به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، استاد «علیاکبر حنیفی» متولد آبان ماه 1330 تهران است، دوره ابتدایی را در دبستان طبسی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای علامه و اروندرود، گذرانده است. پس از طی دوره نظام وظیفه در سنندج و تهران در سال ۱۳۵۴ با دریافت بورس تحصیلی از وزارت امور اقتصادی و دارایی وارد دانشکده بازرگانی دانشگاه تهران شده تا سرانجام در مقطع کارشناسیارشد رشته مدیریت فارغالتحصیل میشود.
یکی از بالاترین سمتهایی که در زمینه رشته تحصیلیاش و در وزارت امور اقتصادی و دارایی داشته است، مشاور وزیر بوده است و در سال 1382 یعنی همان سالی که طهماسب مظاهری، وزیر امور اقتصادی و دارایی بود، به عنوان مشاور وی انتخاب شد.
در اوایل انقلاب اسلامی یعنی زمانی که 27 ساله بود، ازدواج کرد که ثمره آن دو فرزند دختر و یک فرزند پسر است. صراحت لهجه و منتقد بودن نسبت به شرایط و وضعیت فعلی فعالیتهای قرآنی کشور، مهمترین ویژگی استاد حنیفی است که اکثر کارشناسان قرآنی نیز به آن اذعان دارند. بیشتر انتقاداتش حول محور شیوه برگزاری مسابقات سراسری قرآن و البته بحثهای مدیریتی میچرخد و نظرات متفاوتی نسبت به شکل برگزاری مسابقات دارد.
اگر آماری گرفته شود، شاید بیشترین تعداد داوری در مسابقات قرآن توسط این استاد مسلم قرائت قرآن، انجام شده باشد، در کارنامه داوری استاد حنیفی از داوری در مسابقات ارگانهای داخلی تا رقابتهای بینالمللی مالزی دیده میشود، برای او سطح، مهم نیست بلکه حضور و اثرگذاری مهم است.
حنیفی، استاد مسلم علم قرائت قرآن کریم است و این روزها که وقتش بیشتر آزاد شده، تلاش دارد تا آنچه را که سالها با مرارت و سختی و بدون هیچ امکاناتی به دست آورده است در اختیار رهپویان عرصه قرآن قرار دهد. این کار را هر سهشنبه شب در دارالقرآن حضرت ابوالفضل(ع) واقع در خیابان شیخ هادی تهران انجام میدهد. شاید عابرانی که سواره و پیاده از خیابان شیخ هادی میگذرند، هیچ وقت تابلوی نسبتاً بزرگ «دارالقرآن حضرت ابوالفضل(ع)» که خود را پشت برگهای درختان تبریزی پنهان کردهاند، نبینند، اما این حسینیه و دارالقرآن، سالهاست عدهای را دور هم جمع کرده است تا مشق عشق کنند و عشقبازیهای حنجره و کلمات ناب قرآن را هر سهشنبه ببینند.
برای انجام گفتوگویی با این استاد قرآنی کشورمان در یکی از روزهای تابستان به جلسه وی رفتیم. حسینیه حضرت ابوالفضل(ع) خیابان شیخ هادی سالهاست میزبان استاد حنیفی و شاگردانش است. اینجا هر سهشنبه شب، صدای قرآن، تابلوی ورود ممنوعی به تمام تعلقات دنیوی زده است. تابلویی که در پس آن جملهای نانوشته دیده میشود، به جلسه آموزش قرآن استاد حنیفی خوش آمدید. در ادامه گفتوگو با استاد علیاکبر حنیفی را میخوانیم.
