کد خبر: 2613561
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۳

دل‌نوشته بر دو عکس نایاب

گروه فعالیت‌های قرآنی: حکایت این عکس‌ها حکایت متفاوتی است، قصه‌ای که شاید با اغماض بتوان آن را گمشده این روزهای فعالان قرآنی دانست.

این‌بار خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) برای گشت‌و‌گذار در خاطرات استاد مرحوم مولایی به سراغ فعالان قرآنی و شاگردان وی نرفته‌ است، عکس‌ها را به حرف کشیده‌ایم تا از استادی بگویند که چهل و چند روز پیش پیکرش بر سر دست دوستدارانش تا بهشت زهرا(س) روانه شد.
عکس‌ها با اینکه زبانی برای گفتن ندارند، اما ساعت‌ها حرف در دل خودشان دارند و تنها چشمانی را می‌طلبند که تشنه شنیدن باشند و بس، عکس‌ها با زبان بی زبانی این بار روایت دیگری از استاد مولایی را برای همه ما تعریف می‌کنند، روایتی که شاید نیشتری باشد بر برخی از اساتید امروزی و البته قرآن‌آموزان که بسیاری از آنها حضور و موفقیت در مسابقات را همه چیز می‌دانند و بعد هم دیگر...
نیشتری که شاید زودتر از این باید زده می‌شد، این نیشتر چیزی نیست جز حال و هوای گرم و صمیمی و رابطه صمیمانه شاگرد و استادی بین استاد مولایی و شاگردهایش، رابطه‌ای که شاید عنوان «پدر معنوی» بهترین توصیف برای آن باشد.
حدس زدن قدمت این عکس‌ها کار سختی است اما این را به خوبی می‌توان فهمید که حکایت از اردوهایی دارد که در گرمای یکی از تابستان‌ها برگزار شده است، این را می‌شود از آستین‌های تا خورده استاد مولایی و لباس‌های آستین کوتاه قرآن‌آموزان و نیز سایه خنکی که برای ثبت آن لحظات انتخاب کرده‌اند، فهمید. قدمت عکس را اما یکی از شاگردان استاد مولایی حدس زده و آن را مربوط به سال‌های 1353 یا 54 می‌داند.
پس پر بی‌راه نخواهد بود اگر بگوییم که مخاطبان ایکنا با یکی از ناب‌ترین خاطرات استاد مولایی آن هم در قالب تصویر روبرو شده‌اند، خاطراتی که از 50 سال پیش راه خود را به ذهن‌های جستجوگر پیدا کرده است تا پیوندی بین تابستان سال 53 و آذرماه و پاییز 93 بزند.
داستان شکل‌گیری این اردوها به سال 1349 برمی‌گردد همان سالی که استاد برای ایجاد انگیزه در بین قرآن‌آموزان و تشویق آنها برای حضور پررنگ‌تر در جلسات قرآن، با یک هماهنگی قبلی با حسینیه خیاط‌های مشهد، تصمیم می‌گیرد تا شاگرد جلسه‌ای‌ها را به مشهد مقدس ببرد، سفری تفریحی- زیارتی که آن سال‌ها یک آرزوی دست نیافتنی بود برای خودش و همین هم می‌شود آغازی بر این اردوها که تا سال 1362 و 63 ادامه داشت.
استاد مولایی که اولین بار برای ایجاد انگیزه و تشویق قرآن‌آموزها اردو را برگزار می‌کند، حال و هوای اولین اردو را که می‌بیند و اولین بازخوردها را که تجزیه و تحلیل می‌کند تصمیم می‌گیرد تا این اردوها در سال‌های بعد هم ادامه پیدا کند و ادامه پیدا می‌کند تا سال‌ها بعد و تا سال‌هایی که ایران در اوج درگیری با رژم بعثی همسایه قرار می‌گیرد. 
غیر از یکی دو سال ابتدایی سال‌های بعد، هزینه اردوها را خود شاگردها تقبل می‌کنند و البته خود استاد مولایی نیز بخشی از بودجه این اردوها را تأمین می‌کند. در اکثر این اردوها و از جمله اردوهایی که این عکس‌ها از آن به یادگار مانده است بیش از 40 یا 50 کودک و نوجوان 10 یا 12 ساله حضور داشته‌اند. البته کمتر اثری از آنها در این دو عکس دیده می‌شود اما رده سنی حاضران در اردو زیر 12 سال بوده است، کسی چه می‌داند شاید کودکان حاضر در اردو به جای ثبت شدن تصویرشان در عکس‌ها به دنبال بازیگوشی‌های کودکی‌شان در ییلاق طرقبه بوده‌اند.
