به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، حجتالاسلام قرائتی، امروز، نهم بهمنماه در برنامه درسهایی از قرآن به بحث درباره نعمتهای خدا در آفرینش انسان پرداخت.
کمال اختیاری، هدف آفرینش انسان، ویژگیهای اولین مسکن انسان، قدرتنمایی خداوند در صورتگری بر آب!، انواع نعمتها در آفرینش چشم، مدیریت نادرست انسان بر منابع طبیعی، آفرینش همه انسانها از یک جنس واحد و نعمت هدایت، بزرگترین نعمت بعد از خلقت از جمله محورهای این برنامه بود.
وی در ابتدا با اشاره به اینکه برای یک محصول خوب یک شرایطی هست که همه آن شرایط برای انسان هم در نظر گرفته شده است، گفت: برای تهیه یک محصول خوب باید هدف روشن باشد، مواد تأمین شود، طرح و برنامه وجود داشته باشد، زمانبندی و مراحل اجرا درست باشد، نظارت و خدمات پس از تولید نیز فراهم شود، یک مدیر کارخانه یا شرکت و مؤسسه، شهردار یک کاری که میخواهد بکند اول باید هدفش روشن باشد و بعد زمانبندی شود و غیره. این یک مدیریت کامل است. آیا میشود بگوئیم انسان تصادفی پیدا شد، آیا انسان به اندازه یک کالا نیست.
1- کمال اختیاری؛ هدف آفرینش انسان
قرائتی ادامه داد: هدف چیست؟ هدف این است که انسان با اختیار خودش حق را انتخاب کند. بین خدا و بت، بین راست و دروغ، بین رهبر معصوم و رهبر جنایتکار، بین طیب و خبیث، بین حق و باطل، هدف چیست؟ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (ذاریات/56) هدف روشن است. هدف بندگی اختیاری حق است. یا بگوئیم: تکامل انتخابی، این هدف است. موادش چیست؟ مواد در قرآن تعبیرهای مختلفی دارد، یکجا میگوید: «مِنْ تُرابٍ» (آلعمران/59) جای دیگر میگوید: «مِنْ نُطْفَة» (نحل/4) آیه قرآن است. یا میگوید: «مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون» (حجر/26) «مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّار» (الرحمن/14) «مِنْ ماءٍ مَهین» (سجده/8) حالا اینها در طول همدیگر است. همه هم درست است. وقتی شما در سالن را باز میکنی، میگویند: چطور باز کردی؟ بگو: با این کلید، درست است. با دستم باز کردم درست است. خودم باز کردم، درست است. به هرکدام نسبت بدهی درست است. این سالن را چه کسی ساخت؟ مهندس درست است. بنا درست است. پول درست است. مدیریت درست است. یعنی بعضی چیزها به هرکس نصفش را بدهی درست است. این نان از کجاست؟ خدا داد درست است. کشاورز تولید کرد، آن هم درست است. خالق خداست ولی حضرت عیسی میگوید: «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّین کَهَیْئَةِ الطَّیْر» (آلعمران/49) حضرت عیسی میفرماید: من هم خلق میکنم. مجسمهای درست میکنم. فوتش میکنم میپرد. عیسی میگوید: من هم تولید میکنم. حالا یک کسی با واسطه، بیواسطه.