از بالا؛ محمدرضا جنتی - مهدی قرهشیخلو - از پائین سمت راست علیاکبر حنیفی - حسن رضائیان - محمدرضا پورزرگری - محمدحسین سعیدیان
به عنوان اولین سؤال مختصری از زندگی خودتان بفرمائید و اینکه چگونه وارد عرصه فعالیتهای قرآنی شدید؟
حدود 63 سال سن دارم، متولد آبانماه 1330 هستم، از زمانی که در خاطرم هست علاقه به قرآن کریم در من وجود داشت، این علاقه حالت معمولی نداشت و در حد عشق بود که از حدود شش تا هفت سالگی و به مرور شکل گرفت. پدرم من را به مساجد و هیئتها میبرد تا انگیزهها را در من نگه دارد. فعالیت اصولی من هم از همان سالها آغاز شد. آن زمان که هنوز قرآن یکی از برنامههای درسی بود، در کلاس دوم دبستان، سرکلاس قرآن میخواندم و البته مورد تشویق همکلاسیها قرار میگرفتم و جایزههای زیادی از آن دوران گرفتم اما بعدها این درس دیگر در مدارس آموزش داده نمیشد. آن موقع معلمهای ما خانم بودند و با اینکه بیحجاب بودند اما قرائت قرآن را دوست داشتند. خاطرم هست یکی از معلمها همیشه از من میخواست، قرآن تلاوت کنم و در زمان تلاوت در کلاس را باز میگذاشت، در سکوت مطلقی که زمان تلاوت ایجاد میشد کلاسهای دیگر نیز این صدا را میشنیدند، هنوز هم سکوت آن لحظات در ذهنم هست، همین امر باعث پیچیده شدن آوازه تلاوتهای من در کل مدرسه شد. البته درخواست باز گذاشتن درب کلاسها از سوی معلمهای کلاسهای دیگر بود که بعدها متوجه این امر شدم.
البته در آن زمان با تجوید چندان آشنا نبودم و در واقع بیشتر سعی داشتم هر چه که از طریق رادیوهای ترانزیستوری شنیده بودم، تقلید کنم.
رادیوهای ترانزیستوری؟ ظاهراً همه امکانات شما در آن زمان همین بوده است؟
بله، آن موقع هنوز تلویزیون، نیامده بود و تنها وسیله ارتباطی و امکانی که داشتیم شنیدن تلاوت از رادیو بود که در برخی مواقع از جمله ماه مبارک رمضان، تلاوتهای استاد عبدالباسط پخش میشد و من نیز این نواها را میشنیدم و از روی آهنگ آن تقلید میکردم.
شنیدن تلاوتهای زیبای اساتید مصری که عمدتاً عبدالباسط بود، علاقهام را استحکام بخشید. به همین صورت پیش رفتم و تا سن 15 و 16 سالگی به صورت کاملاً سنتی تلاوت قرآن انجام میدادم و در همین زمان بود که تلاش داشتم تا در تلاوتم از تجوید و نغمات عربی استفاده کنم.
در سن 17 سالگی متوجه شدم که یک قاری عربستانی پاکستانیالاصل به نام «خلیل الرحمان» به ایران آمده است و کلاس آموزش قرآن کریم را در حسینیه ارشاد راهاندازی کرده است. چندین جلسه در این کلاس حضور داشتم و تازه متوجه شدم که در قرائت قرآن کریم چیزی به نام «تجوید» وجود دارد و اصولاً تجوید به چه معنا است.
غیر از شما افرادی که بعدها قاریان مطرحی شدند نیز در آن جلسه حضور داشتند؟
بله اساتیدی همچون رضا صلحجو، هادی فروزان، رضوی و ... حضور داشتند و با آنها آشنا شدم. از آن تاریخ، کتاب تجوید را گرفتم و وارد فاز تازهای از تلاوت قرآن کریم شدم.
تا بحث در مورد کلاسهای آموزشی است، از جلسات قرآن در آن زمان بپرسیم، شما بیشتر در جلسات آموزش کدام اساتید حضور داشتید؟
حتماً استحضار دارید که قبل از انقلاب در زمینه آموزش قرآن، محدودیتهای فراوانی وجود داشت و اگر جلسهای برگزار میشد به سختی بود. جلسات خاص قرآنی که به صورت اصولی قرآن کریم و تجوید را آموزش دهند اصلاً وجود نداشت، اگر هم جلسهای بود آموزشهایش به صورت سنتی بود. تا زمانی که وارد کلاس خلیلالرحمان شدم از وجود کلاسهای آموزش قرآن کریم که به روش جدید قرآن آموزش دهند، اطلاعی نداشتم. پس از حضور در آن کلاس بود که متوجه شدم در تهران چند جلسه هست که به صورت اصولی قرآن را آموزش میدهند که یکی از آنها جلسه استاد «محمدتقی مروت» و دیگری استاد «مولایی» بود.