نکته جالبی که یکی از شاگردهای استاد مولایی در مورد این اردوها می‌گوید مربوط به 10 روزه بودن اردوها است. استاد مولایی و شاگردهایش برای اینکه نمازهایشان شکسته نشود 10 روز در این اردوها حضور داشتند و البته آموزش قرآن برنامه اصلی این اردوها بوده است. برنامه روزانه به این صورت بوده است که بعد از نماز صبح کلاس قرآن آغاز و تا اذان ظهر ادامه داشته است، بعد هم نماز و استراحت و بازی و سایر تفریحات که شنا و استخر برنامه ثابت این بازی‌ها و تفریحات بوده است.
در این اردوها دو برنامه وجود داشته است آموزش قرآن و تفریح و سرگرمی، محل اسکان حاضران در اردو حسینیه خیاط‌های مشهد بوده است، در جلسات آموزشی که محل تشکیل‌شان حسینیه خیاط‌های مشهد بوده است، هر روز یکی از هیئت‌های مذهبی مشهد مراجعه می‌کردند. در این هیئت‌ها قاریان و فعالان قرآنی برجسته مشهد نیز حضور داشته‌اند که از جمله آنها می‌توان به اساتیدی همچون سادات‌فاطمی، مختاری، محمدزاده، نازدار، حافظیان و ... اشاره کرد و محل جلسات نیز اتاق مشرف به صحن مطهر در مسجد گوهرشاد بوده است.
حسینیه خیاط‌های مشهد در خیابان 17 شهریور، کوچه باغ عنبر که امروزه به خیابان آیت‌الله شیرازی تغییر نام یافته است قرار داشت.
اما حکایت این دو عکس اندکی متفاوت با حکایت اردوهایی معمول هر ساله بوده است. در سال 1353 که استاد محمدزاده از اساتید برجسته مشهد قصد تشرف به مکه مکرمه را دارد استاد مولایی و شاگردهایش که در اردوی سالانه خودشان در مشهد حضور دارند دعوت می‌کند تا در روستایشان حضور داشته باشند، نام روستا را نتوانستیم پیدا کنیم اما هر چه بوده است روستایی سرسبز و زیبا بوده که به اردونشینان کلاس قرآن استاد مولایی، هم چندان بد نگذشته است.
یکی از خصلت‌های بارز استاد مولایی احترام ویژه‌ای بوده که برای سادات قائل بوده است، در یکی از این عکس‌ها می توان این احترام را در قالب قد قامت بستن و اقتدا کردن به سیدی جوان که از قضا شاگردش هم هست، دید. در یکی از این تصاویر استاد مولایی پشت سر «سیدعباس میرداماد» جوان، نماز می‌خواند تا در عمل شیوه‌های استادی را برای قاریان و اساتید جوان‌تر آموزش دهد.  
برخورد صمیمانه استاد مولایی در این اردوها باعث شده بود تا به قرآن‌آموزان بسیار خوش بگذرد و همین بود که شاگردهای استاد مولایی ایشان را به عنوان پدر معنوی خود در نظر گرفته بودند و هر سال با شور حال بیشتری در اردوها شرکت می‌کردند. استاد مولایی در طول این اردوها به حدی نگران شاگرداهایش بود که برخی شب‌ها تا صبح چندین بار به شاگردها سرکشی می‌کردند تا مبادا کم و کسری داشته باشند.
رفتن به طرقبه، ییلاق خوش آب و هوای اطراف مشهد یکی دیگر از برنامه‌های این اردوی 10 روزه بوده است و هر ساله هم تکرار می‌شده است. یکی از شاگردهای استاد مولایی در مورد رفتن به طرقبه می‌گوید؛ هر زمان که به طرقبه می‌رفتیم در مسیر رفت و برگشت، استاد مولایی با صدای بلند قرآن می‌خواند و شاگردها تکرار می‌کردند، به صحن که می‌رسیدیم همیشه میرداماد زیارت عاشورا را شروع می‌کرد و بعد هم ذکر مصیبت می‌گفت.   
حکایت این اردوها حکایتی است که شاید تنها خود استاد مولایی می‌توانست به خوبی زوایای پیدا و پنهان و اهداف آن را توشیح دهد اما آنچه قابل تأمل است اینکه چرا این روزها دیگر خبری از چنین اردوهای گرم و صمیمانه‌ای نیست، شاگردهای امروزی کم حوصله شده‌اند و نمی‌خواهند چنین اردوهایی را یا اساتید خسته از چنین برنامه‌هایی هستند؟ استاد مولایی در سال‌های پایان عمر خود چندین بار قصد داشت تا چنین اردوهایی را با همان شاگردهای قدیمی تکرار کند اما هر بار به دلایل مختلفی لغو شد تا حسرت تکرار این اردوها بر دل استاد بماند.

