عرصه هنر در هفتهای که گذشت داغدار از دست دادن چند چهره مطرح خود بود؛ مرتضی پاشایی، خواننده جوان موسیقی پاپ جمعه گذشته پس از تحمل مدتها درد بیماری سرطان درگذشت و به فاصله چند روز مجید بهرامی، هنرمند جوان و بازیگر تئاتر و سینما نیز به دردی مشابه پاشایی چشم از این جهان فروبست و البته اهالی تئاتر این هفته با یک چهره نامآشنای تئاتر به ویژه نمایش رادیویی یعنی مهدی کاشانیان که سالها صدای گرم او را در جنگ رادیویی «صبح جمعه با شما» شنیده بودند و البته دوستداران سینما بازی او را در فیلم سینمایی ترن به یاد دارند، وداع کردند.
مراد از این یادداشت یادآوری این حوادث تلخ در عرصه هنر نیست به ویژه در مورد دو هنرمند جوانی که این هفته از دست دادیم که اگر مشیت الهی بر این بود تا همچنان عمرشان در این دنیا باقی باشد، قطعاً در آیندهای نزدیک خبرهای خوبی از درخشش آنها در دو عرصه موسیقی و تئاتر میشنیدیم و بر خود به واسطه دارا بودن چنین هنرمندانی میبالیدیم بلکه صحبت بر سر مراسم تشییع و تدفین آنهاست.
الحق و الانصاف مردم فهیم و هنردوست ایران در تشییع جنازه و تدفین پیکر این دو هنرمند جوان در قطعه هنرمندان سنگ تمام گذاشتند اما نکتهای در این دو رویداد باشکوه وجود داشت که تا اندازه زیادی با مدار دینداری و باورهای ارزشی مردم مسلمان ایران سنخیت نداشت و البته این مسئله تنها منحصر به عالم هنر نیست و متأسفانه کم کم در اکثر مراسمهای تشییع و تدفین و ترحیم؛ این سوءرفتار در حال مرسوم شدن است.
یک انسان مسلمان با هر پیشینه و جایگاه، مقام و مرتبه اجتماعی که دارد به واسطه مرگ و پرکشیدن روحش با وجود یادگارهایی که ممکن است به واسطه کارهای متعددی که در این دنیا کرده باشد نیاز به آرامش روح در پیشگاه خداوند دارد که یکی از مظاهر چنین رویدادی براساس باورهای اعتقادی و ایمانی، ذکر صلوات و قرائت فاتحه توسط مشایعتکنندگان است؛ به راستی چه بلایی بر سر عقاید مردم آمده است که اعلام سکوت در مراسم تشییع جنازه یک مسلمان تازه گذشته را به ذکر مکرر صلوات و قرائت فاتحه برای شادی و آرامش روح آن مرحوم ترجیح میدهند و مگر نه اینکه چنین رفتاری تقلید ناشیانه از مراسمهای مشابه پیروان ادیان دیگر است؟
این درست که مرحوم مرتضی پاشایی، در اوج جوانی و با استفاده از خلاقیت و هنر خدادادی خود و البته کوشش و ممارستی و پشتکاری که داشت در مدت کوتاه عمر حرفهای خود توانست با برجای گذاشتن آثاری ناب از موسیقی پاپ دل هر دردمندی را خوش و بارقههایی از امید و نشاط را در جامعه و به ویژه برای نسل جوان که نیازمند ایجاد انگیزهای مضاعف برای پویایی و حرکت و تلاش هستند بنیان گذارد و این نیز بحق است که مردم برای ادای دین به مقام هنریش دقایقی از آئین تشییع او را یکصدا به زمزمه ترانههای او اختصاص دهند اما به این معنا نیست که سنتهای اسلامی تشییع پیکر یک متوفی فراموش شود و غالب فضای مراسم تشییع به جای ذکر صلوات و قرائت فاتحه به همخوانی ترانههای او اختصاص یابد.
باز جای بسی خوشحالی دارد که ناصر پاشایی؛ پدر مرحوم مرتضی پاشایی که خود از ذاکران اهل بیت(ع) است و بارها در مصاحبههای خود تأکید کرده بود که مرتضی عشق به امام حسین(ع) داشته و برای او خوشایندتر این است که مداحی و ذکر مصیبتی برای شادی روحش خوانده شود، دقایقی از مراسم تشییع را به دست گرفت و در فراق فرزند از دست رفتهاش، روضه حضرت امامحسین(ع) در شهادت حضرت علیاکبر(ع) را خواند.
نمونهای تأسفبارتر از این اتفاق را در زمان تشییع پیکر مرحوم مجید بهرامی؛ بازیگر جوان تئاتر شاهد بودیم که به پیشنهاد ابلهانه یکی از بازیگران مطرح سینما و تئاتر با این توجیه که این آئین تشییع، آخرین رورانس مجید بهرامی(تعظیمی که در پایان نمایش بازیگران در مقام تماشاگران انجام میدهند) از حضار میخواهد که برای او دست بزنند که شنیدهها حاکی از این است که این امر با اعتراض و رنجش مادر مجید بهرامی روبرو میشود.
پیشتر خوانندگان این یادداشت باید به خاطر داشته باشند که پس از وفات یک هنرمند و یا یک شخصیت برجسته و نامآشنا در عرصه هنر، معمول این بود که اجراهای نمایش و افتتاحیه بسیاری از رویدادهای فرهنگی و هنری به روح هنرمند و یا هنرمندان تازه گذشته تقدیم میشد و این چنین گستاخانه در مراسم تشییع جنازه که اغلب حضار سینهای پر از آلام و درد دارند، چنین اقدام خفتباری را شاهد نبودیم که البته این اقدام دور از شئون اسلامی در جریان تشییع جنازه مرحوم حمید سمندریان، توسط یک هنرمند بازیگر(؟!) در اوج احساسات بنیان گذاشته شد.
قطع به یقین جایگاه هنری و شأن هنری هنرمندانی که به تازگی آنها را از دست دادهایم بسیار بالاتر از این گونه اقداماتی است که البته ممکن است با نیت خیر به انجام رسد اما ظاهر خوب و موجهی ندارد؛ یک هنرمند به واسطه کار و خدمتی که در حق مردم کرده است در درگاه الهی صاحب مقام و مرتبهای والاست و این میان تنها وظیفه بازماندگان انجام اقدامات عرفی و تقاضای خاضعانه آنها برای غفران الهی است و نه اقدامی همچون آنچه که ذکر شد و یا ضبط تصویری مراسم با تلفنهای همراه که موجب رنجش خاطر وابستگان و منصوبین متوفی شود.