البته در آن زمان آشنایی با این اساتید نداشتم. آشنایی من با استاد مروت مربوط به سال 1350 یا 51 است، چند جلسه نیز در جلسات استاد مولایی حضور داشتم که البته بسیار کم بود و نمیتوان گفت که شاگرد ایشان بودهام، اما در جلسات استاد مروت به صورت مرتب حضور داشتم.
البته میتوانم بگویم که فراگیری قرآن در زمان ما آن هم به صورت اصولی، کاملاً خودجوش و خودکار بود. آموزشهایی که امروزه وجود دارد در گذشته مطلقاً وجود نداشت.
اتفاقاً یکی دیگر از سؤالهای ما در زمینه تفاوت آموزشها در گذشته و حال است؛ به نظر شما چه تفاوتهایی بین آموزش قرآن در گذشته و زمان حال دیده میشود؟
در گذشته یا آموزشی وجود نداشت یا اگر هم وجود داشت تنها و تنها مربوط به تجوید بود و حتی وقف و ابتدا را هم شامل نمیشد مگر به صورت خیلی نمادین و مختصر، این حساسیتهایی که در حال حاضر در مورد وقف و ابتدا وجود دارد در گذشته به هیچ وجه وجود نداشت. در بحث صوت و لحن نیز آموزشها در گذشته به صورت کلی بود و هیچ وقت اساتید به صورت تخصصی وارد این حوزه نمیشدند. اما آموزش صوت و لحن در زمان حاضر به اندازه یک دوره تخصصی در دانشگاهها کار داشته و مبانی بسیار زیادی دارد که میتوان آنها را تدریس کرد.
به نظر میرسد که دلیل این همه ارتقایی که در آموزشهای قرآن به وجود آمده است به دلیل برگزاری مسابقات است، قبل از انقلاب و در آن دورانی که شما فعالیت قرآنی داشتید مسابقات قرآن نیز برگزار میشد؟
بله؛ قبل از انقلاب مسابقات قرآن در داخل جلسات و به صورت کاملاً مردمی برگزار میشد و جلسه ما نیز این مسابقات را برگزار میکرد. در آن زمان چند سالی بود که مالزی، مسابقات بینالمللی قرآن را برگزار میکرد و با توجه به اینکه تنها کشوری بود که به صورت رسمی اقدام به این کار کرده بود از قاریان ایرانی نیز دعوت میکرد.
از زمانی که دعوت از قاریان ایرانی توسط مجریان مسابقات مالزی آغاز شد. در سالهای 51 یا 52 مسابقات قرآن کشوری با این هدف که نفر اول به مسابقات مالزی اعزام شود برگزار شد. البته نه به این معنا که این مسابقات، ابتدا در شهرها و استانها برگزار شود و مرحله مقدماتی و .. داشته باشد، بلکه یک سری مسابقات در تهران برگزار میشد و هر فردی در سراسر کشور مایل بود میتوانست به تهران بیاید و در این مسابقات شرکت کند. این مسابقات به صورت متمرکز برگزار میشد، البته در یکی دو سال قبل از انقلاب چند استان همچون خراسان و تهران نیز مرحله استانی مسابقات قرآن را برگزار کردند و پس از آن نیز مسابقات کشوری برگزار شد، در آن مسابقات، نفر اول را به مسابقات بینالملی مالزی اعزام میکردند و نفر دوم نیز جایزهاش یک سفر حج بود. با توجه به اینکه در سال آخر راه کربلا باز شده بود، جایزه نفر سوم هم سفر کربلا بود.