تیمور کاکایی

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این تصاویر توسط محسن مظاهری از نزدیکان و شاگردان استاد مولایی در اختیار ایکنا قرار گرفت.

زیبا
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۲:۳۸
0
1
بسیار زیبا بسیار زیبا و خوش سلیقه
علی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۲:۴۳
0
1
گزارشی بسیار زیبا و دلنشین بود
واقعا این روزها صفا و هم دلی بین جامعه قرآنی خیلی کمتر شده
خود من سال ها است که به یاد ندارم جامعه قرآنی به امامت یکی از خود آنها نماز جماعت خوانده باشد.
سالیان سال است که دیگر حضور دست جمعی در غیر سالن ها دیده نمی شود.
کاش صفا و اتحاد گذشته جامعه قرآنی برگردد
کهتویی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۲:۴۶
0
1
کارتون محشر بود
نازنین موتابی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۳:۱۳
0
1
اجرتان به صاحب قرآن

جهان، بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار

اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
مهدی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۴:۲۴
0
0
سلام در عکس اول نفر نشسته از سمت چپ نفر دوم که کمی عقب است و نوجوانی است که با زیر پیراهن نشسته، یکی از شهدای قرآنی است که اسمش محمود طالبی‌پور هستش و بد نبود در این گزارش از وی هم یاد کنید. خبرگزاری ایکنا درباره این شهید گزارشی هم نوشته
ساره گلمکانی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۴:۳۳
0
1
روزتون بخیر
اگه امکان داره گزارش هایی تصویری از دیگر اساتید درجه یک کشورمون نیز تهیه کنید، استفاده از بعد تصویر تاثیرات زیادی بر جوانان و کودکان ما دارد.
با سپاس
رضوی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۴:۵۰
0
1
این سرویس فعالیت های قرآنی خیلی با ماه ها قبل فرق کرده چشم نزنیم حالا
فعال قرآنی از فارس
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۸:۵۳
0
0
با اینکه گزارش خوبی بود اما با این نظر که صمیمیت در جامعه قرانی وجود ندارد مخالفم و این اصلاً مسئله مهمی نیست و در جامعه قرآنی مسائل مهم تری وجود دارد که باید پیگیری شود هر چند چنین گزارش هایی نیز لازم است
مشهدی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ - ۰۱:۱۰
0
1
روحش شاد. استادی که نماز را به امامت شاکردش اقامه می کند. فکر میکنم امام جماعت این عکس استاد میرداماد است.
حسینی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ - ۱۱:۰۵
0
1
سلام
جناب فعال قرآنی از فارس یذره دیدتون رو باز کنید لطفا
جامعه قرآنی اول به این صمیمیت ها و یکرنگی ها نیاز دارد تا بتواند بقیه مشکلات و مسائلش را حل کند
قرآن هم اولین چیزی که از قرآنیان برای تبلیغ می خواهد زبان نرم است
زبان نرم آن هم در دل طبیعت 100 % بیشتر اثرگزار است ..
captcha