2- ویژگیهای اولین مسکن انسان
وی تصریح کرد: الآن دولت و ملت و مهندسها همه در تهیه مسکن هستند. وقتی زن گرفتیم و بزرگ شدیم و نیاز به مسکن پیدا کردیم، ولی قرآن میگوید: وقتی هم که تو آدم نبودی، مسکن تو را به جای خوبی دادم. «ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی قَرارٍ مَکین» (مؤمنون/13) آن روزی هم که یک نطفه بودی یک تک سلول و اسپرم بودی، جایگاهت رحم مادر بود. نرم و گرم و امن... حتی گاهی مادر مریض میشود ولی بچه در شکمش سالم میماند. گاهی پرندهها با چوب روی درخت لانه درست میکنند، باد میآید درخت را میشکند ولی لانه متلاشی نمیشود. یعنی چفت و بسط این شاخهها به قدری سفت است، که باد درخت را میاندازد ولی لانه را کار ندارد. گاهی مادر مریض میشود اما بچه در رحم سالم میماند. محلش «فی قَرارٍ مَکین» زمانبندیاش درست است. «إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم» (حجر/21) هم کنترل درونی، «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) انسان از درون حق و باطل را میفهمد. خوب و بد را بچه دو ساله میفهمد. بچه دو ساله یک سیب به شما میدهد، میگوید: این سیب را نگهدار بروم دستم را بشویم و بیایم. میرود دستش را میشوید و برمیگردد، میبیند شما این سیب را خوردی یا نیمهخور کردی، گریه میکند. این بچه بلد نیست بگوید: امین من بودی. این سیب امانت بود، تو به امانت خیانت کردی، اصطلاح بلد نیست، اما با تمام وجود درک میکند که خیانت کرده است. یعنی بچه خیانت را میفهمد. اینکه میگویند حرف راست را باید از بچه شنید، چون بچه بلد نیست دروغ بگوید. هم از درون فطرت، هم از بیرون هدایت. کنترل درونی و کنترل بیرونی.
3- قدرتنمایی خداوند در صورتگری بر آب!
رئیس ستاد اقامه نماز کشور تصریح کرد: تمام نقاشها در روشنایی نقاشی میکنند، هنرمندها نمیتوانند در تاریکی کار کنند. باید زیر نور باشد، دست خدا در تاریکی هم کار میکند... اینها روی جماد و خدا روی آب نقشه میکشد. «یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحام» (آلعمران/6) قرآن میگوید: طراحی من در شکم مادرهاست. پس ببینید من نمیدانم چطور افرادی نسبت به خدا شک میکنند، امام حسین(ع) یک دعا در روز عرفه دارد، میگوید: «عمیت عین لا تراک» کور باد چشمی که تو را نمیبیند. آیا تو هم احتیاج به دلیل داری؟ همه هنرمندان کره زمین در نور هنرمندی میکنند تو در تاریکی. آنها روی جماد سفت هنرمندی میکنند و تو روی آب! حدود 30 میلیون اسپرم در یک قطره جاسازی شده است. یعنی من و شما از یک 30 میلیون یک قطره هستیم. این را چه کسی طراحی کرد؟ بعد هم همه نیازهای ما را تأمین کرد. بچه مکیدن را بلد است اما فوت کردن را بلد نیست. چون از روز اول مکیدن را نیاز دارد اما میخواهد کجا را فوت کند. نه نیازی به فوت دارد و نه فوت را بلد است. ولی نیاز به مکیدن و هرچه خواستیم را به ما داد. خیلی قشنگ از جان ما حفاظت کرد.