شما در این مسابقات هم شرکت کرده بودید؟
بله من در این مسابقات شرکت کردم و سال 1356 رتبه دوم را کسب کردم و جایزه سفر به حج را به من دادند که به دلیل وقوع انقلاب و سایر اتفاقات امکان سفر فراهم نشد و هر چه پیگیری کردم فایدهای نداشت.
در صحبتهایتان به فعالیتهای مردمی در گذشته اشاره کردید؛ جمع زیادی از کارشناسان قرآنی بر این باور هستند که راه حل ارتقاء و توسعه فرهنگ قرآنی در جامعه مردمی کردن فعالیتها است، نظر شما در این زمینه چیست؟
این نظر هم نکات مثبت دارد و هم منفی، در حال حاضر چند سالی است که کارها در دست دولت افتاده است. بعد از انقلاب سازمانهای مختلفی در زمینههای قرآنی شروع به فعالیت کردند، ولی فعالیت آنها عمدتاً روی کارهای سنتی، قدیمی، غیرپیشرفته، محدود، معدود و در رشتههای ابتدایی بوده است. در بحث مسابقات نیز که توسط نهادهای دولتی برگزار میشود و عدهای باور دارند که ارتقاء فعالیتها را در پی دارد باید بگویم که ما در این سالها اقدام به برگزاری مسابقات غیرحرفهای کردهایم، در مسابقات اصلاً به امکانات و سبک و قرائت شرکتکننده که یک اصل بسیار مهم است توجهی نداریم، اگر ما قصد داریم مسابقات قرآن عادلانه و حرفهای شود و ارتقاء فعالیتها را به دنبال داشته باشد، باید رشتهها و سبکها و کلاسهای جدید را وارد آن کنیم.
به عنوان مثال میتوانیم مسابقات را در سه کلاس تقلید، ترکیب و تدوین برگزار کنیم، اگر اینگونه شود هر یک از این کلاسها، خود به 10 تا 20 رشته تقسیم میشود و مسابقات سطح وسیعتری را در برخواهد گرفت و عادلانهتر خواهد شد. این سه کلاس در مورد قرائت قرآن کریم تعریف شده است اما مسابقات و سازمانهای برگزارکننده که بودجههای بسیاری هم دریافت میکنند، به فکر برگزار کردن کیفی مسابقات نیستند. در حال حاضر بهترین مسابقات را سازمان اوقاف برگزار میکند، اما سازمان اوقاف نیز نه تنها کارشناسان لازم را در اختیار ندارد بلکه به حرف کارشناسان خبره در زمینه قرآن هم توجه نمیکند. من خودم بارها خواستهام تا مسابقات قرآن در کلاسها و سبکهای مختلف برگزار شود که وقعی بر آن نهاده نشده است.
اگر مسابقات به شکلی که گفته شد برگزار نشود و متسابق از برگزاری نوع مسابقات راضی نباشد، سرخورده خواهد شد. استعدادهای قرآنی بسیار زیادی در کشور وجود دارد که اگر مسیر درست جلو راهشان قرار گیرد، رشد قابل توجهی خواهند یافت اما زمانی که به مسابقات میرسند با توجه به تکرشتهای بودن آن، همه در هم ادغام شده و کسی که در یک سبک و رشته استعداد دارد، از بین خواهد رفت و تمام استعدادها کشته خواهد شد. از این جهت من بسیار موافقم که مؤسسات مردمی وارد کار شوند و فعالیتهای مردمی در این زمینه و خصوصاً مسابقات را انجام دهند.
با توجه به اینکه مؤسسات نیز با اینکه مردمیاند اما در برخی مواقع گرایشاتی دولتی پیدا میکنند و بودجههایی را از دولت دریافت میکنند، گاهی به ورطه کمیگرایی افتاده و کیفیت را نادیده میگیرند.
این وسط جلسات قرآنی میماند که میتواند ارتقاء فعالیتها را به شکل کیفی به دنبال داشته باشد، در حال حاضر پیشرفتهترین آموزشهای قرآنی خصوصاً در زمینه تلاوت در جلسات صورت میگیرد که برخی از این جلسات به اشکال مختلف مورد حمایت دولت قرار میگیرند و برخی دیگر نیز کمتر از این حمایتها برخوردار میشوند. افرادی که قصد پیشرفت دارند و در کلاسهای آموزشی نهادهای دولتی و ... به بنبست می رسند به سراغ جلسات خصوصی اساتید قرآن میآیند و این یعنی جلسات کار خود را به خوبی انجام میدهند.
