کد خبر: 1465228
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰
حمیدرضا شکارسری:

ادبیات انقلاب متأثر از ادبیات دینی و عاشورایی است/ شعر عاشورایی پیشگام‌تر است

گروه ادب: یکی از کارشناسان ادبی کشورمان با اشاره به اینکه ادبیات عاشورایی در حوزه شعر پیشگام‌تر از حوزه داستان است، اظهار کرد: تردیدی نیست که می‌شود ادبیات انقلاب را زیرمجموعه‌ای از ادبیات دینی به ویژه ادبیات عاشورایی دانست.


ادبیات عاشورایی در قالب‌های شعر و داستان و گاه در قالب مستنداتی که در این باره به نگارش در می‌آیند، موضوعاتی هستند که پرداختن آنها در ایام محرم‌الحرام خالی از لطف نیست.
خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به همین منظور به سراغ حمیدرضا شکارسری، کارشناس و منتقد ادبی کشورمان رفته است تا در این باره با وی گفت‌وگو کند.
ـ لطفا بفرمایید که وجه تمایز شعر عاشورایی در دوران جدید و قدیم چه بوده است؟
آنچه وجه تمایز میان شعر معاصر و کهن به شمار می‌آید را می‌توان در بین شاعران عاشورایی امروز و دیروز مشاهده کرد. طبعاً این تفاوت در شعر عاشورایی نیز وجود دارد.
فرض این است که با نگاهی جزءنگر و عینی‌گرا به  حادثه عاشورا نگاه کنیم، در نتیجه به جنبه‌های دراماتیک و نمایشی و داستانی آن حادثه بیشتر توجه می‌شود؛ حال اینکه در شعر عاشورایی معاصر، جنبه‌های دراماتیک این حادثه خیلی به اندازه مفاهیم کلی نهضت کربلا مطرح نبوده است. اما امروزه این جنبه‌های دراماتیک بیشتر مطرح هستند. به این معنی که جنبه عینی‌گرا و تصویری به حادثه عاشورا را می‌توان به عنوان تفاوت نگاه شاعران دیروز و امروز به عاشوار دانست.
ـ با توجه به اینکه در اشعار عاشورایی بیشتر جنبه احساسی و تاثربرانگیز بودن غالب است، می‌توان وجه تربیتی و تعلیمی عمیق را نیز مشاهده کرد؟
به گمان من انتظار جنبه‌های آموزشی و تعلیمی داشتن از شعر عاشورایی در شعر امروز، انتظار خیلی درستی نیست. شعر امروز بخشی از رسالت‌های آموزشی خود را به ژانرهای هنری واگذار کرده است؛ از این منظر امروزه توجه به فرم و چگونگی روایت و توجه به احساسات و عواطف شعر شاعر خیلی مهم‌تر از مفاهیم کلی است که می‌تواند جنبه آموزشی و تربیتی داشته باشد.
بنابراین من گمان می‌کنم که اگر مفاهیم بلند عاشورایی در شعر امروز قابل ردیابی باشد که حتماً هست، این مفاهیم را باید در لایه‌های درونی معنا در شعر جستجو کرد؛ یعنی در پس پشت تصاویر و مضامین شاعرانه.
اما در اشعار گذشته، وضعیت این طور نبوده است و مفاهیم بلند عاشورایی را در لایه معنا می‌دیدیم و مخاطب به راحتی می‌توانست مفاهیم را درک کند. امروزه هم مفاهیم و پیام‌های بلند عاشورایی در پس تصویرهای شاعرانه و پشت نگاه عینی و جزءنگر شاعر پنهان شده و مخاطب موظف است که از خواندن شعر عاشورایی امروز، مفاهیم بلند عاشورایی را استنتاج کند. حال آن که در گذشته، پیام‌ها به صورت مستقیم منتقل می‌شدند.
ـ ارزیابی شما درباره ادبیات عاشورایی در حوزه داستان چیست؟
