کد خبر: 1460051
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۳
مرتضی یوسفی راد:

اعتدال در اندیشه امام علی(ع) پایه اصلی تعریف عدالت است

گروه سیاسی: عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره جایگاه اعتدال در اندیشه امیرالمؤمنین علی(ع) گفت: در اندیشه امام علی(ع)، اعتدال مبنا و پایه اصلی برای تعریف عدالت است؛ یعنی عدالت بماهوعدالت معنا نمی‌یابد، مگر اینکه برپایه اعتدال باشد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) امروز جهان اسلام گرفتار تندروی، افراط و خشونت گروه‌هایی است که مدعی اسلام هستند و سایر مسلمانان را منحرف می‌دانند لذا به نظر می‌رسد باید با رجوع به منابع اصیل دینی بیش از پیش افراط را شناخت و اعتدال را از آن تمییز داد. امام علی(ع) و اندیشه و سیره ایشان به خوبی می‌تواند در این زمینه تبیین‌کننده معیار و شاخص اعتدال و میانه‌روی باشد. براین اساس در گفت‌وگو با  مرتضی یوسفی راد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به واکاوی جایگاه اعتدال در اندیشه و سیره امیرالمؤمنین امام علی(ع) پرداخته‌ایم.

ایکنا: اساسا واژه «اعتدال» به چه معناست؟

اعتدال در لغت به معنای یکسانی، میانه‌روی، راست‌قامتی و گاهی در استعمالات خودش با مفاهیمی همچون قصد و اقتصاد نیز به کار رفته است. آنچه که غالبا از اعتدال اراده می‌شود و مقصود نظر استعمال‌کنندگان این واژه است، رعایت تعادل و مساوات است.

به همین جهت یکی از معانی اعتدال، میانه‌روی میان افراط و تفریط یا متوسط بودن میان دو ضد است. همچنین اعتدال به معنای شاهین ترازو هم به کار رفته است که نشان‌دهنده وسط بودن میان دو طرف است که انحراف از کفه چپ یا کفه راست ترازو را نشان می‌‌دهد.

ایکنا: جایگاه اعتدال در اندیشه و تفکر اسلامی چیست؟

در تفکر اسلامی و دستگاه مبانی اعتقادی اسلام، معیار و میزانی که برای فکر و عمل اعتدالی بیان می‌شود، شریعت و عقل است. بنابراین هر آنچه که بر این دو مبنا قرار بگیرد در واقع برپایه اعتدال قرار گرفته است و مقبول دستورات و موازین اسلامی خواهد بود.

قرآن کریم به همین جهت در آیه 143 سوره بقره می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنتَ عَلَیْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ». از این آیه شریفه استفاده می‌شود که امر اعتدال نه تنها یک مطلوب بشری است و همه عقول بشری آن را می‌پسندند، بلکه فراتر از آن، گویا که این امر مطلوب خداوند و موازین شرعی است که خداوند خطاب به امت اسلامی می‌گوید که ما شما را امت وسط قرار دادیم؛ گویی که در میان همه امت‌ها، آن امتی بر طریق حق است که بر طریق اعتدال باشد.

همچنین در آیه 9 سوره نحل، خداوند می‌فرماید: «وَعَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ». همچنان که گفته شد «قصد» از تعابیری است که در معنای اعتدال به کار رفته است. این آیه بیان می‌دارد که بر خداوند است که راه راست را بر شما بنماید.

امام صادق(ع) در تفسیر همیین آیه (مجمع البیان، ج 7، ص 179) فرموده‌اند: «القوام هو الوسط».آن چیزی که ثبات، استحکام و پایداری می‌آورد تا یک فرد، امت، جامعه و نظام سیاسی نه در مسیر انحراف به چپ و نه در مسیر انحراف به راست قرار بگیرد، اعتدال و میانه‌روی است.

ایکنا: اعتدال در اندیشه و سیره حضرت امام علی(ع) از چه جایگاهی برخوردار است؟

امام علی(ع)  در نهج البلاغه بر اساس همین پیشینه جایگاه اعتدال در ادبیات دینی است که عدالت را «وضع الشیء فی موضعه» معنا می‌کند. همانطور که می‌دانید عدالت در رویکرد مارکسیستی و لیبرالیستی معانی دیگری دارد. در رویکرد مارکسیستی عدالت، یکسان شدن و تقسیم منابع به شکل بالسویه بین همه افراد است. چون در این رویکرد اصالت با جامعه است و به دخالت دولت در همه حوزه‌های فردی و اجتماعی تأکید شده است. 

در رویکرد لیبرالیستی نیز چون اصالت با فرد است، لذا عدالت، فراهم شدن همه بسترها و زمینه‌ها برای فرد و منافع فردی است و در این مسیر هرچه که نصیب فرد می‌شود، عین عدالت است.

اما در اندیشه امام علی(ع) اعتدال مبنا و پایه اصلی برای تعریف عدالت است، یعنی عدالت بماهوعدالت معنا نمی‌یابد، مگر اینکه برپایه اعتدال باشد، لذا حضرت امام علی(ع) درنهج البلاغه هر جا از عدالت صحبت می‌فرماید، مرادش عدالتی است که بر مبنای اعتدال باشد. ولذا حضرت قرار گرفتن هر چیز در جای خودش را عدالت می‌داند؛ استقرار اشیا بر مبنای استحقاق و استعدادشان.

