به گزارش خبر گزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در دومين روز برگزاری كرسیهای آزادانديشی در دانشگاه تهران كه عصر ديروز، يكشنبه 28 آذرماه، در تالار شهيد آوينی دانشكده هنرهای زيبا برگزار شد، ميزگرد «نگاهی به نظريه علم بومی» با حضور حجتالاسلام «داود فيرحی»، عضو هيئت علمی دانشكده حقوق دانشگاه تهران و حجتالاسلام «عبدالحسين خسروپناه»، عضو هيئت علمی و قائممقام معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، برگزار شد.
در ابتدای اين جلسه، حجتالاسلام عبدالحسين خسروپناه با بيان اينكه مسئله علم بومی و علم دينی را بايد با سعه صدر و دقت علمی مورد بررسی قرار دهيم، عنوان كرد: اگر بخواهيم در ابتدای بحث از علم بومی به سراغ انگيزههای طرح اين بحث و بيان اينكه انگيزههای سياسی در كار است، برويم، در واقع صورت مسئله را پاك كردهايم.
وی افزود: بايد ميان علم بومی و علم دينی تفاوت بگذاريم، همانطور كه بايد ميان علم و سياستگذاری علم فرق بگذاريم. يكسانانگاری اين دو مفهوم، مغالطه «جمع المسائل فی مسئلة واحدة» است؛ يعنی ما دچار اين مغالطه شدهايم كه دو يا چند امر متفاوت را يك مسئله پنداشتهايم و حال اينكه آن دو يا چند امر كاملا با هم تفاوت دارند و بايد به اين تفاوت توجه كرد.
عضو هيئت علمی و قائممقام معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی با بيان اينكه هم علم بومی و هم علم دينی، ممكن است، گفت: علم در اصطلاح دنيای جديد، مطلق دانش نيست، بلكه مراد از علم، علوم تجربی است كه پديدههای طبيعی يا انسانی را با روش تجربی بررسی میكند. اما بايد ببينيم چه انسانی در اين علوم مورد بحث قرار گرفته است؟
وی اضافه كرد: انسان تحققيافته و تكرارپذير است كه در علوم مورد بحث است و در حقيقت علوم رفتاری و اجتماعی كه يكی از زيرشاخههای علوم انسانی است، چنين انسانی را میخواهد مورد بررسی قرار داده و رفتارهای او را به صورت فرموله و قاعدهمند بيان كند و به اين منظور، تمام عالمان علوم انسانی تلاش میكنند يك جامعه آماری خاص را مورد مطالعه قرار دهند.
خسروپناه با اشاره به يك سؤال جدی در اين زمينه، گفت: بايد اين مسئله بررسی شود كه آيا وقتی عالم علم انسانی جامعه آماری خاصی را بهعنوان نمونه، جامعه آماری ايران را در يك مورد خاص بررسی میكند، آيا نتايج اين بررسی را میتواند به جامعههای آماری ديگر نيز سرايت دهد يا خير؟ علم بومی در حقيقت، نيازهای موجود در يك بوم خاص بهعنوان نمونه، ايران را مورد بررسی قرار میدهد و اين امر منجر به كاربردیشدن علوم انسانی میشود.
در ادامه اين ميزگرد، حجتالاسلام فيرحی به طرح اين سؤال پرداخت كه آيا اساساً میتوان مفهومی به نام علم اسلامی داشت يا خير؟ وی با اذعان نسبت به برداشت انتقاديش از علم بومی در توضيح مفهوم علم و اينكه علم بومی در ايران از چه زمانی وارد مقولات و گفتوگوهای علمی شده است، تصريح كرد: اين واژه از دوران پهلوی و دهه 1320 اول وارد ادبيات علمی ايران شده است.
وی افزود: برداشت بنده از علم اين است كه علم، به معنای دانستن و دانستن اين دانستن است؛ يعنی در جريان علم بايد هر آنچه دانستن را مختل میكند، كنار بگذاريم. در حقيقت وقتی از علم سخن گفته میشود، صحبت از شناخت واقع و دانستن قواعد و چرايی مسائل است و در علم بررسی میشود كه آيا ميان گزارههای معينی، رابطه خاصی وجود دارد يا خير.
عضو هيئت علمی دانشكده حقوق دانشگاه تهران با بيان اينكه ضروری است ميان علم و سياستگذاری علم تفاوت قائل شويم، عنوان كرد: علم، امری جهانشمول است و هدفش، تبيين هستی است، اما در سياستگذاری علم ما به دنبال تغيير هستی و تسهيل زندگی هستيم؛ لذا سياستگذاری علم، بومی است.
وی تأكيد كرد: علم از جنس نظريه است، ولی سياستگذاری علم از جنس تكنولوژی و اخلاق و به دنبال اين است كه كدام علم را انتخاب كنيم و كدام علم را كنار بگذاريم. در حقيقت، علم، پيشفرض فرهنگی ندارد، اما سياستگذاری علم، دارای ارزشهای بومی و فرهنگی است. در حالیكه سياستگذاری علم، معطوف به قدرت است و به اين بحث میپردازد كه از علم چه میخواهيم و چه نمیخواهيم.
فيرحی با اشاره به رواياتی برای اثبات مدعای خود اضافه كرد: وقتی روايات را بررسی میكنيم، مشاهده میكنيم كه اساساً مفهومی به نام علم بومی در روايات نيامده، بلكه برعكس در روايات ما به آموختن علم از هر شخصی شده است. به عنوان نمونه در روايتی تأكيد شده كه علم را حتی در چين بياموزيد و اين امر نشاندهنده اين است كه نبايد علم را منحصر در بوم خاصی كنيم.
وی تصريح كرد: شهيد مطهری كه يكی از مهمترين تئوريسينهای انقلاب اسلامی است، در جلد 21 از مجموعه آثارش آن روايت كه به طلب علم در چين توصيه میكند، توضيح داده و بيان میكند كه دو نوع علم داريم؛ علمی كه سازنده عقايد است و علمی كه به منظور بهتر زندگیكردن آموخته میشود و علومی همچون طب و اقتصاد از جمله اين علوم است.