4- انواع نعمتها در آفرینش چشم
وی همچنین اظهار کرد: اینکه چشم در گودی باشد، در چشم هم اشک شور باشد خود یک معجزه است. چون چشم هم در پی است و پی هم اگر در آب و نمک نباشد خراب میشود. اشکمان شور است. ته کوچه هم مژه باشد، دم در یک کسی باشد، مژه! سر کوچه پلک است. پشتبام ابرو است. این ابرو ما پشت بام است. نور که میتابد این ابرو جلوی اشعه نور را میگیرد. اگر این ابرو نبود نور چشم را اذیت میکرد، لذا این ابرو مثل سایبان است. بعضیها که میخواهند خورشید را ببینند، دستشان را روی ابرویشان میگذارند و چنین میکنند. یعنی سایبان به سایبان کمک میکند. خطوط هوایی، پیشانی را میبینید، یعنی پوست پیشانی ما طوری است که هر کس عرق میکند از این طرف بیاید. ما اکسیژن میگیریم، کربن میدهیم، درختها کربن میگیرند و اکسیژن میکنند. آبهای آلوده در زمین میرود، از اینجا آب زباله میرود و چند متریاش آب زلال بیرون میآید. زباله میگیرد و زلال تحویل میدهد. اگر جنس خاک یک جنسی نبود که این... بسوزانند... آدم چطور زندگی میکرد؟ طراحی و نقشهکشی در تاریکی نه روز. روی یک تک سلول نه روی جماد. قرائتی با بیان اینکه دائماً، هرچه خواستیم به ما دادی. هدفت چیست؟ اضافه کرد: میخواهیم از خاک به خدا برسیم. تو که با هر کسی حرف میزنی، رشد تو این است که با خدا حرف بزنی. افراد مگر نمیخواهند رشد کنند، چطور فکر میکنند دلار رشد کرد، خانه هم رشد کرد، قیمت خانه هم قیمت ماشین است، قیمت زمین است. خودت هم رشد کن. تا حالا با خلق حرف میزدی، حالا کنار خلق با خالق هم حرف بزن، رشد است. «یا نعم الرفیق» خدا خوب رفیقی است، چرا با او حرف نمیزنی. وقتی که پدر و مادر یاد ما نبودند؛ در رحم مادر بودیم. حتی پدر و مادر هم از ما غافل بودند، خدا یاد ما بود. آنوقت ما به دنیا آمدیم خدا را فراموش کنیم. انصاف است؟ ما چیزی از خودمان نداریم. آن ولّی خدا نماز شب خواند، بعد از نماز شبش گفت: خدایا درست است ما نماز شب خواندیم اما چه چیزش از من بود؟ بیدارم کردی، تو بیدارم کردی میتوانست خوابم ببرد.
وی تصریح کرد: بیدار شدن از تو بود. اصلاً فنر پلکم از توست. ما کسی را سراغ داریم چشمش هم سالم است، ولی فنر پلکش پاره شده است. کسی تا به حال گفته: الحمدلله پلک من فنر دارد؟ طراحی خدا، نقاشی خدا، تصویر خدا، همه هم مجانی است. دولت یک لامپ به من میدهد سر ماه یا قطع میکند یا جریمه میکند. این لامپ خورشید «سِراجاً وَهَّاجا» (نبأ/13) دائماً نور مفت! تصفیه خانه زمین و تصفیه خانه مجانی، شما یک خرده آب میخواهید تصفیه کنید باید پول بدهید. نور مفت، قرآن یکجا دارد گله میکند. این آیه برای مدیرها خوب است. از مدیرها گله میکند. میگوید: گیر در مدیرهاست.
5- مدیریت نادرست انسان بر منابع طبیعی
مؤلف تفسیر نور اظهار کرد: این را یکبار دیگر هم خواندم، میفرماید: بشر هرچه خواستی به تو دادم. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (ابراهیم/32) آسمانها و زمین را برایت آفریدم. «وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء» (ابراهیم/32) باران هم به تو دادم. زمینها، آسمانها، باران، همه رقم میوه به تو دادند. دیگر چه؟ «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْک» (ابراهیم/32) کشتی در اختیار توست. «سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهار» (ابراهیم/32) نهرها هم در اختیارت است. «سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَر» (ابراهیم/33) خورشید و ماه در اختیارت است. «سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهار» (ابراهیم/33) هیچ جای قرآن اینقدر «سَخَّر» نگفته است. آسمان دادم، زمین دادم، باران دادم، رزق دادم، کشتی دادم، نهر دادم، خورشید و قمر دادم، شب و روز در اختیارت گذاشتم. بعد میگوید: یکی یکی نشمار معطل میشوی. «وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوه» (ابراهیم/34) هرچه خواستی به تو دادم. چیزهایی که نخواستی به تو دادم. در دعای ماه رجب داریم: «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه» خدایا چه چیزهایی که من نخواستم و به من دادی. من در شکم مادرم نمیفهمیدم مادر یعنی چه. بگویم: خدایا من در دنیا کسی را ندارم. یک نوکر مفت میخواهم. یک کلفت مفت میخواهم. نخواسته به من دادی. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهیم/34) نعمت خدا را نمیتوانید بشمارید. همین غلتیدن ما، هر شب چند بار اتوماتیک میگردید. اگر نمیغلتیدیم، دکتر میگفت: نه، شما برای حفظ حیاتت باید بگردی. هر چهل دقیقه یکبار باید غلت بزنی. ما همینطور چهل دقیقه به چهل دقیقه باید ساعت زنگ بزند، دوباره چهل دقیقه بعد باید غلت بزنیم. یعنی همین غلتیدن را خدا از شما بگیرد، پیر ما درمیآید.
