«ماهی سیاه کوچولو» عنوان اولین تجربه مجید اسماعیلی در مقام کارگردان است. این فیلم سینمایی سعی دارد به یکی از رویدادهای مهم اول انقلاب بپردازد. اتفاقی که در سیاهکل آمل روی داد و مردم آن شهر در سال 60 جانانه در برابر منافقان ایستادگی کردند. این مقاومت مردمی به نحوی بود که از آن تاریخ به بعد آمل را به نام شهر هزار سنگر هم میخوانند.
اما اینکه چرا چنین فیلمی ساخته شده دلیلی روشن دارد، آنهم موفقیت فیلم سینمایی «چ» است. حاتمی کیا در آن فیلم به مقاومت مردم پاوه پرداخته بود، اما آیا به لحاظ کیفی می توان فیلمی چون «ماهی سیاه کوچولو» را با «چ» مقایسه کرد؟ جواب مشخص است، اما اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم امکانات این دو فیلم به هیچ وجه قابل مقایسه با هم نیستند.
دلیل تفاوت فاحش این دو فیلم که می خواهند هر کدام به نوعی بیانگر یکی از حماسه مردم انقلابی ایران باشد به عقیده نگارنده، امکانات نیست، بلکه دلیل را باید در کارگردانی و فیلمنامه جستجو کرد، حتی بازیهایی که هم برای این فیلم انتخاب شده به هیچ وجه دلچسب نیست. برای درک بهتر موضوع فیلم «مزار شریف» را مثال می زنم که به هیچ وجه امکانات «چ» در اختیارش نبود، اما توانسته بود به بهترین شکل ممکن قصه خود را روایت کند. همین نمونه نشان می دهد که می توان با امکانات کم هم فیلمی خوب ساخت.
مطلب دیگری که باید درباره آن سخن گفت بحث فیلمبرداری این کار است. این فیلم در جنگل های شمل جلوی دوربین رفته است، برای همین تصاویر زیبایی خلق شده است. در ضمن باید اذعان کرد که فیلمبرداری در چنین محلی بسیار سخت است، پس به نوعی باید برای کارگردانی که کار اول خود را جلوی دوربین برده این شجاعت در انتخاب لوکیشن سخت را قدر دانست.
«ماهی سیاه کوچولو» یک کار ماندگار در سینمای ایران نخواهد بود، اما باید از آن حمایت کرد، به ویژه در اکران، چون فیلم هایی که سعی دارند تاریخ انقلاب را روایت کنند باید حمایت جدی شوند، والا نقد تنها باعث می شود که دیگر هیچ فیلمسازی به خود این جرئت را ندهد که فیلمی درباره آنچه در انقلاب روی داده بسازد.