بنابراین نمیتوان به طور قطع گفت که صددرصد کارها دولتی و یا خصوصی باشد. به اعتقاد من باید برنامهریزی خوبی داشته باشیم و جلسات مردمی که واقعاً مردمی هستند، بیشتر مورد اهمیت قرار دهیم. دولت باید از سازمانهایی که میلیاردها ریال از منابع عمومی کشور را هزینه میکنند و اثربخشی و ثمربخشی فعالیتهای آنها مشخص نیست، حسابرسی قرار دهد.
علیاکبر حنیفی - ابوالعینین شعیشع - راغب مصطفی غلوش
در گفتوگو با اساتید و کارشناسان حوزه قرآن یکی از آسیبهای فعالیتهای قرآنی تعدد سازمانها و نهادهای دولتی عنوان شده است، شما تعدد سازمانهای دولتی در عرصه فعالیتهای قرآنی کشور را بیشتر آسیب میدانید یا فرصت؟
قطعاً در حال حاضر، وضعیتی که در کشور وجود دارد نه تنها آسیب بلکه مصیبت است، وجود نهادهای متعدد نه تنها موازیکاری را به دنبال دارد بلکه در برخی مواقع باعث خواهد شد تا هیچ یک از سازمانها کاستیها را گردن نگیرند و زیر بار جوابگویی در مورد موارد مغفولمانده نروند.
اما تعدد سازمانهای قرآنی از یک سو میتواند مثبت هم باشد، به عنوان مثال اگر نگاهی به وزارت بهداشت و نظام بهداشت در کشور داشته باشید، متوجه خواهید شد که این نهاد بر کل نظام سلامت کشور نظارت دارد. با این شرایط هرچه درمانگاه، بیمارستان و داروخانهها بیشتر باشد بهتر خواهد بود، اما وقتی سازمانی نباشد که نظارت کند، برنامهریزی انجام دهد و برنامههای راهبردی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را ارائه دهد و برای هر یک از سازمانها تقسیم کار مشخص کند، تعدد مفید نخواهد بود.
الان به نظر شما کدام وضعیت حاکم است؟
در حال حاضر هیچ تقسیم کاری دیده نمیشود، هر سازمان قرآنی برای خود نقطه و مسیری را تعریف کرده است و به دنبال دسترسی به اهداف خودش است، اگر منفعتی برای سازمان ایجاد کند کارهای فرابخشی هم انجام میدهند، این خودش ایجاد کننده یک بینظمی است و بسیاری از بودجهها و امکانات تلف خواهد شد.
به طور کلی وضعیت فعلی فعالیتهای قرآنی در جامه به هیچ وجه مطلوب نیست و رسانهها به عنوان رابطان، مسئولان و مردم وظیفه دارند که در این زمینه وارد کار شوند. اگرچه وقتی رسانهها سراغ سازمانها میروند، فعالیتها به گونهای جلوه داده میشود که گویی از همه برنامهها پیش هستند. اما واقعاً اینگونه نیست و وقتی نگاه میکنیم میبینیم که آمارهای مختلفی که توسط نهادها در زمینههای مختلف داده میشود، حاصل دسترنج و تلاش مؤسسات و جلسات قرآنی است.
شما راهکاری برای خروج از وضعیتی که به آن اشاره شد دارید؟
بله من بارها راهکارهای برونرفت از این وضعیت را به مسئولان گفتهام که به دلایل مختلف توجهی به آن نمیشود، البته دلیل اینکه این راهکارها را نمیپسندند متفاوت است، یا به دلایل و منافع شخصی و محدودیت زمانی پستهایی که در اختیار دارند و یا به دلیل ترس از نهادها و ردههای بالاتر از خودشان است. آن کسانی هم که این وضعیت را به وجود آوردهاند نیز هیچ کاری برای بهبود وضعیت انجام نمیدهند. آنها هم از موقعیتی که به وجود آوردهاند، سوءاستفاده میکنند و به خاطر اینکه این منابع بچرخد و منافعی برای آنها داشته باشد در تلاش برای اثبات این وضعیت هستند و به دنبال ایجاد وضعیتی هستند که منافع خودشان را به دنبال داشته باشد.
