کد خبر: 2822502
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۱

شعر انقلاب؛ خروشی از جنس حماسه و ایثار

کانون خبرنگاران نبأ: ادبیات انقلاب اسلامی ادبیاتی در خدمت تعهد، از مردم و برای آنان است؛ این نوع ادبیات شعارزده و خالی از وظیفه و رسالت نیست، بلکه بیان خشم و طوفان روحی شاعران و نویسندگانی است که از میان توده‌های مردم برخاسته و در حماسه‌آفرینی‌ها و ایثارها حضور داشته‌اند.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، با تغییر و دگرگونی در ساختار اجتماعی و سیاسی هر جامعه‌ای؛ نوع نگرش و فرهنگ جامعه نیز دچار تغییر و تحول می‌شود. انقلاب اسلامی با شکوه و اصیل ایران را باید از حوادث و جریانات بی‌نظیری دانست که با تکیه بر آرمان‌های معنوی و الهی، بیشترین تغییر و دگرگونی را در بنیادهای فرهنگی و فکری جامعه به‌وجود آورد.

ماهیت پدیده «ادبیات انقلاب اسلامی»

تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که با آغاز انقلاب اسلامی در ایران روی داد؛ نه‌تنها ساختارهای سیاسی و اجتماعی را به کلی دگرگون ساخت، بلکه در زمینه شعر، ادب و هنر نیز تغییرات فراوانی ایجاد کرد و اندیشه‌ها و مضامین و تصویرهای تازه‌ای در ادبیات این دوره پدید آورد به طوری که هم‌اکنون پدیده «ادبیات انقلاب اسلامی» با ویژگی‌ها و کیفیت خاص خود در جامعه مطرح و تثبیت شده است.

ادبیات به عنوان یک شاخه مهم و تاثیرگذار از فرهنگ اسلامی ما، همواره نقش عمده‌ای در حفظ، گسترش، و انتقال فرهنگ داشته و همواره حربه‌ای موثر برای ترویج افکار و عقاید در جامعه و حتی در سطح جهان بوده است.

ادبیاتی در خدمت مردم و برای ابلاغ ارزش‌ها

«ادبیات انقلاب اسلامی» ادبیاتی در خدمت تعهد، از مردم و برای مردم و بیان مسائل آنان است. این نوع ادبیات؛ تفنّنی، شعارزده و خالی از وظیفه و رسالت نیست، بلکه بیان خشم و طوفان روحی شاعران و نویسندگانی است که از میان توده‌های مردم برخاسته و در حماسه‌آفرینی‌ها و ایثارها حضور داشته‌اند. شاعران در ادبیات انقلاب اسلامی پیامی نو و سخنی متفاوت دارند و هدف آنان ابلاغ ارزش‌های والای انسانی و مکتب اسلامی است.

عبدالجبار کاکایی نویسنده، شاعر و زبان‌شناس در خصوص شعر انقلاب با تاکید بر خدمات این نوع ادبی به انقلاب اسلامی بیان می‌کند: شعر مهم‌ترین ژانر ادبی بود که در خدمت آرمان‌گرایی و انقلاب درآمد و علت آن در واقع شکل تعبیری و تفسیری و زبان خاص شعر بود. می‌توان گفت که خدمتی که شعر به انقلاب کرد هیچ‌کدام از قالب‌های دیگر به انقلاب نکردند.

احیای قالب‌های سنتی/ ارجحیت محتوا بر قالب

وی ادامه می دهد: ما اگر بخواهیم شعر انقلاب را بشناسیم باید به محتوا نظر کنیم نه به فرم و تکنیک و زبان. چرا که انقلاب در پی کشف فرم و تکنیک و زبان تازه نبود و بیشتر در پی این بود که مفاهیمی را به زبان شعر نزدیک کند.

این شاعر انقلابی با بیان اینکه قالب‌های سنتی بیشتر مورد توجه عام مردم بودند اظهار می‌دارد: شاید چون قالب‌های سنتی بیشتر مورد توجه عام مردم بودند انقلاب تنها به احیای قالب‌های سنتی کمر بست. یعنی به یکباره از آن فضای نخبگی و روشنفکری که در دهه 50 و به‌ویژه در زمانی که حاکمیت جریان چپ ادبی وجود داشت و اغلب آثار غیرکلاسیک رواج داشتند فاصله گرفته و به یک‌باره قالب‌های سنتی مانند غزل رباعی دو بیتی مثنوی و تا حدودی قصیده احیا شدند و موضوعات انقلابی در این قالب‌ها عرضه شدند. 

