به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به نقل از پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله العظمی خامنهای، متن اين پرسش و پاسخ به شرح ذيل است:
ـ نگاه تحليلگران رسانههای عربزبان درخصوص خطبه عربی نماز جمعه رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
اين خطبه بازتابهای بسيار فراوانی در حوزه مخاطبين عربزبان داشت. جدای از مباحث و بازتاب درباره محتوای خطبه، نخستين پرسشی كه مطرح شد و در رسانههای مختلف راجع به آن بحث میشد، اين بود كه چرا حضرت آيتالله خامنهای يك خطبه كامل عربی در مورد تحولات مصر و تونس بيان كردند؟ اساساً چرايی نطق عربی رهبر معظم انقلاب از نظر تحليلگران جهان عرب در رسانههای مختلف محل مناقشه شد
بهطور مثال برخی گفتند كه آيتالله خامنهای قصد داشتند كه با زبان عربی و به صورت مستقيم با عربزبانها صحبت كنند نه اين كه چيزی گفته شود و سپس آن سخنان به زيان عربی ترجمه شده و احياناً در ترجمههای مختلف دستخوش تغييراتی شود. بنابراين خيلی از رسانهها اين موضوع را مد نظر قرار داده و تحليلهای مختلفی درباره آن ارائه كردند.
نكته دوم نيز اين بود كه در بسياری از تحليلها گفته شد كه رهبر انقلاب به زبان عربی مسلط هستند اما تا كنون آن را ابراز نكردهاند. اگرچه ايشان پيش از اين نيز خطبههای متعددی به زبان عربی در نماز جمعه داشتند اما به دليل برجستگی موضوع، برخی رسانهها اين سوژه را در گزارشهاشان مطرح كردند كه تا كنون هيچ موقع هيچ مقام ايرانی به زبان عربی صحبت نكرده است، اما اين سخنرانی مشخص كرد كه رهبر ايران به زبان عربی فصيح مسلط هستند كه اين امر نشان میدهد كه آثار ادبی يا موضوعاتی كه در دنيای عربزبانها منتشر میشود، ايشان بدون واسطه مترجم مطالعه میكنند و در جريان قرار میگيرند.
ـ به نظر شما كدام قسمت از نطق عربی رهبر انقلاب تأثيرگذار بود؟
در حوزه محتوا نيز محورهايی كه به عنوان يك مرامنامه برای پيشبرد اهداف قيام ملت مصر بيان شد، حائز اهميت بود. يك جمله كليدی رهبر انقلاب بيان داشتند مبنی بر اينكه در ميدان مبارزه، جنگ بين ارادههاست و هر كسی كه از اراده قویتری برخوردار باشد، پيروز ميدان است. ايشان اشاره كردند كه شگرد دشمن نااميد كردن مردم است. اتفاقاً در اين مدتی كه قيام مردمی شكل گرفت، دشمنان بهشدت تاكتيك نااميدسازی مردم را پيگيری كردند.
نكته ديگر، راهكارهايی بود كه ولی امر مسلمين برای اتحاد و يكپارچگی ارائه كردند. ايشان دو نهاد مهم و تأثيرگذار را در مصر مورد خطاب قرار دادند؛ يكی ارتش كه رهبری سابقه آن را در دو جنگ در سالهای 1967 و 1973م بر ضد رژيم صهيونيستی گوشزد كردند كه به نظر بنده اين يادآوری غرور ارتش را برمیانگيخت. گروه دومی كه مورد خطاب آقا قرار گرفتند، علما و اساتيد دانشگاه الأزهر به عنوان مهمترين نهاد دينی در مصر بودند كه ايشان از آنها نيز خواستند كه به ميدان بيايند.
اما يك توصيهای نيز ايشان در آخر خطبهها بيان كردند كه اين توصيه بسيار هوشمندانه و مؤثر بود. دليل آن هم اين بود كه نه از جايگاه بالاترين مقام مذهبی و سياسی يك كشور بلكه به عنوان توصيههای يك برادر دينی به برادران دينی خودش بيان میشد.
ايشان گفتند كه دشمن تلاش میكند تا اينگونه القا كند كه ايران با اين صحبتها قصد دخالت در امور داخلی شما را دارد، شيعه را در مصر ترويج كند و اينكه ايران میخواهد انديشه ولايت فقيه و مدل حكومتی ولايت فقيه را در مصر ترويج كند.
ايشان اعلام كردند كه همه اينها دروغهای ساخته و پرداخته نظام سلطه برای ايجاد جدايی بين ملتهای مسلمان است. چون اگر ملتهای مسلمان يكی بشوند، میتوانند چهره منطقه و آرايش سياسی منطقه را تغيير دهند. اين خطابه نشان داد كه رهبر معظم انقلاب فارغ از مسئوليتی كه دارند يك هوشمند سياسی و يك تحليلگر برجسته و مسلط بر رخدادهای جهانی است.
