به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در مقاله علی معلم دامغانی با عنوان «نامهای از هیچ کسی به هیچ کسان» میخوانیم: «نامهای از هیچ کسی به هیچ کسان؛ همنفسان، شاعران، هنرمندان، معماران و مهندسان، طبیبان و حبیبان؛ نامهای به خوبان اهل سنت.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده را نام خویشتن نبود/ هر چه ما را لقب نهند آنیم
از نیست، پسر نیست، پسر نیست، تا هفت پشت، تا هست، تا آدم و آنگاه خاتم لایق لولاک و قائل ما عرفناک آنکه داند، داند. آنکه نداند، بداند:
کـه صــبح پشـــت دروازه اســـت
مگو به یأس برادر که رنگ شب تازه است
اگر سوگندی در بایست، قسم به فجر قسم، صبح پشت دروازه است. از نیست پسر نیست، بشنو که پس از یک، دو کار نمایشی در جهان و ایران و اینک مختار، سینما، نه به لفظ و نه به معنی، تحفه تاریکی نیست. یعنی به هیچ حال به مغربزمین تعلق ندارد، تا آن گاه که حضرت آفتاب پا در رکاب کند و از مکه، از غرب اسلامی قیام خویش را آغاز کند. این گونه نمایش به رمز و تمثیل در تاریکجای، در سالنی به نام سینما بدیدار درمیآید. آن تاریکجای هم، همه عالم ماست؛ اولاً تا بر آمدن این مردم گیج از اسفلالسافلین آن شب بر ساخته مجهول به اَعْلی عِلّیِّن روزی که عصر صبحی است که به فجر خون حسین ارزانی جهان شده است و پس از ساعتی چند، اگر چند از دل شب میگذرد، لیک اَلَیس صُبْحاً بِقَریب.
باری، روی این سخن با مسلمانست و از جمله با زمرهای است که شیعه علوی و فرزند سلمان است تا اگر علم در چین باشد و یا در خوشه پروین باشد، به دست همتشان چیده و بر خوان سپیده نصیب انسان شود. اینک بر قاب میوههای آسمانی این میهمانی یک حبه انگور مهربانی نوش جان فردائیان آگاه. اما از پایگاه لغت و ادب بشنو که تخصص من هست. سینما، سینماست اگر سیمرغ، سی مرغ است و سیرنگ، سیرنگ است و باز سینما و سیمرغ و سیرنگ همه را پارسی سره انگار که اسم تمثیلی رمزیاند، به یک معنی اگر چه به لفظ نوشته و خوانده میشوند؛ چنان مینماید که خیالی بیش نیستند و باز بیندیش که کدام خیالست که خالی از حقیقت باشد.
به هر حال در این معنی سخن بسیار است که انشالله در مقاله سینما به وجه مستقل خواهد آمد. اینک به همین قناعت کنیم که سینمای ما و سیرنگ ما و سیمرغ ما در ساحت مسلمانی از معنویت ظهور نبی اکرم(ص) تا تحقق مادی و این جهانی قادسیه پل، زنجیر و نهاوند به جمله ملی و متعلق به همین مردم موجود و پیشینگان مسلمان ایشانست. سینما تمام شد؛ پس از آن رسانه نوری، رایانه، اینترنت، یا هر چیز دیگر، مسئله دوم ماست. در این معنی هم مشروح سخن و حد و رسم و تسمیه سزاوار نو و نوع آن در نوشته خاص خواهد آمد. اینک تنها حقیقت رسانه نوری به اعتبار پیام در نزد مغربزمینیان و ما هر چند که کشف و ایجاد سختافزار این گونه ارتباط نتیجه نبوغ و دقت ایشانست که خدمت بزرگشان مشکور ما و بنی نوع ماست. همان گونه که کاشفان زَمکان که وترست، شفعِ زمان و مکان را و نتایج و برآوردههای آن، فیزیکی را در میان میآورد که دورافتادگان دیر باور امروز و فردا را شاهراهی است به سوی متافیزیک و الهیات و توحید. اینان نیز سزاوار شکرند و امّا محور نوری ارتباط و مسئله پیام مغربزمینیان، این مردم محور پیام را عبارت میدانند از پیامدهندهای که پیام خود را به علائمی کدگذاری میکند کد دریافت کننده پیام توانائی گشادن آن کد را داراست. این گونه است که با فرض وجود حوزه مفاهیم مشترک در میانه این دو ارتباط ایجاد میشود:
محور ما مسلمانان، اما غیر از این است و خواهی نخواهی کاملتر است، زیرا هم به کمیت و هم کیفیت بر محور ساده، بلکه بسیط و کودکانه مغرب زمینی ترجیح دارد. تحقق این محور مضاعف از آسمان و سپس از پیامبر بزرگ اسلام(ص) که آخرین پیامدار است محقق و آغاز میشود. وحی آسمانی به وسیله فرشته مقرب الله به جناب رسولالله(ص) ابلاغ شد و پیامبر مأمور شد تا وحی را از نظر گفتار به عربی مبین و از نظر کردار به مناسک معروف نزد مسلمانان و مؤمنان؛ نماز، روزه و حج کدگذاری کند. بنابراین پیام رسول به انسان در همه مراحل بر دو محور جدا از یکدیگر ابلاغ شده است؛ محور علم و محور عمل؛ محور گفتار و محور کردار. مسلماً رسیدن پیام مضاعف مشروط به پذیرش مضاعف و دوبل پیام گیرنده است. شکل محور این گونه است:
برای آنکه به حقیقت محور مضاعف واقف شوید کافی است تحقیق کنید که در طول تاریخ اسلام چه بسیار که کسی یا قومی تنها قائل به کتاب یا سنت بوده است و تا به خود آمده یا نیامده از دین خارج شده و بر دین خروج کرده است. اگر محور مضاعف در آغاز، مورد باور مسلمانان قرار میگرفت، مسلماً تاریخ اسلامی از دست دیگری بود، بسیار واقعیت ایجاد شد که ایجاد نمیشد و بسیار مسائل و موضوعات که نادانی انسان آن را در نطفه خفه کرد و بایستی به ثمر میرسید و متولد میشد، شرح کامل این طرح و حد و رسم نرمافزاری حتی پیشنهاد راجع به اصلاح سختافزار انشالله در متنی دقیقتر تقدیم خواهد شد. و اگر توجه عزیزان و خوشنودی انسان در پی این عناوین است عرض میشود که این دگرگونی در تماشای معنی و صورت همه پدیدهها و پدیدارها کشف شده و در رسالهها و مقالههای مربوطه تقدیم میشود انشالله. مثلاً نسبت به گذشته ادب و هنر، رساله نقطه و خط؛ رساله سطح و نقش؛ اعم از نقوش طبیعی، عکس و نقوش انتزاعی، مینیاتور، کاشی، قالی و رساله هجم. در خلق مجدّد و آفرینش نو از مرحله ساخت ابزار تا معماری، صنم و وثن، مجسمه و ساخت مایحتاج مورد استفاده انسان که مرهون هنر سنتی و هنر صنعتی بوده و هست و در زمینه حکمت تاریخ رساله کوه و شکوه در اینکه چشمه و قنات هر دو از کوه جاری میشوند، یکی در عین و ظاهر و دیگری در باطن و چاه؛ مادر چاه. به تحقیق جهان اسطورهای و جهان قصصی و پس از این تعیین و تبیین و طرح و شرح آثار منظوم و منثور در صورت عصری و تحقیق آفتاب و سایه که عنوان تازهای در شرح و تفسیر و تأویل و سبکشناسی آثار پیشینگان ماست. این رساله به زودی تقدیم میشود. حال آنکه طرح قرآن هنری و هنر قرآنی و یک رساله با عنوان ملکوت درباره نقوش انتزاعی بر روی سایت فرهنگستان هنر است. با سلام والسلام
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقتی دگر»