وی می‌افزاید: امروز می‌توان گفت که به حد میانگینی از استفاده از قالب‌های هم سنتی و هم جدید رسیده‌ایم و لذا شعر انقلاب در حوزه تکنیک و زبان و ساختار خیلی دستاورد روشنی نداشت الا اینکه قالب‌های سنتی را در زبان جدید احیا کرد.

تجدید حیات رویکرد عرفانی در شعر انقلاب

کاکایی در ارتباط با اهمیت و ارزش محتوا در شعر انقلاب عنوان می‌کند: در حوزه محتوا می‌شود دستاوردهای شعر انقلاب را به صورت گسترده بررسی و ارزش‌گذاری کرد؛ شعر انقلاب اول از همه یک رویکرد عرفانی را در ادبیات ما تجدید حیات کرد و به منابع دینی به ویژه به آثار و تلمیحات مذهبی خصوصا مذهب شیعه و عناصر و مؤلفه‌های فرهنگی این مذهب بیشتر توجه کرد و در دوران جنگ این عناصر برجسته‌تر شد؛ هم به‌خاطر موقعیت جنگ و هم کربلا به عنوان یک عنصر مفهومی در جنگ مورد نظر بود مفاهیم اعتقادی در ادبیات پس از انقلاب بسیار برجسته‌تر شد. بنابراین از حیث موضوع شعر انقلاب حائز اهمیت است و دوره‌ای از تاریخ ادبی معاصر ایران محسوب می‌شود.

این نویسنده در تعریف شعر انقلاب می‌گوید: شعر انقلاب مانند تمام دوره‌های اجتماعی شعر ما مانند مشروطیت و کودتای 28 مرداد و حتی مانند رخداد 1342 و 15 خرداد که در ادبیات ما گونه‌ای مشخص را به وجود آورد؛ شعر اجتماعی معمولا ظهور می‌کند و بعد با بسامد موضوعی آن دوره حیات دارد و هنگامی که بسامد موضوعی آن دوره تاریخی کم می‌شود علی‌الاصول دیگر حیاتی ندارد و مفاهیم آن در جریان شعر عمومی ایران حل و هضم می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: بنابراین ما موضوعی به عنوان شعر انقلاب را به اعتبار موضوع کمتر شاهد هستیم و می‌توان گفت که به قاعده نیست و به استثنا است. در جهت ماموریت‌های ویژه‌ای که هنوز انقلاب دارد آثار کمی تولید می‌شود زیرا دیگر نه زمینه آن وجود دارد و نه بستر آن وجود دارد. ما جریان عمومی به نام شعر معاصر ایران داریم که در پی بیان روحیات خود و نگاه خود به جامعه است و عموما هم کسانی که دست به قلم می‌برند جوانانی هستند که شرایط و حوادث انقلاب را درک نکردند و به یاد ندارند. اما حضور عمومی دارند و صحنه اصلی ادبیات ایران را رقم می‌زنند.

وی می‌افزاید: لذا ما به این جریان عمومی شعر اجتماعی و شعر عمومی ایران اتلاق می‌کنیم اما وقتی اصرار داریم از آن به عنوان شعر انقلاب نام ببریم لزوما باید یارگیری کنیم. یعنی بگوییم گروهی که خود را پیروان و دنباله‌روان شعر دهه 60 می‌دانند و با این مشخصات موضوعی شعر می‌گویند شاعران انقلاب هستند. کسانی در سبک سیدحسن حسینی و قیصر امین‌پور به خلق آثار می‌پردازند. تحمیل یک جریان «دوره‌ای» به ادبیات جاری شایسته نیست؛ من فکر می‌کنم با اطلاق شعر انقلاب به بخشی از جریان زنده شعر معاصر به نوعی تابلویی را از دهه 60 بر سردر دنیای یک نسل دیگر نصب می‌کنیم.

تأثیر ادبیات انقلاب بر جریان ادبیات معاصر

این شاعر ادبیات امروز را میراث‌دار و متاثر از ادبیات انقلاب می‌داند و عنوان می‌کند: دهه 60 دهه شعر انقلاب و شعر اجتماعی ایران بود و امروز هم ادبیات اجتماعی که حیات دارد به نوعی وارث آن است چه بخواهد و چه نخواهد تحت تاثیر فضای موضوعی وحتی ایدئولوژیکی آن است موضوع شهادت و ایثار و فداکاری و توجه به حوزه اخلاق همه این‌ها در ادبیات معاصر ایران اثرگذار شد. لذا بنده ادبیات معاصر را متاثر از انقلاب اسلامی می‌دانم اما به جای اینکه نام یک دوره ادبی را روی همه ادوار شعر معاصر بگذارم، می‌گویم ادبیات متاثر از انقلاب.