ـ اين موضوعگيری رهبر انقلاب در قبال انقلاب مردمی مصر و تونس چه تأثيراتی را در عرصه بينالملل خواهد داشت؟
اين نكته بسيار حائز اهميت است. زمانی يك تحليلگر ساده اين موضوع را مطرح میكند كه اين امر نه هزينهای برای كشور دارد و نه هزينهای برای خود شخص. زيرا در نهايت میگويند كه وی يك تحليلگر بود و اشتباه كرد. اما وقتی كه بالاترين مقام سياسی و مذهبی كشور اين سخنان را مطرح میكند، اين مسئله بر روابط ديپلماتيك و سياسی كشور با ساير كشورها بهشدت تأثيرگذار خواهد بود.
همه ديدند كه آيتالله خامنهای با قدرت، با طيب خاطر و با اطمينان قلبی اين موضوع را بيان كردند. درحالی كه بسياری و بهتر است بگويم خيلی از دوستان داخلی و خارجی معتقد بودند كه ممكن است اين سخنان برای ايران هزينه داشته باشد. حتی دوستانی كه خارج از ايران و در منطقه بودند، با توجه به اطلاعاتی كه نسبت به مصر داشتند، پيشبينی سقوط مبارك را نمیكردند.
هيچ شبكه رسانهای، هيچ نهاد امنيتی، تحليلگر سياسی و هيچ شخصيت رسمی در دنيا پيش از اين خطبهها نمیتوانست به اين صراحت راجع به اين موضوع صحبت كند و صحبتی هم نكرد.
نكته بعدی اينكه موضعگيری رهبر معظم انقلاب در خطبههای نمازجمعه يك سرمايهگذاری برای جمهوری اسلامی ايران بود. به تعبير دقيقتر يك سرمايهگذاری بلندمدتی بود كه در آينده بر روابط ايران و مصر تأثير خواهد گذاشت. زمانی كه هم غربیها و اروپايیها و هم كشورهای عربی همسو با مبارك و حتی آنهايی كه با مبارك مشكل داشتند، سكوت پيشه كردند، آن بيانات خطاب به مردم مصر ايراد شد. اين يك سرمايهگذاری در قلّك روابط آينده جمهوری اسلامی و مصر خواهد بود.
ـ تحليل غربیها در اينباره چگونه بود؟
بيانات و حمايت صريح رهبر معظم انقلاب از قيام مردم مصر زمانی روی داد كه هم غربیها و هم رژيم صهيونيستی انتظار اين را داشتند كه مبارك حداقل يك سال ديگر بماند.
همان روز جمعه كه بيانات حضرت آقا مطرح شد، در «هاآرتص» و «يديعوت اخرونوت» - اين دو روزنامه هم ديدگاه موساد و هم ديدگاه دولت و همچنين احزاب وابسته به دولت اسرائيل را بيان میكنند- دومقاله نوشته شد مبنی بر اينكه شما فكر نكنيد مبارك به اين زودیها خواهد رفت. در آن يادداشت آمده بود كه مبارك با بنعلی تفاوت دارد. زيرا مبارك به عنوان يك سرباز، سیسال حكومت كرده است و حداقل اين است كه يك سال با اين موضوعات دست و پنجه نرم كرده تا بتواند موضوع را كنترل كند.
ايالات متحده آمريكا طی سیسال گذشته با برخورداری از شانزده نهاد اطلاعاتی تمام موضوعات امنيتی، سياسی، اقتصادی و فرهنگی مصر را در اختيار داشت اما هيچ كدامشان نتوانستند اين موضوع را پيشبينی كنند.
علت سياست زيگزاگی كاخ سفيد و وزارت خارجه امريكا كه در قالب صحبتهای آقای اوباما و خانم كلينتون نمايان شد نيز به همين موضوع برمیگردد. آنها صبح از مردم حمايت میكردند و بعداز ظهر از حكومت و دوباره شب از مردم! اين به اين دليل بود كه نمیدانستند چه اتفاقی خواهد افتاد.
اهميت اين قضيه هم اينجاست كه غربیها و رژيم صهيونيستی با آن ميزان نيروهای امنيتی و اطلاعاتی و نفوذشان در مصر، نتوانستند حوادث مصر را بهدرستی پيشبينی كنند. در حالی كه با توجه به نكته فوق، آنها بايد زودتر به اين نتيجه میرسيدند. اما میبينيم كه مثلاً خود خانم كاترين اشتون به عنوان مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا و وزيران امور خارجه فرانسه، انگليس و آلمان، آقای بان كی مون، دبيركل سازمان ملل، آقای لاگروف، وزير امور خارجه روسيه و خانم كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا برای بررسی موضوع گرد هم آمدند اما نتوانستند آينده مصر را پيشبينی كنند. اينها با اميدواری از استقرار حكومت مبارك سخن میگفتند تا مديريت بحران كنند و آنجا را بهنوعی كنترل كنند. اما واقعيت چيزی بود كه در شب 22 بهمن اتفاق افتاد و آن سقوط ديكتاتوری حسنی مبارك بود.