فیلم سینمایی «حکایت عاشقی»، دومین ساخته احمد رمضانزاده و اولین فیلم بلند وی است. وی 10 سال قبل فیلم «بشیر» را ساخت و اینک پس از گذشت 10 سال، دومین فیلم او در سیوسومین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفته است.
«حکایت عاشقی» داستان عکاس جوانی است که در بمباران شیمیایی حلبچه عکاسی میکند و به طور تصادفی در میانه این بمباران در محلی با جمع کثیری از مردم روبرو میشود که در اثر بمباران کشته شدند و ناگهان چند نفر از آنها را زنده مییابد و آنها را از آن مهلکه نجات میدهد و به اردوگاه میبرد.
عکسهای علی(عکاس جنگ) در همه دنیا سر و صدای زیادی به پا میکند و او با این نیت که جهان را از چنین فاجعهای باخبر سازد با وجود این که خودش هم شیمیایی شده است، اما به رسالتش وفادار میماند و به عکاسی ادامه میدهد. در این بین او کم کم عاشق «چیمن» دختر جوانی که در بین نجاتیافتگان بود، میشود و با او ازدواج میکند.
زندگی آنها به خوبی پیش میرود تا جایی که چیمن متوجه میشود نامزدش زنده است. همین اتفاق باعث سقط جنین او شده و ناراحتیهای بسیاری که دارد او را از ادامه زندگی با علی باز میدارد و به اردوگاه در حلبچه باز میگردد. 15 سال بعد علی به طور اتفاقی چیمن را پیدا میکند و ...
رمضانزاده در فیلم، داستان عاشقانهای را روایت کرده است که در روزهای پر تب و تاب جنگ میگذرد. ضمن این که این فیلم روایتگر فاجعه بزرگ و سنگینی همچون بمباران شیمیایی حلبچه است که از تصاویر مستند آن روزها نیز در لابهلای فیلم خود بهره گرفته است و عکسهایی که علی از این اتفاق گرفته هم بهانه خوبی است که مخاطب را با سنگینی و فشار شدید آن روزها بر مردم آشنا کند.
اما با این حال بار اصلی قصه بر فضای دراماتیک داستان است که توانسته از تلخی سوژه بکاهد و ذهن مخاطب را به شکل هوشمندانهای با موضوع اصلی درگیر کند و این عشق هم بهانه خوبی دست مخاطب میدهد که فیلم را به راحتی دنبال کند.
یکی از مشخصههای اصلی فیلم که از نقاط قوت آن نیز محسوب میشود، کشش داستانی و فراز و فرودهای آن است که مخاطب را با خود همراه میکند و به خوبی توانسته از دام کشدار شدن و کسالتبار بودن بگریزد.
در کنار این مهم، استفاده از لوکیشنهای مناسب، قاببندیهای خوب و بازی خوب بازیگران و البته بهرهگیری از حضور یکی از ستارههای سینما هم کمک قابل توجهی به جذابتر کردن اثر کرده است که همه آنها را میتوان از نقاط قوت فیلم دانست که البته پرداختن به موضوع بمباران شیمیایی حلبچه هم در جای خود مسئله مهم و ارزشمندی است.
نکته مهم در این فیلم این است که نمیتوان «حکایت عاشقی» را مشخصا فیلمی در ژانر دفاع مقدس دانست یا آن را در زمره آثار دراماتیک جا داد. این فیلم تلفیقی از یک داستان عاشقانه در بستر جنگ است که برخوردار از المانهای لازم در جذب مخاطب و گیشه است.
در یک نگاه کلی میتوان «حکایت عاشقی» را به عنوان اولین ساخته کارگردانش اثر قابل توجهی دانست که به برخی اصول فیلمسازی پایبند بوده است و دست کم میتوان فیلم را روایتگر خوبی از یک داستان عاشقانه دانست.