کسانیکه این جنگ نرم را علیه اعتقادات اسلامی به راه انداخت، شخصی به نام «کعب بن احبار» بود که به ظاهر خود را صحابی پیامبر اسلام نیز معرفی میکرد.
ورمرزیار ادامه داد: همه آنچه که گفته شد تنها بخشی از نقلهای تاریخی در مورد ماهیت این قوم است؛ مثالهای زیادی از این کوشش به منظور جعل بسیاری از مفاهیم اعتقادی از سوی این قوم همچون گوساله سامری نیز وجود دارد که با تورق آنها به عناد و دشمنی آنها با ادیان الهی و به ویژه اسلامی میتوان پی برد لذا چنین اقوال تاریخی را میتوان استخراج کرد و در قالب داستان و روایت تنظیم و به شکلهای گوناگون هنر همچون نقالی برای مردم بازگو کرد.
وی در پایان گفت: چنین اقدامی تنها نیاز به حمایت و دلسوزی مسئولان فرهنگی و هنری دارد، هنرمندان به ویژه در عرصه هنرهای نمایشی بدون هیچ چشمداشتی و تنها در صورت حمایت مسئولان توانایی آن را دارند که با استفاده از مدارک و مستندات تاریخی آثار را در قالب جنگ نرم موجود علی رژیم صهیونیستی و حامیانش تولید و عرضه کنند.