به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)- شعبه آلبانی، بر اساس خبرها و آمارهای موجود، اين كشور كه بيشتر جمعيت آن را مسلمانان تشكيل می دهند، يكی از قربانيان بزرگ اين جريان شيطانی است و هرساله هزاران زن و دختر از شهرها و حتی روستاهای گوناگون آلبانی به سوی كشورهای مختلف قاچاق می شوند.
خانم "ايريس ماچی" يكی از فعالان مسلمان در مقاله ای با استفاده از آيات قرآن كريم، سعی در بررسی نقش مجامع دينی در مواجهه با اين مشكل بزرگ و خانمان برانداز نموده كه اين مقاله را باهم مرور می كنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
( ان كل من فی السموات والارض الا ءاتی الرحمن.....آيات 93-95 سوره مريم)
نه تنها معلوم است بلكه حقيقت دارد كه بعضی از پديده های اجتماعی از جمله ظلم و اعمال زور، قاچاق مواد مخدر و غيره… از پيشرفت يك گروه ، يك جامعه و يا يك ملت جلوگيری می كند. همه چيز از خانواده نشات می گيرد، زيرا خانواده اساس جامعه می باشد. بدون شك تمام جامعه شناسان، پزشكان، اساتيد، روحانيون و غيره… بلا استثناء اتفاق نظر دارند كه خانواده عامل اصلی تربيت انسان (كودك) می باشد، زيرا بچه در خانواده تربيت و بزرگ می شود و اگر افراد خانواده از ارزش های اخلاقی و دينی برخوردار باشند خانواده هم از اين نعمت ها بهرمند می شود و در يك بعد گسترده تر دارای يك جامعه متشكل از اين ارزش ها خواهيم بود.
مادر نقش اصلی را در خانواده ايفا می نمايد، زيرا مادر يا زن مستقيما در تعليم و تربيت نسل جوان دخالت دارد، ساختار و ابعاد معنوی خانواده و در كل بشريت را بنا می نهد.
بدون ترديد می توان خانواده را يك ملت كوچك ، و ملت را يك خانواده بزرگ ناميد. اين بدان معنی است كه همه ما عضو همين خانواده هستيم و همه ما بايد دست به دست هم دهيم و جلوی ورود پديده های ناپسند به داخل مرزهای اين خانواده بزرگ را بگيريم.
اگر به قدرت خودمان در شكل وحدت گرايی پی ببريم، می توانيم به خيلی از اهداف دست يابيم. ما نبايد تنها در فكر زندگی فردی خودمان باشيم بلكه بايد همواره در كنار ديگر انسان ها كه دارای مشكلات و گرفتاری های گوناگونی هستند، باشيم و با همدردی در باره راه كار و چاره جويی مشكل آنان تلاش نماييم.
از قديم الايام دين و مذاهب خدايی، نقش اصلی و مهمی در آماده سازی انسان در تحمل زندگی در جامعه ايفا كرده اند. مذاهب هميشه مبلغ كمك رسانی انسانها به هم ديگر،بردباری ،گذشت، و بخشش و محبت بوده اند. همه اين ها كمك می كنند كه انسان مهربان و امين باشد و با همكاری يك ديگر به يافتن تفاهم جهت حل و فصل مشكلات مشترك كه گريبان جامعه و ملت را می گيرد، قدم بردارد.
ما به عنوان عضو اين جامعه وظيفه داريم در جلوگيری و كاهش پديده های منفی نقش فعال داشته باشيم.
يكی از اين پديده های منفی و خانمان سوز، قاچاق زنان می باشد.