وی با اشاره به اینکه حیف است که با خدا حرف نمیزنیم، گفت: حدیث داریم روز قیامت چنان از انسان سؤال میکنند که انسان میگوید: خدایا مرا جهنم بفرستی خجالتم ندادی. شبهای زمستانی 5 ساعت پای فیلم نشستم و سه دقیقه نماز را نخواندم. بیش از این خجالتم نده. «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهار» (بقره/164) این همه کُرِه، این همه کهکشان، تازه گاهی در تلویزیون میگویند: یک کهکشان کشف شد. اوه.... یعنی تازه نورش به دوربین ما رسیده است. یعنی از زمانی که این کهکشان کشف شده تا فیلمبرداری قبلی هنوز نورش هم به ما نرسیده است. سرعت نور چند ثانیه از خورشید به ما میرسد. فاصله زمین و خورشید در چند ثانیه است. فاصله کهکشان تا ما چند میلیون سال است که تازه به دوربین ساعت اول نرسیده، به دوربین بعدی رسیده است. آدم گیج میشود. چطور ما مدیریت خودمان را میفهمیم و میگوئیم دکترای مدیریت و فوق لیسانس مدیریت. اما مدیریت خدا را نمیفهمیم؟ مدیریت دائمی، مدیریت همیشگی، این همه طراحی روی یک نقطه، این همه هنر در یک عضو... .
6- آفرینش همه انسانها از یک جنس واحد
قرائتی ادامه داد: قرآن میگوید همه شما «مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» (نساء/1) یعنی چه؟ همه شما یک جوهر هستید. بنابراین لهجه، بیلهجه، اینطور نیست که اصل لهجه تهرانی باشد و اصفهانیها سعی کنند تهرانی حرف بزنند. یا اصل یزدی باشد، تبریزیها سعی کنند یزدی حرف بزنند. نه! «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُم» (روم/22) هر کسی لهجهاش اصل است. نژادش اصل است. یعنی اقلیم، نژاد، زبان«مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» خالق گفته همه یک جوهر هستید.
همه از یک پدر و مادر هستیم. «وَ بَثَّ مِنْهُما» (نساء/1) گاهی میپرسند آقا فرزندان حضرت آدم چطور ازدواج کردند؟ خواهر و برادر ازدواج کردند. چون همسر دیگر نبوده است، آن زمان خواهر و برادر ازدواج میکردند. بعد که تولید زیاد شد گفتند: دیگر ازدواج نکنید. قرآن گفته: «وَ بَثَّ مِنْهُما». یعنی هرچه هستید از این پدر و مادر هستید. کس دیگر از جای دیگر آمده... بله روایاتی داریم. ولی آن روایاتی که به قرآن نزدیک است همین «وَ بَثَّ مِنْهُما» است. چون اگر یکوقت یک روایتی را دیدیدم و شک داشتیم درست است یا نه، میگوید: با قرآن متر کن. اگر طبق قرآن شد درست است. قرآن میگوید: «وَ بَثَّ مِنْهُما». از یک پدر و مادر...
