صدای گریه یک کودک؛ او متولد شد. این صدا، صدای زندگیست و پدر و مادری که دوباره عاشق میشوند و این فرزند تمام زندگیشان میشود. تلاشها چندین برابر میشود، خدا روزی رسان است اما، باید سخت کار کرد. بچه خرج دارد باید به فکر امروز و فردا و آیندهاش بود.
پدر و مادرها معمولاً فکر میکنند هر آنچه خود نداشتهاند را باید بچههایشان داشته باشند و گویی نداشتههایشان فقط مادی است. هر محرومیتی که خود کشیدهاند را بچههایشان نباید تحمل کنند و گاهی این حس آنقدر قوی میشود که حتی علایق بچه فراموش میشود.
وقتی من بچه بودم، دوچرخه نداشتم پس بچهام باید دوچرخه داشته باشد، من دوست داشتم ورزشکار شوم، نگذاشتند اما من میگذارم فرزندم ورزشکار شود. من عروسکی را که میخواسم نداشتم، او، فرزند دلبندم باید هر عروسکی را که میخواهد هر چه میخواهد را داشته باشد.
من بچگی خوبی نداشتم، فرزندم باید داشته باشد، من ... فرزندم .... .
همینگونه میشود که گاهی حتی اجازه نمیدهیم بچههایمان طعم زندگی را بچشند. طعم واقعی زندگی و طعم زندگی واقعی را. طعم نداشتن را و لذت سختکوشی برای به دست آوردن چیزهایی را که میخواهند. همینطور میشود که گاهی حتی فراموش میکنیم که بچه عزیز است اما تربیتش از آن عزیزتر.
و بدتر از این، گاهی حتی فکر میکنیم بهتر از همه دنیا بلدیم بچههایمان را تربیت کنیم و به راهنمایی هیچ کس احتیاج نداریم؛ به ویژه راهنمایی پدر و مادرمان. اما یک لحظه تأمل. بیایید به اطرافمان نگاه کنیم. ببینیم کدام پدر و مادر توانستهاند بهترین فرزندان دنیا را تربیت کنند.
فرزندانی که نه تنها نام نیکی از خود به جای گذاشتهاند، رحمت و مغرفت برای والدین و گذشتگان خود نیز به ارمغان آوردهاند. برای یک لحظه بیندیشیم. میخواهیم فرزندمان چگونه انسانی بار بیاید؟ اگر آرزو میکنیم فرزند ما چنین انسانی باشد، ما چگونه باید باشیم، چگونه باید او را تربیت کنیم.
مطلب که به اینجا میرسد، همه میدانند بقیه آن چه خواهد بود. همه میدانند بهترین الگوها ائمه(ع) هستند. چرا که خود بهترین فرزندان بودهاند و بهترین فرزندان را نیز تربیت کردهاند، اما گویی پدرها و مادرهای ما باور علی بودن و فاطمی زیستن را ندارند پس بیخیالش میشوند اما ...
اما کمی آرام؛ آهسته گام بردارید. اینجا جای پای شقایقهاست. در همین سرزمین پدرها و مادرهایی زیستهاند که شهید پروراندهاند. اسمهای کوچههای شهرمان را ببینید. خیلی نزدیکند. خیلی نزدیک.
اگر قرآن را از بالای تاقچه بردارید، مُهر و جانمازتان را هر روز از عطر نمازتان لبریز کنید. اگر به این فکر کنید که من قرآن نیاموختم، پس شاید فرزندم بخواهد بیاموزد. من دیر نمازخواندن را آغاز کردم، چرا فرزندم را از لذت نماز بیبهره بگذارم. من پای مکتب اهل بیت(ع) عاشقی کردهام، پس فرزندم هم باید این جام نوشین عشق را لبریز سر بکشد، فرزندتان هم خواهد شد مشهود منظر فرشتگان و شهیدی که حضورش در جامعه شهادت به یگانگی خداست و یک باور که راه شهادت هنوز و همیشه باز باز است.
و اما در تربیت اسلامی
هدف اساسی و غایی تربیت، الهی شدن آدمی است. برای رسیدن به این هدف استعدادهای عالی انسان که در خلقت او قرار داده شده است باید رشد کند و فعلیت یابد. از منظر شهید مطهری، تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی استعدادهای درونیای را که بالقوه در یک شیء موجود را به فعلیت درآوردن و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا از این راه تربیت شونده به حد اعلای کمال (خود) برسد.
بنابراین تربیت انسان از منظر شهید مطهری، اهتمام به پرورش فکر و اندیشه آدمیان است؛ پرورش استعدادهای نهفته در وجود او که آموزش صحیح فضائل اخلاقی و ملکات نفسانی را در وجود انسان شکل میدهد به صورتی که روح او به آنها عادت میکند، زیرا انسانی که به روش اسلامی تعلیم میبیند و تربیت میشود باید موجودی اخلاقی از کار درآید.
11 عامل تربیتی از نگاه استاد شهید مطهری
تقویت اراده، عبادت، محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه، تفکر، محبت اولیاء، ازدواج، جهاد، کار و معاشرت با صالحان 11 عامل تربیتی از نگاه استاد شهید مطهری هستند.
6 عامل بد تربیتی از نگاه استاد مطهری
1. قیود بیجای اجتماعی که مزاحم تجلی استعدادها و غرایز انسانی میشود و در نهایت موجب سرکوبی غرایز میشود.
2. تربیتهای مبنی بر ترس و وحشت بیمنطق، خصوصاً در دوره کودکی. مثلاً ترساندن کودک از چیزی بدون آنکه طفل بتواند منطقاً آن را درک کند. به عقیده استاد این گونه ترسها اشباحی از وحشت در روح طفل بوجود میآورد.
3. ناز پروردگی، که روح را پرتوق و در مقابله با حوادث ناتوان و در نتیجه مأیوس و بدبین وغیر متکی به نفس بار میآورد.
4. بیکاری
5. کار بیش از ظرفیت جسمی و روحی
6. برخورد با حوادث هیجانآور و متأثر کننده یا محرک شهوت به وسیله رادیو و تلویزیون و روزنامه که استاد معتقد است که آدم را آرام نمیگذارد و نتیجه این نوع هیجانات کم حوصلگی، تند خویی، عصبانیت، پیری زودرس و بیماریهای عصبی میشود.
و چه رو سفیدی در مقابل خداوند باری تعالی، حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) بالاتر از تربیت یک شهید.