بر مبنای آمارهای موجود، امروزه 80% قربانيان قاچاق، زنان می باشند، كه نشان گر شكل مدرنی از برده داری مدرن بشر می باشدكه نشانه های اوليه آن به عصر باستان باز می گردد. بردگی انسان در ميان يونانی های باستان، فارس ها،عربها (در عصر جاهليت) مرسوم بوده است و امروزه در شكل جديد خود ظاهر می شود. اگر به گذشته رجوع كنيم می بينيم كه در امپراطوری روم، زن موجودی متنفر تلقی می شد. زن را عامل گسترش فساد می دانستند. با زن به عنوان غلام و برده مرد خانواده رفتار می شد. در كشور اسپارتا باستان زن را مجبور می كردند كه علاوه بر شوهر خودش با مردان ديگر روابط جنسی داشته باشد. در يونان باستان زن را موجود پليد و فرزند شيطان می دانستند. زن از تمام حقوق محروم بود و در بازارهای مختلف مانند اجناس تجاری خريد و فروش می شد. به گفته افلاطون “ زن جنس عوض شدنی هست كه بايستی دست به دست شود”در كتاب خود “ مدينه فاضله” افلاطون“ از زن به عنوان ملك مشترك ، كه وارثانی به دنيا می آورد برای مردی كه آن را انتخاب می كند” نام می برد. در اسرائيل زن به عنوان كنيز و جنس تجاری مطرح می شد، و حق فروش آن با پدرش بود. در اروپا هم زن تنها خادم تلقی می شد و تا سال 1805 خريد و فروش می شد. فيلسوف انگليسی آقای Hebert Spenser گفته است: “ زنان در انگلستان تا قرن 11 خريد و فروش می شدند”.
در عصر قبل از اسلام زن تنها كه از تمام حقوق محروم بود بلكه به عنوان شی نگاه می شد جهت خوشگذرانی مرد و به عنوان شرم و اهانت دانسته می شد. در رابطه با اين موضوع در قرآن چنين آمده است: ( و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و .... سوره نحل-آيات 58-59).
دين اسلام به كمك زن شتافت و از تمام اشكال بردگی و نابرابری زن را رها كرد. اين امر را بخوبی و بسيار روشن در آيات قرآنی می بينيم.(سوره 19 آيات 93-95). با فرا رسيدن اسلام زن از حقوق فراوانی بهرمند شد و مهمتر از همه آزادی ،احترام و شان خودش را به دست آورد.
ولی جای تاسف است كه در عصر كنونی در حالی كه پيشرفت های علمی و تكنولوژی به اوج خود رسيده است، ارزش های اخلاقی جامعه خيلی خوشايند نيست. امروزه قاچاق انسان به عنوان شكل مدرنيزه بردگی قرون وسطی ظاهر می شود و دوباره دل های ما را می سوزند و دوباره جرائمی را كه انسان عليه خود و خانواده و جامعه مرتكب می شده به ياد می آورد. هر چند كه جامعه صدای خود را عليه اين پديده بلندكرده است اما اين واقعيت وجود دارد كه زن امروز بيشتر از قرون وسطی به خاطر تن دادن به ظلم و تشنج تشنه، شديدتر و وحشی تر می باشد.
در اينجا سوال پيش می آيد كه آيا ما اين واقعيت را قبول می كنيم؟ آيا ما هم خودمان نسبت به اين درد موجود در جامعه كه دليل آن بی تفاوتی ما است ، احساس مسووليت می كنيم يا خير؟
دو پيشنهاد اساسی برای حل و فصل پديده قاچاق زنان وجود دارد:
اولا: خبردار شدن جامعه برای پيوستن به جبهه جنگ عليه قاچاق به عنوان يك وظيفه انسانی و الهی. (
ثانيا: پذيرش مجدد اجتماعی و معنوی تمام زنانی كه قربانی قاچاق انسان شده اند و خود را گناهكار،بی ارزش و بی احترام در جامعه می دانند. خداوند در قرآن كريم می فرمايد: (وليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتی .... سوره نور آيه 33).
كمك كردن به قربانيان قاچاق انسان، الگوی انسانی می باشد كه اساس آن همبستگی بشری است و بدون آن يك جامعه نمی تواند پيشرفت كند. اگر ناراحتی خودمان را به اقدام عملی تبديل كنيم، به موفقيت دست خواهيم يافت. من باور می كنم كه ناراحتی ما در اينجا پايان نمی يابد، بر عكس اين موضوع تازه شروع شده و همه بايد دست به كار شويم و در راستای حل اين مشكل تلاش كنيم. بياييد در حل و فصل مسائل مشترك، تلاش مشتركی انجام دهيم.