محمد اللهاكبری ، مدير پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو هيئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالميه، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بحث درباره دو شبهه در مورد امام حسن(ع) پرداخت كه به تبع نقل برخی اخبار در كتب تاريخی اهل سنت و راه يافتن اين اخبار به منابع شيعی، مطرح شده است.
اللهاكبری از ماجرای صلح امام حسن(ع) به عنوان زمينه يكی از اين شبهات ياد كرد و گفت: اين چنين مطرح میشود كه امام حسن(ع) دارای شخصيتی نرمخو بوده و اهل جنگ و جدال نبوده است و به همين خاطر، و با وجود اين كه لشكری با 30 يا 40 هزار نيرو در اختيار داشته و حاكم و خليفه بوده است، با اندكی فشار از سوی معاويه، حاضر به صلح شده و حكومت را به معاويه واگذاشته است. اين مسئله در منابع سنی مطرح شده و به تدريج به منابع شيعی نيز راه يافته و متأسفانه برخی از عالمان شيعه هم اين مورد را به عنوان فضيلتی برای امام حسن(ع) در كتب خود ثبت و پررنگ كردهاند.
وی با اشاره به مقايسههايی كه براين اساس ميان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) انجام شده، بيان كرد: در تفاوت بين دو برادر گفتهاند كه صفات و اخلاقيات روحی و روانی امام حسن(ع) با امام حسين(ع) متفاوت بوده است؛ از جمله اين كه امام حسن(ع) شخصيتی نرمخو و آرام داشته و امام حسين(ع) شخصيتی ماجراجو و مجادلهگر و همين عامل دوگونه عملكرد آنان بوده است. اما در اين مورد كه نرمخويی امام حسن(ع) موجب صلح بوده است بايد گفت كه نرمخويی چيز بدی نيست و همه پيامبران و ائمه و اولياءالله نرمخو بودهاند و نرمخويی فضيلتی است و در واقع ابزاری است برای مدارای با مردم و به ويژه با جاهلان؛ اما از اين مورد نمیتوان نتيجه گرفت كه امام(ع) به علت اين نرمخويی به راحتی تن به صلح داده و بر سر اصول معامله كرده است.
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به نقش مقتضيات زمانه در رفتارها و مواضع ائمه(ع)، خاطرنشان كرد: برخی از رفتارهای ائمه(ع) تابع اصول اعتقادی آنان است و برخی نيز تابع شرايط اجتماعی، فرهنگی، سياسی و محيطی زمانه آنان و برخی از اين رفتارها تحميلی بر آنهاست؛ بنابراين در مسئلهای مانند صلح امام حسن(ع) اين گونه نيست كه ايشان با اختيار و به دلخواه خود صلح كرده باشد؛ بلكه اين صلح بر ايشان تحميل شده است و شاه كليد حل اين مسئله نيز در اين نكته است كه امام حسن(ع) يارو ياور معتنا به و فداكار و آگاهی ندارد كه بتواند با تكيه بر آنها با معاويه وارد جنگ شود و مطمئن است كه اگر جنگی در بگيرد، شيعيان و اهل بيت(ع) در اين جدال قربانی میشوند ضمن اين كه فرد مقابل نيز فردی ظاهرالصلاح است و ظواهر شرع را مراعات میكند.
اللهاكبری با بيان اين مطلب كه اين معاويه است كه بيشتر به دنبال صلح است، اظهار كرد: معاويه قصد دارد حكومت را قبضه كند و اگر اين كار را با جنگ انجام دهد با مسئله مشروعيت و مقبوليت مواجه میشود و توجيه كردن اذهان مردم و صحابه پيامبر(ع) در اين شرايط سختتر از زمانی خواهد بود كه حكومت را با صلح در اختيار بگيرد؛ چرا كه در اين صورت میتواند چنين بنمايد كه حكومت را شخصی كه صاحب حق بود به من واگذاشت. بنابراين صلح راهی بود كه معاويه از آن طريق به دنبال در اختيار گرفتن حكومت بود و از اين جهت بايد گفت كه اين صلح، نه خواست امام حسن(ع)، بلكه خواست معاويه بود؛ كه آن را به هر طريق بر امام(ع) تحميل كرد.
مدير پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آغاز طرح اين مسئله را به صورت يك شبهه، مربوط به دوران بنیعباس دانست و عنوان كرد: اصل اين مسئله كه امام حسن(ع) اساساً اهل جنگ و درگيری و استقامت برای استواری حكومت يا به دستگيری آن نبود، ساخته و پرداخته دستگاه تبليغاتی منصور عباسی، خليفه دوم بنیعباس، است.
اللهاكبری اظهار كرد: چهار يا پنج سال پيش از به حكومت رسيدن بنیعباس، بزرگان آنان با نفس زكيه، نوه امام حسن(ع)، به عنوان خليفه بعدی بيعت كردند و با حاكم شدن بنیعباس نفس زكيه ادعای خلافت داشت. در سال 136 هجری، وقتی كه خلافت به منصور رسيد، وی دستگاه تبليغات خود را مأمور كرد كه نفس زكيه را تخريب كنند و خود او دريك سخنرانی در كوفه، اتهاماتی را به جد نفس زكيه، يعنی امام حسن(ع) وارد كرد و اعلام كرد كه بعد از پيامبر(ص)، عباس، پدر ما، حكومت را به علی(ع) واگذار كرد و علی(ع) نتوانست حكومت را در دست بگيرد و پس از آن كه بعد از چند سال حكومت به دست او رسيد نتوانست پايههای حكومت خود را محكم و استوار كند. بعد از به شهادت رسيدن او نيز حسن بن علی(ع) هم از آن جايی كه اهل ازدواجهای مكرر بود و - نعوذ بالله - شخصيتی عياش و متجمل داشت، تن به صلح داد و حكومت را به معاويه فروخت و پول آن را گرفت و صرف ازدواجهای مكرر خود كرد و بنابراين فرزندان او ديگر صاحب حقی نيستند.
وی با اشاره به فعاليتهای دستگاه تبليغاتی منصور عباسی برای دامن زدن و ترويج اين مطالب، گفت: مواردی كه منصور عباسی در سخنرانی خود آورد، بعدها توسط دستگاه تبليغاتی او سندسازی شد و احاديثی برای موجه جلوه دادن آن ساخته و پرداخته شد كه پس از نقل در كتابهای اهل سنت به تدريج در منابع شيعه نيز راه يافت. در واقع بنیعباس جنگی فرهنگی و سياسی را با فرزندان امام حسن(ع) آغاز كرده بودند كه با رسيدن به حكومت و در اختيار داشتن قدرت نظامی و سياسی و اقتصادی و فرهنگی توانستند اخباری را در جهت تضعيف جايگاه آنان جعل و ترويج كنند.
اللهاكبری درخصوص شبهه دوم مطرح درباره امام حسن(ع) مبنی بر ازدواجهای متعدد ايشان و كثيرالطلاق بودن امام(ع)، عنوان كرد: ريشه اين مطلب نيز كه در كتابهای حديثی و تاريخی انعكاس زيادی دارد و حتی در كتاب معتبر شيعی كافی كلينی نيز وارد شده است، همان درگيری منصور عباسی با نوادگان امام حسن(ع) بود؛ در حالی كه شواهد و قرائن موجود، كه در واقع همان نامهای برشمرده شده برای همسران و فرزندان ايشان است، حاكی از اين است كه ارقام اغراقآميزی كه برای تعداد همسران ايشان آمده است به هيچ وجه صحت ندارد و ساخته و پرداخته دستگاه منصور عباسی است.