هرچند که شعر این دوره به‌ویژه، در سال‌های آغازین، شعر شعارگونه، هیجان‌زده وعریان بود و بیشتر فریادهای شورانگیز مردم را گزارش می‌داد، اما هرچه زمان گذشت و هیجان‌های جامعه فرو نشست؛ این جریان شعری نیز آرام‌تر شد و شکل هنری‌تر و پخته‌تری به خود گرفت. شعر انقلاب شعری است که از درون انقلاب زاده شده و تنها به لفظ و معانی زمینی نمی‌پردازد و شاعر تنها برای دل خود و خوشایند عموم شعری نمی‌سراید، بلکه از سرودن اشعار و بیان متون ادبی، پیامی دارد که در پس آن معنا نهفته است.

همراهی آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی در شعر انقلاب

شعر انقلاب و پس از آن شعر دفاع مقدس از نظر بُعد عرفانی و ارزش‌های متعالی و عواطف انسان دوستانه، یکی از دوره‌های پربار شعر فارسی محسوب می‌شود و شاعران در این دوره در حوزه ادبیات عرفانی، واقع‌گرایی و آرمان‌گرایی در کنار هم دست‌مایه قرار داده و به‌نوعی از برون‌گرایی به درون‌گرایی رسیده‌اند. در این دوره تأثیرپذیری شاعران از معارف و فرهنگ اسلامی و نمود جلوه‌های اسلامی و مذهبی در عناصر و واژگان شعری تا حدی است که می‌توان شعر انقلاب را یکی از بارورترین و غنی‌ترین دوره‌های شعری دانست.

شعر انقلاب، از لحاظ صناعات ادبی بی‌نهایت غنی و پربار است و سرشار از گونه‌های مختلف ایهام، تشبیه، تضاد، و مراعات النظیر است؛ بی‌آنکه زیاده‌روی یا تکلف و پیچیدگی داشته باشد. صلابت و استواری سخن نیز یکی دیگر از محسنات شعر این دوره است؛ بنابراین شاعران در به‌کار بردن قافیه‌ها به‌شدت سخت‌گیرند و از تکرار آن خودداری می‌کنند، در عین حال سخن آنان روان و سلیس است.

آفرینش معانی تازه در قالب‌های کهن

در شعر انقلاب اسلامی، حماسه جایگاه خود را دارد، با این تفاوت که در آن؛ کوهی از کاه ساخته نمی‌شود بلکه؛ سخن شاعر تجسم واقعیتی است که کلام و قلم از بیان آن عاجز است و شعر او واقعیتی است که در زمان حیات وی اتفاق افتاده و شاعر به چشم خویش شاهد آن بوده است و از ژرفای درونش برخاسته است. یکی دیگر از ویژگی‌های بارز ادبیات انقلاب، به‌وجود آمدن معانی جدید در قالب‌های کهن و نیز ظهور واژگان بدیع در زبان جدید است. یعنی بهره‌گیری از ادبیات سنتی به نحو خلاقانه، و همچنین آفرینش معانی تازه در همان قالب‌های کهن.

شعرشاعران ایران بعد ازانقلاب 1357 در دو مسیر شعرسنت‌گرا و شعر نوگرا به حرکت خود ادامه داد و شعرسنت‌گرا با مضامین و درون‌مایه‌های اجتماعی، دینی، مدح، نعت ائمه(ع)، شهادت و وطن پرستی بیشتر مورد توجه شاعران مختلف قرارگرفت. از میان قالب‌های سنّتی غزل بیشترین کاربرد را شعر انقلاب داشته و حجم غزل‌های سروده‌شده جدا از موفّق یا ناموفق بودن آنها، نسبت به قالب‌های دیگر بیشتر است. نوآوری شاعران این دوره در غزل‌سرایی، غزل این دوره را با ویژگی‌هایی همراه کرده است که می‌توان از آن با عنوان «غزل نو» یاد کرد.

از قیصر امین پور، حسن حسینی، حسین اسرافیلی، سلمان هراتی، سهیل محمودی، زهره نارنجی، ایرج قنبری، فاطمه راکعی ، علیرضا قزوه، ساعد باقری، عبدالجبار کاکائی می توان به عنوان شاعران غزل‌پرداز نسل انقلاب یاد کرد.

در شعرنو انقلاب اسلامی نیز موضوعاتی از قبیل، موضوعات مربوط به خدا، دین، عرفان، شهید و شهادت، جنگ، مبارزه با استکبار و مستکبر، دفاع از مظلوم و توجّه به ارزش های انسانی و اسلامی و مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح است.