اما این وسط منافع قرآن در حال قربانی شدن است که باید برای آن فکری کرد و باید کاری کرد، اینجاست که ضرورت وجود داشتن یک نهاد واحد که تصمیم گیرنده برای تمام نهادهای قرآنی باشد، احساس میشود. در حال حاضر حتی چیزهایی که برای خوردن تولید میشود باید تأیید وزارت بهداشت را داشته باشد اما در بحث قرآنی هر نهاد به صورت جزیرهای مستقل عمل میکند و نیاز به هیچ نظارتی نیست.
علیاکبر حنیفی - حبیب مهکام - کریم منصوری
شما یک دورهای رئیس سازمان دارالقرآن کشور بودهاید؛ مهمترین چالش و دغدغهای که در آن سالها با آن مواجه بودید چه چیزهایی بود؟
آنجا نیز این مشکلات وجود داشت، من حدود یک سال و چند ماه ریاست دارالقرآن را برعهده داشتم و با فعالیتهایی که انجام دادیم نشان داده شد که قرآن دارای چه ظرفیتهای بزرگی است. این سازمان قبل از من مسابقاتی را برگزار میکرد که سالانه نزدیک به 2000 نفر در آن شرکت داشت. اما من یک سال این مسابقات را برگزار کردم که در همان سال بالغ بر یک میلیون و 300 هزار نفر در آن مسابقات شرکت کردند.
یک میلیون و 300 هزار نفر رقم بسیار بالایی است، سازمان اوقاف بعد از چندین سال برگزاری مسابقات کشوری به این رقم رسید؛ چه مسابقاتی بود؟
مسابقات قرآن «مطلعالفجر»، که در 36 رشته برگزار شد، البته من 100 رشته را طراحی کرده بودم، سازمان تبلیغات با همین 36 رشته و حضور یک میلیون و 300 هزار شرکت کننده، فعالیتهایش مختل شد، به طوری که سازمان نتوانست وظیفه خود را به خوبی انجام دهد چرا که اصلاً باور نمیکردند که با این حجم از شرکتکنندگان مواجه شوند.
شما خودتان پیشبینی چنین رقمی را نکرده بودید؟
البته من پیشبینی رقمهای بالاتری کرده بودم و اطلاع هم داده بودم اما به حرف من، هیچ توجهی نشد و زمان سپری شد بدون اینکه بتوانند کاری انجام دهند.
من یک سال و چند ماه بیشتر در سازمان دارالقرآن نبودم و به دلیل مشکلات و تغییر مسئولان که اعمالشان نشاندهنده ضدیت با فعالیتهای قرآنی بود، استعفاء دادم و هیچ کس هم نبود که بپرسد چرا؟ بعد از استعفا، مدتی در شورای عالی قرآن فعالیت کردم و در آنجا هم احساس کردم که وجودم نمیتواند مفید باشد، از آنجا هم استعفا دادم.
ناگفتهای از آن دوران، باقیمانده است، حرفی یا مطلبی که هنوز پس از سالها فکر کردن به آن باعث ناراحتی شما شود؟ چون ظاهراً حرفهای ناگفته فراوانی از آن دوران دارید؟
حرفهای ناگفته بسیار زیادی دارم که سرانجام گفته خواهد شد. اصل این است که وضعیت فعلی فعالیتهای قرآنی کشور راضیکننده نیست و باید این وضعیت را تغییر دهیم. احساس میکنم اگر مسئولان نظرات کارشناسی را قبول کنند میتوانیم با طراحی رشتههای قرآنی جدید، موج فرهنگی بزرگی را در جامعه ایجاد کنیم.
