مدرسه حقانی يكی از برجستهترين مدارس حوزه علميه در قم است كه به همت «علی حقانی» يكی از كسبه بازار قم تأسيس شده است. از مهمترين افرادی كه در اين مدرسه تحصيل كردهاند میتوان به آيتالله محمدتقی مصباح يزدی، روحالله حسينيان، قربانعلی دری نجفآبادی، علیاكبر فلاحيان، غلامحسين محسنیاژهای، علی يونسی و مصطفی پورمحمدی و ... نام برد. مدرسه حقانی در سال 1342 با موافقت آيتالله «سيدنورالدين ميلانی» در قم تأسيس شد. وظيفه تأسيس مدرسه حقانی از سوی آيتالله ميلانی به آيتالله سيدمرتضی جزايری و آيتالله علی قدوسی واگذار شده بود. در ادامه انگيزههای تأسيس و كاركردهای مدرسه حقانی تشريح میشود.
در سالهای پايانی دهه 1330 ش. برخی از روحانيون و فضلای حوزه، با توجه به برخی كاستیهايی كه در نظام حوزوی وجود داشت درصدد اصلاح نظام آموزشی رايج حوزه و ساماندهی آن برآمدند. آيتالله شهيد سيدمحمد حسينیبهشتی، از پيشگامان اصلاح حوزه و يكی از اعضای پايهگذاران مدرسه حقانی میگويد: در سال 1339ش. ما سخت به فكر سامان دادن به حوزه علميه قم افتاديم و مدرسين حوزه جلسات متعددی داشتند برای برنامهريزی نظم حوزه و ساماندهی به حوزه در دو تا از اين جلسات بنده هم شركت داشتم.
وی میافزايد: كار ما در يكی از اين جلسات به ثمر رسيد و در اين جلسه ربانیشيرازی و مرحوم شهيد سعيدی و خيلی ديگر از برادران شركت داشتند، مشكينی و خيلیهای ديگر و ما در يك برنامهای در طول يك مدتی توانستيم يك طرح و برنامه تحصيلات علوم اسلامی در حوزه تهيه كنيم در هفده سال».(1)
سيدمحمدرضا طباطبايی، از طلاب آغازين سالهای مدرسه حقانی و مدير كنونی مدرسه شهيدين (حقانی سابق) میگويد: «دو سه سال قبل از آن تاريخ [1341 ش] رئوس اين برنامه به اطلاع مرحوم آيتالعظمی گلپايگانی رسيده بود و معظم له از آن استقبال كرده، مدرسهای را كه تحت اشراف داشتند برای اجرای اين برنامه در اختيار گذاشته بودند، لكن پس از يك تجربه كوتاه مدت مشخص شده بود كه از شرايط موفقيت اين حركت، استقلال كامل دستاندركاران و مجريان برنامه است، لذا اصلاحگران حوزه به فكر تهيه جای جديد و مدرسهای ديگر افتاده بودند.»(2)
ظاهرا مخالفت آيتالله گلپايگانی با تدريس زبان انگليسی و نداشتن استقلال عملی سبب شد تا اصلاحگران حوزه برای اجرای برنامه خود به فكر مدرسه ديگری باشند. اين مدرسه و جای جديد، مدرسهای بود كه مرحوم «علی حقانی» با همكاری مرد خير ديگری و با نفقه و مباشرت خود او در حوزه علميه قم، واقع در پل آهنچی قم در حال تأسيس آن بود. علی حقانی در جريان تأسيس اين مدرسه مورد تشويق مرحوم آيتالله بروجردی قرار گرفته بود. آيتالله بروجردی پس از ديدار از ساختمان مدرسه به علی حقانی گفته بود: «من نيز در پيشرفت كار ساختمان و پيشرفت برنامه، شما را ياری خواهم كرد.»(3)