در اندیشه امام علی(ع) این‌طور نیست که فرد، محور باشد تا جامعه فدای فرد شود و از طرفی جامعه نیز محور نیست تا استعداد و استحقاق افراد نادیده گرفته شود. هم جامعه اعتبار خود را دارد و هم فرد. لذا نباید قابلیت‌ها و ظرفیت‌های فرد سرکوب شود بلکه جامعه باید زمینه شکوفایی استعداداها و توانمندی‌های افراد را فراهم کند و همچنین نباید جامعه و حقوق آن نادیده گرفته شود. زیرا اگر فرد در جامعه بدون تربیت و آموزش لازم رها شود به دلیل وجود امیال خودخواهانه در درون انسان، سر از ظلم و تجاوز در می‌آورد، لذا باید از طریق سیاست و جامعه امیال و گرایش افراد تعدیل شود.

علامه طباطبایی در رویکرد تفسیری خودش از قرآن، اساس خلقت انسان را بر مبنای اعتدال دانسته است و می‌فرماید: «خلقت اولیه انسان قبل از هبوط به عالم زمینی در «احسن تقویم» بوده است و در بهشت هم بر اعتدال به سر می‌برده است». (تفسیر المیزان،  ج 14، صص 218ـ 219).

ایکنا: نگاه امام علی(ع) به اعتدال در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی چگونه است؟

به نظر می‌رسد اعتدال یک پایه و مبنای اعتقادی اساسی در تفکر اسلامی دارد. به همین جهت امام علی(ع) می‌فرمایند: «کنا زاد علی الاقتصاد»؛ همه ما باید بر طریق اقتصاد (میانه‌روی) زندگی را تنظیم کنیم.  یا در جای دیگری می‌فرمایند: « فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً»؛ هر که از اعتدال خارج شود مانند بخشیدن مال در غیر جای خودش، اسراف است(نامه 21 نهج‌البلاغه).

این نشان می‌دهد که باید اعتدال مبنای فکر، عمل و روش ما در زندگی باشد. چنانچه در حدیث نبوی داریم که «خیر الامور اوسطها»، چون شیء وسط از افراط و تفریط به دور است. از این روایت نبوی استفاده می‌شود که چون فاصله گرفتن از افراط و تفریط یک مبنای عقلی دارد شریعت اسلام هم بر همان مبانی فطری انسان براین مسئله نظر دارد.

در واقع این روایت مبنای بد و مذموم بودن افراط و تفریط  و مطلوب بودن میانه‌روی را عقل و فطرت بشری دانسته است و پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان رئیس عقلا آن را بیان کرده است و قضاوت را بر عهده عقل عموم انسان‌ها قرار داده است، زیرا درک این مسئله فطری است.

به همین جهت امیرالمؤمنین علی(ع) در حکمت 70 نهج البلاغه می‌فرمایند: «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً».آدم جاهل یا در افراط است یا در تفریط. پس معلوم می‌شود که عقل در کنار شریعت، خود یک مبنای اساسی برای تشخیص امر اعتدالی از امر افراطی و تفریطی است.

بنابراین نزد امیرالمومنین علی(ع)، اعتدال یک معیار و چارچوب برای نحوه زندگی و یک مبنا برای معرفی راه راست و طریق رسیدن به حق تعالی است. البته چارچوب رسیدن به اعتدال در امور جزئی و تنظیم روابط فردی و اجتماعی، مانند روایتی که درباره کنار گذاشتن اسراف بیان شد، شریعت است. اما در امور کلی، این چارچوب، عقل و حکمت است؛ مانند روایت « لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً».

اعتدال هم مبنای شرعی و هم مبنای عقلی دارد، لذا خود امام علی(ع) هم در مقام یک شارع و هم در مقام یک خردورز، اعتدال را تجویز می‌کنند و مبنای زندگی قرار می‌دهند و می‌فرمایند اگر اعتدال را رها کنید جزو جهال قرار می‌گیرید.

بیانات فراوانی نیز از حضرت در زمینه ضرورت میانه‌روی و اعتدال در حوزه تعلق به دنیا، انفاق، امور خانواده و تربیت فرزندان، رابطه  حکومت و مردم، نوع رابطه با دوست و دشمن وجود دارد که نشان می‌دهد امام علی(ع) اعتدال را پایه زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی قرار داده است.

می‌توان گفت اعتدال در اندیشه امام علی(ع) جایگاهی بس ارزشمند دارد و در اعلی مرتبه خیر و مادر فضایل دیده شده است و به همین دلیل هر آنچه بر این مبنا قرار نگرفته باشد انحراف است و روی آوردن به انحراف همان سقوط و مضمحل شدن است. لذا اعتدال هم خیر است و هم پایه خیرات است. 

برهمین اساس امیرالمؤمنین علی(ع) ایمان، قرب الهی و عمل به شریعت را بر مبنای اعتدال دانسته‌اند. لذا از سیره گفتاری و عملی امام علی(ع) اینگونه می‌توان برداشت کرد که در تمام سطوح زندگی (فردی، اجتماعی و سیاسی) از افراط و تفریط پرهیز کرد چون در مقابل شریعت و خردورزی است.

captcha