در حال حاضر همه موجهای فرهنگی کشور غیر قرآنی هستند و این باعث هدایت جوانان به سمت و سوی خاصی خواهد شد. ما میتوانیم با ایجاد جریانات قرآنی دهها میلیون نفر را تحت پوشش فعالیتهای قرآنی قرار دهیم. این اتفاق به دلیل از هم گسیختگی نهادها و فعالیتها و فقدان اتاق فکر و تصمیمگیری در سطح کلان رخ نداده است.
جلسه قرآن استاد حنیفی در خیابان شیخ هادی تهران 4 شهریور 93
اکثر فعالان قرآنی، علیاکبر حنیفی را به عنوان شخصی که ویژگی بارزش صراحت لهجه و منتقد برنامهها و فعالیتهای قرآنی است، میشناسند، از سوی دیگر بسیاری بر این باورند که جامعه قرآنی کمتر از افراد منتقد برخوردار است، به نظر شما چرا جامعه قرآنی از افراد منتقد کمتر بهره میبرد؟
دلیل اینکه انتقاد کمی صورت میگیرد نشاندهنده شرایط مطلوب بودن فعالیتها نیست، تنها یک چیز میتواند باشد و آن هم منافع شخصی است، عدهای به خاطر منافع شخصی و نیز نزدیک کردن خودشان به مسند قدرت در یک سری نهادها، کمتر زبان به انتقاد باز میکنند. عدهای نیز گمان میکنند که با انتقاد نکردن، فعالیتها ارتقاء خواهند یافت در صورتی که اینگونه نیست.
به طور حتم، شنیدن خاطرات شما با 50 سال سابقه حضور در عرصه فعالیتهای قرآنی خالی از لطف نخواهد بود؟
خاطرات بسیار زیاد است، بچه که بودم زمانی که تازه به قرآن جذب شده بودم، پدرم من را به مسجد میبرد، یک بار در خاطرم است که شب قدر بود که تلاوت «لو انزلنا» عبدالباسط که یکی از معروفترین و اثرگذارترین قطعات اجرا شده توسط ایشان است، تلاوت کردم، این تلاوت به حدی اثرگذار بود که همه مسجد به تکبیر و احسنت گفتن پرداختند و این تلاوت خوشحالی بسیار زیاد پدرم را به دنبال داشت، هنوز هم این خاطره که برایم تداعی میشود قیافه خوشحال پدرم برایم تجسم میشود.
یکبار دیگر نیز در جلسه قرآن بودم بعد از دو سه نفر که تلاوت کردند نوبت به شخصی رسید که قیافه و حالت چهره منحصر به فردی داشت، تلاوتهای این فرد به حدی شورانگیز بود که انسان فکر میکرد همان لحظه قرآن نازل شده است، این استاد در زمان تلاوت تمام رگهای گردنش متورم میشد، دیدن رگهای متورم شده این استاد که بعدها متوجه شدم استاد «قیم» بوده است، من را به اوج هیجان میرساند. بعدها که تلاوتم سروشکلی گرفت و افرادی به جلسات من مراجعه میکردند، یک روز متوجه شدم چند قرآنآموز خردسال آمدهاند تا حالات تلاوت من را تماشا کنند که این تکرار تاریخ برای خودم بسیار جالب بود.
به نکته جالبی در خاطراتتان اشاره کردید و آن هم حالت چهره در تلاوت بود، الان برخی قاریان هستند که تلاش دارند تا با نشان دادن برخی حرکات در زمان تلاوت، متفاوت بودن خود را نشان دهند، نظر شما در این زمینه چیست؟
برای این افراد دو حالت وجود دارد یا این حرکات براساس افعال درونی است و یا افعال بیرونی، حرکاتی که به صورت افعال درونی قرائت است، به این معنی است که افعال به قرائت مربوط میشود، اگر این حرکات خارج از استانداردها باشد مقبول نیست و ما نمونهایی در این زمینه داشتهایم که یکی از آنها «سعید مسلم» بود که به دلیل همین حرکاتش القاب زشتی به او نسبت دادند. حرکات این قاری اگرچه تلاوتهای بسیار زیبایی داشت اما موردپسند جامعه قرآنی نبود و از دایره قاریان مصری هم بیرون شد و حتی شایعه شد که برای مدتی به زندان نیز افتاد.