میتوان برخی از انگيزههای شهيد بهشتی را از تأسيس مدرسه حقانی دريافت. به نظر او طلبه نبايد «مصرفكننده آگاهیهای اسلامی» باشد، بلكه طلبه بايد «آگاه شده آگاهكننده» باشد. او خطاب به طلاب میگويد: «دوستان ! اگر در ميان شما كسانی با عشق به اينكه انسان، جای انسان در جهان، راه انسان، هدف انسان و آغاز و فرجام جهان و انسان را محققانه و نه مقلدانه بشناسند و بعد راهگشای بنبستهای فعلی ناشی از ضعف شناخت باشند. بايد مثل مجاهدی پاك باخته كه «يجاهد فی سبيلالله بماله و نفسه» مصمم و با اراده «صفاً كأنهم بنيان مرسوس» مخلص، مشتاق، عاشق، شب را روز نشناس در اين راه گام نهند و بدانند راهی طولانی، پرنشيب و فراز، گاهی سنگلاخ، پر پرتگاه و پرپيچ و خم در پيش است، هر كس میتواند در اين راه بيايد، بسمالله والا محيطی كه بيست تا معمم در كنار بقيه تربيت كند مورد علاقه هيچ يك از ما نيست».(4)
به باور آيتالله احمد جنتی ـ از اساتيد مدرسه حقانی ـ به نظم آوردن حوزهی بینظم و تشكيلاتی كردن آن و نيز ترس از هم پاشيدگی حوزه و سلطه و دخالت رژيم در آن از عواملی است كه در اصلاح حوزه و تأسيس مدرسه حقانی تأثير داشته است. به گفته ايشان: «حوزه علميه نابسامانیهای گوناگونی داشت. نظم و تشكيلاتی نداشت. هر كس آزاد میآمد و آزاد میرفت. متون درسی اصلاح نشده بود. در بعد اخلاقی و انضباطی نظارتی نمیشد. تحصيل دوره مشخصی نداشت. بینظمی و بیتشكيلاتی در همه جوانب باعث شد كه جمعی از فضلای دلسوز و آگاه پيوسته به فكر چاره باشند. در زمان مرحوم آيتالله بروجردی با ايشان تماسهايی برقرار شد و به نتيجه نرسيد. پس از فوت آن مرحوم خطر از همپاشيدگی و سلطه و دخالت رژيم در شئون مختلف حوزه نيز اضافه شد. جمعی به فكر افتادند و جلسات زيادی تشكيل دادند و چارهانديشیها كردند. در اين ميان آنها كه نقش مؤثر داشتند و سلسله جنبان بودند شهيد بهشتی و مرحوم ربانی شيرازی بودند. از جمله تصميماتی كه اين دو تن جهت اصلاح حوزه گرفتند تأسيس مدارس برنامهريزی شده و تشكيلاتی به صورت نمونه در كنار حوزه بود كه در صورت موفقيت میتوانست كمكم گسترده شود و همه حوزه را تحت پوشش قرار دهد.
هدف از تأسيس مدرسه حقانی تربيت طلاب فاضل و متدين بود كه در هر پستی از پستهای روحانيت (گويندگی، نويسندگی، استادی، مرجعيت و امام جماعت) بتوانند انجام وظيفه كنند. خلاصه اين كه در نظر بود، فارغالتحصيل مدرسه حقانی از جهات علمی، اخلاقی، سياسی و اجتماعی به درد جامعه امروز بخورد و برای امروز ساخته شود، نه برای زمان قاجاريه»(5)
علی معلی از دانشآموختگان مدرسه حقانی میگويد پايهگذاران مدرسه حقانی به جهات زير در فكر كادرسازی بودند: «نخست اينكه اين كادر قدرت داشته باشد، مطالعه كند اسلام را بهعنوان مبنای حكومت دينی كه در آن زمان عنوان حكومت اسلامی يك عنوان مهجور و غريبی بود. دوم، كادر بسازند برای مبارزه در راه رسيدن به حكومت دينی؛ سوم، اگر احيانا حكومت دينی به پيروزی رسيد، افرادی برای مديريت حكومت دينی تربيت كنند.