اما علت‌های کم‌توجهی شاعران دوره انقلاب به قالب‌های نو، یکی روشن و واضح بودن قالب‌های کهن است؛ دیگر بی‌اعتنایی به شاعران نوپرداز قبل از انقلاب اسلامی که به جهاتی از جمله مسائل اعتقادی یا وابستگی‌های سیاسی به حکومت پهلوی و یا وابستگی‌های حزبی و جناحی مورد توجّه و تأیید شاعران انقلابی و مسلمانان نبوده‌اند. علّت دیگر قابلیّت‌های قالب‌های کهن است که زمینه پرورش افکار دینی و عرفانی نسل انقلاب را داشته و این زمینه در شعر نو فراهم نبوده است.

منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی، قیصر امین پور، منصور اوجی، علی باباچاهی، نوذر پرنگ، ضیاءالدین ترابی، حسن حسینی، نصرت رحمانی، فرشته ساری، بهمن صالحی، طاهره صفارزاده، محمدرضا عبدالملکیان، علیرضا قزوه، ایرج قنبری، فریدون مشیری، علی موسوی گرمارودی، یوسفعلی میرشکاک و سلمان هراتی از مشهورترین شاعران نوپرداز دوره انقلاب‌اند که دفتر مستقلی از اشعار آنها در قالب‌های نو منتشر شده است.

ادبیات انقلاب؛ نماینده کمال ادبیات متعهد و مردمی

پیروزی انقلاب اسلامی حرکتی هدفمند و بر مبنای قیام ارزشمند امام حسین(ع)، برای معرفی دگربار اسلام و بیانگر وفاداری به آرمان‌های اصیل اسلام بود و همان گونه که انقلاب اسلامی، حماسه‌ای همگانی و مردم شمول بود و مجموعه امت در آن حضور داشتند، همان مردم نیز در پدید آوردن ادبیات انقلاب نقش داشتند و هنرآفرینان انقلاب، از بطن جامعه بودند و اینچنین است که ادبیات انقلاب اسلامی نماینده تمام و کمال ادبیات متعهد و مردمی است و می تواند تصویر درخوری از جامعه اسلامی ایران به جهان ارائه دهد.

پیام‌های جهانی شعر انقلاب؛ با تأکید بر اشتراکات

عبدالجبار کاکایی نویسنده، شاعر و زبان‌شناس در خصوص پیام‌های جهانی شعر انقلاب می‌گوید: ادبیات ما باید پیام‌هایی جهانی داشته باشد. ما در شرایطی می توانیم این امر را محقق سازیم که یک تمدن بزرگ ساخته باشیم و بخواهیم آموزه‌های فرهنگی آن تمدن را به کشورهای نیازمند حاشیه تحمیل کنیم. مادامی که ما در آن شرایط نیستیم باید عناصر و زبانی را به خدمت در آوریم که اشتراکات زیادی با جهان داشته باشد.‌ مثلا در جهان امروز ما کرامت انسانی و مهربانی عناصر عام جهانی است و ادبیات ما هم باید به این موضوعات توجه کند تا بتواند با جهان ارتباط برقرار کند و پیام های جهانی پیدا کند و بعد منتظر اثرگذاری آن باشیم.

کاکایی با اشاره به محقق نشدن انتظارات از شعر انقلاب می گوید: شعر انقلاب ما وضعیت ویژه‌ای داشته و متاسفانه توقع ما که همان پیام‌های جهانی است تا امروز محقق نشده است و حتی پیش از انقلاب هم ادبیات ما جهانی نشد. چرا که یا به‌نوعی پیرو ادبیات جهان چپ بود و یا به نوعی درگیر موضوعات شخصی و خاص خودش بود. برای گفت‌وگو با جهان باید به یک‌سری اصول رسید که آن اصول اصول عام انسانی است و باید بر مبنای آن با جهان به گفت‌وگو پرداخت.

این شاعر با بیان اینکه سینمای ما تا حدی در ابلاغ پیام‌های جهانی موفق بوده است یادآور می‌شود: فکر می‌کنم سینمای ما تا حد زیادی در این موضوع موفق بوده است و توانسته موضوعاتی را بیان کند و قصه‌هایی را نقل کند که قابلیت جهانی شدن داشته است اما در شعر ما خیلی ملی و بومی هستیم فکر می‌کنم؛ امروز جهان ایران را بیشتر با سینما می‌شناسد تا با ادبیات و در مقایسه با کشورهای حاشیه ما اثرگذاری سینمای ما بسیار بیشتر بوده و بیشترین شناختی که در جهان از جامعه ما به‌دست آمده از طریق سینمای ما ایجاد شده است. اگر شعر هم بتواند در این مسیر حرکت کند قطعا پیامهای جهانی خواهد داشت و شاهد اثرگذاری آن خواهیم بود.

* گزارش از حدیثه سوختانلو
 

captcha