نوع دیگری نیز افعالی است که به قرائت ارتباطی ندارد و به خود قاری مربوط است مانند نحوه لباس پوشیدن و ... در ایران نیز بعضاً چنین مواردی دیده میشود که موردپسند نیست. نظر من بر این است که باید کمیته یا مرکزی ایجاد شود که این توان را داشته باشد که چنین افرادی را به جامعه معرفی کند و بگوید انجام این کارها خلاف استانداردها است.
الان در مسابقات فوتبال و یا هر مسابقه دیگری کمیتههایی به خطاهای داوران و بازیکنان رسیدگی میکند، در قرآن نیز باید چنین مرکزی وجود داشته باشد که به این جرائم رسیدگی کند. سؤال من این است که اگر چنین مرکزی وجود دارد چرا به این موارد به صورت رسمی رسیدگی نمیکند و اگر وجود ندارد چرا تشکیل نمیدهند.
جلسه قرآن استاد حنیفی در خیابان شیخ هادی تهران 4 شهریور 93
شما در تلاوتهای خود بیشتر از چه سبکهایی استفاده میکنید؟
من با عبدالباسط شروع کردم و با منشاوی ادامه دادم و سبکهای دیگر هم کار کردهام، زمانی که در نهادهای مختلف دورههای آموزشی دایر میکنند و حضور مییابم با سبکهای مختلفی روبرو میشوم که بتوانم با تک تک آنها کار کنم و آن سبک خاص را آموزش دهم. بنابر این به نظر من یک استاد مسلم قرآن کریم باید به سطحی از تبحر و استادی برسد که بتواند همه این سبکها را بشناسد.
یکی از نقیصههایی که در زمینه قرائت قرآن در کشور وجود دارد همین موضوع است که ما جلسات تخصصی قرآن کریم بر اساس سبکهای خاص نداریم، مثلاً جلسهای بگوید تنها مصطفی اسماعیل را تدریس میکنم. در تهران حداقل باید در هر سبک 10 جلسه تخصصی آموزش داشته باشیم.
بیشتر دوست دارید چه آیاتی را تلاوت کنید و مردم تلاوت شما را با آن آیات بشناسند؟
فرد متخصص تعریفش این است که بتواند تمام آیات قرآن را به اندازهای ممتاز باشد بخواند اگر چه بسیار سخت باشد. قاری که تنها برخی جاهای قرآن را بخواند، متخصص نیست و تنها در زمینه آن آیات محدود تخصص دارد و این از نظر من قاری برجستهای نیست.
در حال حاضر بسیاری از قاریان تنها به یادگیری نغمات آیات محدودی عادت کرده و هر جا تلاوتی داشته باشند همان آیات را تلاوت میکنند. قراء مصری نیز اکثراً اینگونه هستند، به عنوان مثال سوره مبارکه فجر دهها بار توسط استاد منشاوی تلاوت شده است و همان سوره را تمام قاریان خواندهاند اما برخی دیگر از سورهها را هیچ کس نخوانده است.
در حال حاضر قاریان ایرانی تنها چند قطعه محدود را یاد گرفتهاند که هرجا میروند همان قطعات را تلاوت میکنند و اگر قطعهای غیر از این قطعات را بخوانند در حد مطلوبی تلاوت نخواهند کرد. ما باید به جایی برسیم که بتوانیم تمام قرآن را در یک سطح تلاوت کنیم.
در واقع نظر من این است که هر قاری که چند قطعه را در سطح عالی تلاوت میکند، نشاندهنده حب او به آن آیات نیست بلکه نشان دهنده ضعف او نسبت به تلاوت آیات دیگر است.
استاد علیاکبر حنیفی به روایت تصویر
گزارش تصویری جلسه قرآن استاد حنیفی در خیابان شیخهادی تهران
خداوند ان شاءالله ما را قدردان زحمات دلسوزانه اساتید قرار دهد.