برای گفتههای خودم قرائن و شواهدی در ذهن دارم. مثلا شهيد قدوسی در مديريت مدرسه با طلاب به گونهای برخورد میكردند كه گويی اين طلبهها در آينده بايد مديران يك جامعهای بشوند و گاهی حتی ايشان به زبان میآورد. در موردی يادم هست طلبهای كه وظيفه و مسئوليت خودش را به خوبی انجام نداده بود طی تذكری به او گفت: اگر حتی مدير يك بيمارستان شدی میخواهی همين طوری عمل كنی؟ اين رفتار او همان موقع باعث تعجب من شد كه رسم نبود كه طلبه به غير از تبليغ دينی و يا مناصب سنتی كه در اختيار روحانيون بود به فكر كار ديگری باشند، ولی ايشان گويی كه داشت طلبهها را برای مديريت آينده نظام تربيت میكرد و اتفاقا در اين زمينه بسيار هم موفق بود.
وی افزود: حالا ما شايد كه پيشبينی قدرت يافتن اسلام به اين نحو كه كاملا يك حكومت اسلامی در ايران مستقر بشود نداشتيم. ولو اين كه بالاترين آرمان همه طلبهها و اساتيد و پايهگذاران مدرسه بوده، ولی همان دستيابی به اين آرمان را نداشتيم، اما بعد از پيروزی انقلاب و استقرار حكومت اسلامی، افرادی كارآمد و مدير برای مناصب مختلف كشور تربيت شده بودند و توانستند خدمات شايانی انجام دهند. اين ناشی از آن برنامهای بود كه مؤسسين داشتند.»(6)
روحالله حسينيان از ورودیهای 1351 مدرسه حقانی، آشنايی طلاب، با علوم جديد و نيازهای روز و حتی تدريس برخی از علوم اسلامی فراموش شده در حوزههای علميه را از انگيزههای بنيادی پايهگذاران مدرسه حقانی میداند. به گفته او آيات بهشتی، قدوسی و جنتی احساس كردند كه با توجه به پيشرفت زمان و عقبماندگی حوزهها از زمان خود، بايد طلبههايی تربيت شوند: «مسائل روز را درك كنند. از برنامههايی كه برای مدرسه حقانی در نظر گرفته شده میتوانيم انگيزههای مؤسسين مدرسه حقانی را استنباط كنيم. آنها میخواستند طلبهها مسلط به زبان انگليسی و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسی، اقتصاد و جامعه شناسی آشنا باشند و فلسفهی غرب را درك و فهم كنند. در عين حال در علوم اسلامی هم به اجتهاد برسند، حتی بعضی از علوم اسلامی كه در خود حوزهها متروك بود، مثل علم درايه و علم رجال كه خيلی كم تدريس میشد، جزء برنامههای مدرسهی حقانی بود، يا حتی تفسير كه تقريبا در حوزه علميه جنبهی حاشيهای داشت.
طلبههايی كه در حوزه علميه میخواستند اين دروس را مطالعه كنند، چون استادهای كمی در اين رشتهها بود مشكلاتی در اين زمينه داشتند. يا مثل علم رجال كه بيش از يك استاد سراغ نداريم كه تدريس میكرد، اما در مدرسه حقانی درسهای فوق جزء برنامه بود و تدريس میشد. به عبارتی تربيت طلبههايی كه دارای دو بعد باشند جزء برنامههای مدرسهی حقانی بود، هم آشنا به علوم روز باشند و هم مسلط به علوم اسلامی.»(7)
به گفته «علی فلاحيان» تأسيس مدرسه حقانی و رويكردش به علوم نوين بیتأثير از «دانشگاه الازهر» مصر نبود. مصر و عربستان برای معرفی اسلام و تبليغ آن مبلغانی را تعليم و به كشورهای خارجی اعزام كرده بودند، اما از طرف جامعه شيعه تا چند سال پيش هيچ گونه اقدامی به هيچ شكلی صورت نگرفته بود.(8)