7- نعمت هدایت؛ بزرگترین نعمت بعد از خلقت
وی گفت: بعد هم هدایت کرد. راجع به هدایت اینکه هدایت خدا حتمی است. اینجا سالن میسازند و میروند، دیگر هدایت نمیکنند. ساعتساز ساعت را میسازد و میرود. کسانی که تولید میکنند، تولید میکنند و میروند. اما خدا تولید میکند و پای آن میایستد. «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى» (لیل/12) نه شما را هدایت میکند. قرآن میگوید: «أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/50) همه چیزها را هدایت کردیم. یعنی این تخمه هندوانه میرود تا هندوانه شود. این تخمه خربزه میرود تا خربزه شود. یعنی همه هستی در حال هدایت است. فقط هم کار خداست. «فَهُوَ الْمُهْتَدی» (اعراف/178) یعنی هدایت کار کسی دیگر نیست. ما هدایت نمیکنیم، خدا هدایت میکند. وقتی خدا میخواهد یک جایی را جور کند... چند روز پیش یکی از شهرها بودیم. رئیس فرودگاه تا دید ما وارد فرودگاه شدیم، آمد مرا به اتاقش برد و گفت: شما یک حقی بر گردن من داری. فکر کرد به خاطر بحثهای تلویزیون و کتابها است. گفت: نه! من دانشجو بودم، دختری را میخواستم. دختر هم فامیل ما بود. خانه پدر خانم رفتم، پدر خانم من گیر میداد، اینطور باید باشد، اینطور باید باشد، گیر میداد. یک مرتبه تلویزیون را روشن کردم، دیدم تو میگویی که آقا اگر یک دانشجو خانه تو آمد و دیدی این بچه مسلمان است، اخلاق و فکرش سالم است و عیبی ندارد، اینقدر گیر ندهید. میگفت: کنترل را برداشتم و صدای تلویزیون را بلند کردم. پدر خانم من گوش داد و میگفت: هرچه گیر میداد، تو گفتی. و این گفت: خیلی خوب! چشم. میگفت: دختر را گرفتیم، خیلی هم زندگی ما شیرین است. دست شما درد نکند.
قرائتی تصریح کرد: من هم اصلاً نمیدانستم چه کسی داماد است و چه کسی عروس است؟ یک چیزی میگوییم. تازه این فیلمی که امروز ضبط میشود معلوم نیست چه وقت پخش میشود. من الآن مثل خانمها شدم. خانمها، سبزی را در فریزر میگذارند. معلوم نیست مهمانشان هم چه کسی است. بحثهای ما فعلاً فریزری است. گاهی وقتها دم بزنگاه یگ چیزی به یک نقطه میرسد و قصه خیلی هم حساس میشود. فقط خدا... یکوقت خدا اراده میکند یک کاری را بکند، طرف هم لیاقت ندارد. تار عنکبوت خیلی هنر دارد. تار عنکبوت لیاقت ندارد. ولی خدا اراده کرد که این تار عنکبوت دم غار پیغمبر(ص) را حفظ کند. این همه سنگ مرمر است. ما دست غیب را... «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب» (بقره/3) دست خدا و امام حسین و اهلبیت(ع) را کم گرفتیم. فکر میکنیم من اگر فوق لیسانس شوم خواستگار زیاد خواهم داشت. یک خواستگار را رد میکند، فوق لیسانس میگیرد و دیگر خواستگار نمیآید، زندگی اینطور نیست.
رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر اضافه کرد: عزت دست خداست. ما داریم آدمی را که همه امکانات را دارد ولی زندگیاش نکبت است. آدمهایی داریم که امکانات ندارند، ولی زندگیشان شیرین است. نمیخواهم بگویم دنبال کار نروید. دنبال مدرک، دنبال کار نروید. بالاخره مدرکها مثل شناسنامه است. هرجا میخواهی بروی میگویند: شناسنامه و گذرنامه! شناسنامه لازم است اما اینها ارزشی ندارد. ما بالاتر از این مدارک باید درس بخوانیم. درس که میخوانید برای علم بخوانید نه برای مدرک! حالا اگر فردا در دانشگاه گفتند: آقا علم هست و مدرک هست ولی استاد نیست. بسیاری از دانشجوها برمیگردند. اما اصل برای ما ارزش علمی باشد. حالا مدرک دادند چه بهتر!