به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مهدی فیروزان، خواهرزاده امام موسی صدر، 17 دی در همایش بزرگداشت شخصیت سیده رباب صدر، خواهر امام موسی صدر با عنوان «نیم قرن تکاپو» گفت: خواهرزاده امام موسی صدر عنوان کرد: یک فریضه است که لبنان را بشناسیم. شناخت پدیدههای لبنان به این دلیل که عمق استراتژیک انقلاب است شاید برای نسل جوان یک ضرورت باشد. مکتب را به رجال و شخصیتهایش میشناسند. جامعیت ابعادی که در دستپروردگان مکتب است به ما تصوری از حقیقت مکتب میدهد. امام موسی صدر یک منظومه و سیستمی ساخته است که اگر برای آن یک نمونه بخواهیم سیده رباب صدر است.
نگاه متفاوت به انسان
وی عنوان کرد: در چهره خانم صدر که نگاه میکنیم درد عمیق تشیع و بهجت توسعه و موفقیت را میبینیم. این دستپرورده امام موسی صدر در لبنان بدون حکومت، دولت و امنیت کار کرد و موفق شد. از این تشکیلات میخواهیم به آن منظومه فکری برسیم. ایشان تعریف ویژهای از انسان دارند. تفاوت او با همه فقها از همه ادیان این است که نگاه او نسبت به انسان متفاوت است. در این انسان ویژگی دیده شده که توانسته این منظومه را تولید کند.
فیروزان با بیان اینکه از نگاه امام موسی صدر انسان دارای کرامت ذاتی است، گفت: به این معنی که وجود انسان به مثابه انسان یک پدیده است که صاحب کرامت است. عمل از دیدگاه امام موسی صدر یک منظومه استثنایی است. تاریخ را عمل انسان میسازد و هیچ پدیده غیر قابل پیشبینی نمیتواند بر عمل انسان توجیه بیاورد. هیچ توجیهی برای بیمسئولیتی انسان وجود ندارد.
وی اظهار کرد: منظومه فکری او منشأ گرفته از وحی، تجارب انسانی و عقل است و سعی کرد که با تشکیلات آن را به منصه ظهور برساند. از معدود مصلحانی که به تشکیلات توجه کرد امام موسی صدر است. نبود تشکیلات درد اسف باری برای امام بود.
لبنان برای او یک انتخاب بود نه اتفاق
فیروزان با بیان اینکه لبنان همواره شرایط جنگ و صلح دارد و کشور نهادهای مردمی است، گفت: امام با آن نگاه وارد لبنان شدند و میخواستند برای شیعه و از منظر فقیهی که خودش را مصلح میداند، تلاش کند. بخشی از انتخابهای امروز ما تاکتیکی است. اما حرکتهای امام موسی صدر از روی باورهایش بود. به همین دلیل وارد لبنان میشود. ایشان اعتقاد داشت که میتواند به عنوان یک فقیه پاسخ دهد. لبنان برای او یک انتخاب بود نه اتفاق. حال سراغ راهاندازی تشکیلات میرود.
وی افزود: برای اینکار تمام کارشناسان را جمع میکند و فرقی نمیکند که از کدام دین هستند. شرطش «لاجل الانسان» است. اگر او به عمل اجتماعی اعتقاد دارد به عنوان یک عبودیت به آن نگاه کرده است. مؤسسات صدر 26 زمینه فعالیت دارند. این مؤسسات یک ویژگی دارند و آن اینکه در غیاب امام موسی صدر پیشرفتهتر، توسعهیافتهتر و بهتر شده است. باور کردنی نیست که مؤسسهای برای محرومان تشکیل شود و اشخاص پولدار نیز بخواهند فرزندانشان را در آنجا ثبت نام کنند تا خوب تربیت شوند.
در ادامه عادل پیغامی، مدرس دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: در باب خانم صدر، یافتن جایگاه این شخصیت و کارکردی که در این نیم قرن داشتهاند، وجوه متعددی را به ذهن خطور میدهد.