تدريس دروس جديد مانند جامعهشناسی و روانشناسی با اين هدف صورت میگرفت كه طلبه بتواند پاسخگوی مسائل روز باشد و بهتر از قرآن و معرف اسلامی بهره بگيرد. شهيد بهشتی اين علوم را راهی برای فهم بهتر معارف اسلامی میدانست: «همه اينها برای رفتن به سراغ كتاب و سنت، مقدمه هستند. برای استفاده درست و كامل از كتاب و سنت به اين رشتهها نياز هست، حتی ملل و نحل غيراسلامی و مذاهب فقهی. روند اسلامشناسی در اين مذاهب و نقادی اين روندها برای دستيابی به يك شيوه فقهی اصيل و زنده لازم و ضروری هستند.»(9)
شهيد بهشتی اعتقاد داشت طلبه بايد انسان و اسلام را «محققانه و نه مقلدانه» بشناسد. در غير اين صورت: «آن يهودی صيونيست دارای كرسی شيعهشناسی آمريكا بيشتر از بنده و شما حوصله میكند، لابهلای زبالههای تاريخ را میگردد، بوی زننده زبالهها بينیاش را آزار میدهد، ولی بدش نمیآيد، جستوجو میكند. شسته و رفتهاش میكند، پاستوريزهاش میكند، بعد مینويسد، كتابش را ترجمه میكنند، ناگهان میبينيد پير و جوان، آخوند و غير آخوند به آن كتاب روی می آورند. درباره اسلام به قلم فلان شرقشناس روی میآوريم.
آيا اين بدبختی نيست؟ چرا بايد اسلام بنده را آن صهيونيست به من تحويل دهد؟ چون بنده و شما تنبل هستيم. حاضر نيستيم بار سنگين را بر دوشهايمان حمل كنيم. چون بنده و شما نازك خور بايد آمدهايم، آقا يك كپسول میخواهد كه به او خورانده شود تا يك شبه مجتهد شود.»(10)
طول مدت تحصيل در مدرسه حقانی ـ طبق اساسنامهای كه آيتالله بهشتی نوشته بود 16 سال در چهار دوره بود. اين چهار دوره عبارتند از: سه سال دوره مقدمات، پنج سال دوره سطح، شش سال دوره خارج فقه و اصول و دو سال دوره تخصصی در رشتههای مختلف اسلامی از قبيل؛ فقه، اصول، فلسفه، حديث و تفسير.(11)
طلاب پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح ـ كه هشت سال طول میكشيد ـ اگر در روستا يا شهرستانی نياز به تبليغ بود اعزام میشدند. طلابی كه در دوره خارج فقه و اصول شركت میكردند، پنجشنبهها يادداشتهای آنان توسط استادان بررسی میشد و از اين طريق مدرسه در جريان كار آنان قرار میگرفت.(12)
دروس مدرسه را گروههای آموزشی زير برنامهريزی میكردند: 1. گروه اخلاق و انضباط؛ 2. گروه فقه و اصول؛ 3. گروه قرآن كريم (تفسير، تجويد، حفظ قرآن، مفردات قرآن)؛ 4. گروه ادبيات عرب (صرف و نحو، معانی، بيان، لغت)؛ 5. گروه ادبيات فارسی (املاء، انشاء، قرائت، خط)؛ 6. گروه زبان (انگليسی و عربی)؛ 7. گروه رياضی (حساب، هندسه، جبر و هيئت)؛ 8. گروه منطق، فلسفه و كلام؛ 9. گروه علوم طبيعی (فيزيك، شيمی و طبيعی)؛ 10. گروه حديثشناسی (تاريخ حديث، درايه و رجال)؛ 11. گروه دينشناسی و تاريخ اديان (ملل و نحل) و 12. گروه علوم انسانی (روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد اسلامی، تاريخ و جغرافيای اسلامی)
با دقت در فهرست بالا آشكار میشود كه گردانندگان مدرسه حقانی از يك طرف قصد داشتند ريشههای مختلف علوم اسلامی كه در گذشته در حوزههای علميه رايج بوده و در دورههای اخير به محدوديت گراييده بودند و حوزهها به تعبير آيتالله مطهری به صورت «دانشكده فقه» در آمده بودند، احيا كنند و از طرف ديگر علوم نوينی كه ريشه در غرب دارد، در آنجا تدريس شود.