در ادبیات داستانی و در حوزه حادثه عاشورا، بسیار فقیر هستیم و در شعر عاشورایی، برعکس بسیار غنی هستیم. شاعر در شعر عاشورایی و در روایت عاشورا، حتی اگر به صورت عینی و جزءنگرانه پیام را منتقل کند، این توان را دارد که با تخیل خود درباره یک حادثه تصرف کند و آن حادثه را شاعرانه به مخاطب منتقل کند و جنبه‌های فراواقعی به آن بدهد.
اما داستان‌های عاشورایی و روایت‌هایی که در قالب داستان ارائه می‌شوند، حداقل اگر نتوانند با شیوه‌های جریان سیال ذهن یا رئالیسم جادویی با متن روبرو شوند، نهایت کاری که می‌توانند بکنند این است که روایتی ساده از حادثه ارائه کنند که جذابیت هنری چندانی ندارد.
با این وضعیت در حوزه ادبیات عاشورایی، در شعر خیلی جلوتر هستیم. اگر داستان‌نویسان می‌خواهند به حادثه عاشورا بپردازند، بی‌تردید باید توانایی این کار را داشته باشند و به خود این اجازه را بدهند که از جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی یا آنچه که روایت را از شکل معمولی و ساده خارج کند به حادثه نگاه کنند.
همچنین داستان‌نویس می‌تواند دریچه‌های تازه‌ای برای نگاه به این حادثه انتخاب کند یا به شخصیت‌های ناشناخته از این منظر بپردازد؛ یعنی زوایه دید را عوض کند و شیوه‌های روایت عاشورا را رواج دهد که روایت عاشورا از سادگی روایت‌محوری و حالت هنری خارج کند.
ـ جلوه‌ها و جنبه‌های کاربردی ادبیات عاشورایی در دفاع مقدس را چطور می‌بینید؟
نهضت عاشورا به عنوان الگوی رزمندگان مطرح بوده و با گذشت ده‌ها سال از عمر نظام و آغاز و پایان جنگ، هر گاه از عاشورا و این نهضت صحبت می‌شود، بی‌تردید از آن به عنوان یک الگو و ساختاری که می‌تواند نظام را در خودش حل کند، یاد می‌شود.
بنابراین ادبیات دفاع مقدس و انقلاب بی‌تردید از ادبیات عاشورا متأثر است و از عناصر عاشورا و کربلایی در خودش به کرّات استفاده کرده است. تردیدی نیست که می‌شود ادبیات انقلاب را زیرمجموعه‌ای از ادبیات دینی به ویژه ادبیات عاشورایی دانست.
ـ میزان انطباق مفاهیم شعر عاشورایی با منابع متقن تا چه حد است؟
در این زمینه مقداری ضعف داریم، البته اگر بشود اسم آن را ضعف گذاشت. اینکه ادبیات عاشورایی در حیطه شعر که اساساً خیلی نمی‌تواند واقع‌گرا باشد، خواه ناخواه با تخیل هنرمند یا از صافی خیال هنرمند به عاشورا وصل می‌شود، قدری صورت فراواقعی به خود می‌گیرد و از واقعیت‌های اتفاق افتاده قدری فاصله می‌گیرد و به همین خاطر زمینه مساعد می‌شود که غلوها و اغراق‌ها و این عناصر در شعر وارد شود و روایت را از شکل مستند خارج کند.
بنابراین به گمان من ما نیاز داریم که شاعران ما با اشراف بر متون صریح و نص، بتوانند آفرینش‌های ادبی خود را حتی اگر فراواقعیتی می‌خواهند ایجاد کنند، محدود کرده و در خطوط قرمزی که روایت‌های صحیح ایجاد می‌کند، قرار دهند و تلاش کنند که شعرهای عاشورایی دچار وهن، افراط، تفریط، بیان سخیف و ایجاد توهم برای مخاطب در رویارویی با آثار عاشورایی نشود.

captcha