وی افزود: ما مؤسسات خیریه، بشردوستانه و انساندوستانه در طول تاریخ و جغرافیا متعدد داشتهایم، آیا میتوان حرکتی که امام موسی صدر پایه گذاشت و مؤسساتی که بنا نهاد و خانم صدر آن را ادامه داد را به لحاظ ماهیت با مؤسسات مشابه مقایسه کرد، پاسخ خیر است. در یک گونهشناسی ساده به دلایل متعدد نهادهای نوع دوستانه را میبینیم که تأسیس شدهاند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به انواع مؤسسات، اظهار کرد: یک نوع مؤسسات سکولار و اقتصادی هستند. نوع دیگر بنیادهایی هستند که خاستگاه دینی و اجتماعی دارند به ویژه در دنیای مسیحیت اما باز با مؤسسات امام موسی صدر یکسان نیستند چون نگاه اسلام به کرامت انسانی با نوع نگاه آنها به کرامت انسانی یکسان نیست.
وی عنوان کرد: همانطور که ظلمی به شخصیت امام موسی صدر وارد میکنند و ایشان را تکساحتی معرفی میکنند، ظلم است اگر مؤسسات را تک بعدی معرفی کنیم. در مؤسسات کرامت انسانی را دیدم. گذر از گردنهای را دیدم که خداوند در سوره بلد به عنوان یکی از گردنههای ویژه نام برده است: «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ؛ و تو چه دانى که آن گردنه [سخت] چیست».
در ادامه مراسم توکلیان، همسر شهید الله داد، از همرزمان شهید چمران از فرماندهان جنگ های نامنظم به سخنرانی پرداخت و گفت: سخنم را بدون مقدمه از اولین روزی آغاز میکنم که به عنوان یک فرد ناشناس به لبنان رفتم. همسرم شش ماه قبل از من با پاسپورتی متفاوت و به نام محمد دورهها را شروع کرد و بسیار اصرار داشت که من هم بروم. به من گفتند که به دمشق بروم و آنجا بمانم تا بگوید که کجا بروم. در مجلس عالی شیعیان مستقر بودم. به من گفت از این به بعد هر جا که امام موسی صدر گفتند باید بروی. امام پرسیدند زینبیه رفتهاید، گفتم نه، یک چادر عربی و پوشیه دادند و من زیارت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) رفتم و من را همراه خودشان به بیروت بردند.
وی افزود: هیچ گروهی به آقا هیچ کاری نداشتند و پاسپورت نخواستند. در بیروت من را به دکتر علی سپردند، چون در آمریکا دانشجوی پزشکی بودم. دو ساعت بعد شهید چمران و همسرش مرا به صور بردند و همسرم را آنجا دیدم. فرزندم را که یک سال و نیم داشت به دوستانم سپرده بودم و به این بهانه که میخواهیم از اروپا وسایل زندگی بخریم به آنجا رفته بودیم.
این همسر شهید عنوان کرد: در بیمارستان فکر میکردم که چقدر مجهز هستند اما میدیدم که فقط خودشان هستند که مشغول تلاش هستند. یک روزی خانمی مسیحی بچهاش را آورده بود، گفتم شما خیلی امکانات دارید چرا جاهای دیگر نمیروید، گفت: به امید این میآیم که امام موسی صدر دعا کند و بچهام شفا پیدا کند. در ماه رمضان میدیدم که معلمان با بچههای بیسرپرست زندگی میکنند و سحر با چه محبتی آنها را بیدار میکنند.
توکلیان ادامه داد: مؤسسه یک ساختمانی بود که دکتر چمران همه کارها را برعهده گرفته بود. با بچهها زندگی و آنها را تربیت میکرد. روزی یکی از بچهها گلولهای شلیک کرد و صدای آن همه را بیرون ریخت. دکتر اغماض نکرد و بچه را در اتاق زندانی کرد؛ اما عصر که میشد برایشان کلاس مثنویخوانی برپا میکرد.