به اين ترتيب احيای علوم فراموش شده اسلامی، تجديد نظر در دروس و كتابهای متداول در حوزه و تدريس علوم نوين سه عامل بسيار مهم است كه اين مدرسه را از مدارس ديگر حوزهی علميه قم متمايز میكند.
آيتالله بهشتی طراح و برنامهريز مدرسه حقانی بود. برای اين كار با تكتك طلبههای مدرسه جلسه خصوصی داشت و با حضور آيتالله مصباح يزدی و آيتالله قدوسی، يا تك تك يا دو و سه نفر از طلاب را برای مشورت به منزل دعوت میكرد و هر چه را نتيجه میگرفتند برای سال ديگر برنامهريزی میكردند.(13) اين برنامه قبل از پياده شدن در مدرسه، توسط شهيد بهشتی بر روی چند نفر از طلاب به طور آزمايشی اجرا میشد.
«مسيح مهاجری» و «محمدباقر انصاری» از جمله طلابی بودند كه آيتالله بهشتی برخی از برنامههای مدرسه را در مورد آنها به آزمون گذاشتند.(14) بنابراين يك برنامهی تجربه شده در مدرسه به اجرا در میآمد. آيتالله قدوسی از سال تحصيلی 1345 ش به پيشنهاد آيتالله بهشتی مديريت مدرسه را به عهده گرفت كه اين مديريت تا زمان پيروزی انقلاب اسلامی به طور مستقيم و تمام وقت و پس از آن تا زمان شهادتش (شهريور 1360) به طور مستقيم ادامه داشت.
آيتالله جنتی كه به واسطهی آيتالله بهشتی با آيتالله قدوسی آشنا شده و قريب چهار سال در مدرسه حقانی و پس از انقلاب نيز مدتی در دادگاه انقلاب اصفهان با او كار كرده است، بر اين باور است: «دو شهيد پايهگذار مدرسه، حقی بزرگ بر حوزه و روحانيت و اسلام و انقلاب دارند. برای اولين بار تشكيلات سازمان يافته و جامعه و منظمی در حوزه به وجود آوردند كه هم از حيث علمی ـ آموزشی الگو شد و هم از جهت تربيتی، طلابی را پرورش داد كه مايهی مباهات بودند.»
شهيد قدوسی اهل تقوا بود، ولی از تقوا فروشی سخت بر حذر بود. وجدان كاری داشت و بايد او را الگوی «وجدان كاری» معرفی نمود. منظمترين مدير بود؛ در اوقات تعطيل هم كار را رها نمیكرد. نظم او اساتيد و طلاب را هم منظم كرده بود. در تصميمات قاطع بود.
اسناد و خاطرات موجود نشان میدهد كه رژيم پهلوی مدرسه حقانی را يك مركز ضدسلطنتی میدانسته و سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) هميشه مراقب «فعاليتهای ضد امنيتی» و «سياسی» طلاب «مخالف و افراطی» و «خمينيستهای داغ و دو آتشه»ی اين مدرسه بوده است.
به گفته مصطفی پورمحمدی، آيتالله قدوسی در برابر رژيم موضع حاد انقلابی نمیگرفت. اين مشی او، تاكتيكی و بر حسب شرايط و مقتضيات زمان بود تا يك مجموعهای را برای آيندهای كه انتظارش را میكشيد، بپرورد. به خاطر حساسيتی كه ساواك نسبت به مدرسه حقانی داشت، آيتالله قدوسی با دقت و زيركی تلاش میكرد كه وضعيت سياسی مدرسه به گونهای نباشد كه مانع ادامه فعاليت آن شود. اساتيدی كه ايشان برای تدريس در مدرسه انتخاب میكرد، همه آشنا به مسائل سياسی و اهل مبارزه و با سوابق سياسی بودند.(15)
در اسناد ساواك نيز به اين دقت و زيركی و فعاليت پنهان آيتالله قدوسی اشاره شده است: «شكی نيست آقای قدوسی ـ كه رئيس مدرسه حقانی است، يكی از علاقهمندان به خمينی و از خمينيستهای داغ و دو آتشه به شمار میرود.... شكی نيست آقای قدوسی با ظاهری بسيار آرام، هيچ نوع فعاليت آشكاری در داخل مدرسه برای خمينی ندارد. با تمام اين حرفها و با تمام آرامش و سكوتی كه سعی كردهاند در مدرسه برقرار سازند، ديده میشود كه مدرسهی حقانی غالبا شاگردان داغ و حماسی و شاگردان خمينيسم دو آتشه تحويل میدهد، بلكه میتوان گفت كه در حوزه ی قم، شاگردان مدرسه حقانی در خمينيسم بودن نمونه هستند و در اكثر فعاليتها شركت دارند و از طرفی نيز اساتيد و مدرسين اين مدرسه اغلب از علاقهمندان خمينی هستند. آنچه را كه از مدرسه حقانی معروف است، اين است كه میگويند تا يكی از مريدهای خمينی نباشد آقای قدوسی برای تدريس آن مدرسه قبول نمیكند، يعنی شرط است كه میگويند تا كسی از مريدهای خمينی نباشد آقای قدوسی برای تدريس در آن مدرسه قبول نمیكند. يعنی شرط میكند كه استاد آن مدرسه از مريدهای خمينی باشد و اگر در لفظ و ظاهر هم چيزی بگويد عملا میبينيم كه اساتيد آنجا هم از خمينيستها هستند.»
ساختمان و نام مدرسه حقانی تغيير يافته است. بر روی تابلوی ساختمان كنونی مدرسه نوشته شده است: مدرسه شهيدين 1363 (41). تفسير اين نوع تاريخنگاری چنين است كه مدرسه در سال 1341 توسط شهيد بهشتی طراحی و بنيانگذاری شده است. بعد از پيروزی انقلاب و شهادت آيتالله بهشتی و آيتالله قدوسی مدرسه به مكان ديگری انتقال يافت و به ياد اين دو شهيد بزرگوار بهنام «مدرسه شهيدين» نامگذاری شد. اين تغيير مكان و نام در سال 1363 صورت گرفت. اكنون مديريت مدرسه برعهده حجتالاسلام سيدمحمدرضا طباطبايی است كه از دانشآموختگان همين مدرسه است.
پینوشتها:
1. زندگی شهيد بهشتی از زبان خودش، روزنامه كيهان، 8/4/1361
2. طباطبايی، سيدمحمدرضا، «شهيد بهشتی و مدرسه شهيدين» ، مصاحبه مجله نامه شهيدين، سال 1، پيش شماره 1 ، تيرماه 1375، ص 25 .
3. «پايگاههای جهاد و اجتهاد ، مدرسه حقانی»، مصاحبه با حسين حقانی، مجله حوزه، شماره 52 ، مهر و آبان 1371 ، صص 129-130
4. مجله نامه شهيدين، پيشين، ص 8
5. گفتوگو با آيتالله احمد جنتی (بهمناسبت شهادت آيتالله قدوسی)، ويژهنامه كيهان، 13/6/1362
6. همان
7. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با روحالله حسينيان، 14/12/1380، شماره بازيابی 12838
8. مطهری، مرتضی، «مزايا و خدمات مرحوم آيتالله بروجردی»، در كتاب بحثی درباره مرجعيت و روحانيت، پيشين، ص 245
9. بهشتی، آيندهنگری در حوزهها [سخنان آيتالله بهشتی در جمع طلاب مدرسه حقانی در سال 1356 ش] ، نامه شهيدين، پيشين، ص 8
10. همان
11. حقانی، پايگاههای جهاد و اجتهاد، مدرسه حقانی، ص 131
12. پيشين، ص 134
13. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه با ابوالقاسم رامندی، 13/11/1378، شماره بازيابی 12641
14. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه محمود شريفی، 20/11/1378، شماره بازيابی 12627
15. مصاحبه با پورمحمدی، 23/4/1372، شماره بازيبای 731
منبع: «تاريخ شفاهی مدرسه حقانی»، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، مهر 1384.