برای چند لحظه تصور کنید: دارید به فرزندتان عیدی می دهید. یک اسکناس تانخورده تازه؛ آیا همانقدر که حواستان به ظاهر عیدیتان است به باطن آن هم توجه کرده اید؟ پولی که عیدی می دهید چه قدر حلال است؟ انتظار دارید با پولی که شما کسب کرده اید و با آن زندگیتان را اداره می کنید روزگارتان بر چه منوالی باشد؟ فرزندتان به کجاها برسد؟ چه کاره شود.
عید یک فرصت است. مردم بیش از حتی نیازشان اشتیاق به خرید دارند و این یعنی یک فرصت که تمام اجناس بنجل یک سال اخیرت را به حراج بگذاری؛ اما مراقب باش در ببین کالایی که به حراج گذاشته ای بگرد، مبادا ایمانت هم درون آنها باشد.
حواسمان باشد اگر شیرینی هایمان خریدار دارد، خدا را شکر اما اگر جعبه شیرینی را به قیمت شیرینی دست مردم بدهیم تلخی حرام را وارد تجارتمان کردهایم. اما چه کسی با پول حرام عاقبت به خیر شده است؟! حواسمان باشد ممکن است آدمهای دور و برمان آبرومندانی باشند که به هر دلیلی نمی توانند عید را به خانه هایشان ببرند و تمام نگرانیشان شرمندگی جلوی خانواده هایشان است، اگر آبرویی خریدیم مسلمانیم.
بیایید همه حسابگر و تاجر باشیم
آنقدر خیابان ها و مغازه ها شلوغ است که در این همهمه حق الناسها ممکن است پامال شود، حرمت گذاشتن به بندههای خدا حق الله است که خدا خوب در ازایش پاداش می دهد، در هر معامله ای اول حساب کنیم که طرف حساب ما خداست، خدا خوب سود می دهد، در مقابل هر خوبی، هفت برابر، هفتاد برابر، هفتصد برابر و بی نهایت برابر ثواب. بیایید همه حسابگر و تاجر باشیم، سود در این سوی بازار است اینجا یک خریدار بی نظیر وجود دارد خوبی هایتان را بیاورید حتی انهایی که فکر می کنید کوچک و کم ارزشند اینجا خریداری هست.
عید یک فرصت است برای ارائه خدماتی مانند قالی شویی، تمیز کردن خانه، شست و شوی پرده و ... خلاصه بازار کار بسیاری سکه است؛ اما اگر سر مردم کلاه گذاشتی، گران فروختی، به جای شستن فرش شامپو فرش بر روی قالی مردم کشیدی، در حالت اهمال کردی و به عهدت وفا نکردی، حتی اگر مردم هم نفهمیدند خدایی حاضر و ناظر هست که یک خط قرمز بر روی حلال بودن اموالت می کشد.
بد معامله نکنیم
عید یک فرصت است برای صله ارحام، اما اگر نشستی و زمینی دو دو تا کردی، اگر عدهای را هر سال از لیست میهمانها و میزبانهایت خط زدی، اگر یادت رفت میهمان (هر کسی که باشد بدون استثناء) حبیب خداست و بین میهمان هایت فرق گذاشتی، اگر بین بچههای فامیل که فکر میکنی نمیفهمند اما به خوبی می فهمند و دلشان حسابی میشکند فرق گذاشتی بدان که بد معاملهای کرده ای.
عید یک فرصت است برای اینکه به بچههایمان خوب بودن با همه را یاد دهیم، یاد دهیم که به جز آنها افراد دیگری هم هستند که نیازمند کمک ما هستند، بچه هایی که آنها هم لباس نو می خواهند، آنها هم عید می خواهند اما اگر ما عید را برای انها به ارمغان نیاوریم، اگر غفلت کنیم. بد معاملهای کرده ایم.
عید یک فرصت است؛ برای فراموش کردن همه خاطرات بد یک سال؛ اگر سال عوض شد، طبیعت دگرگون شد، همه نو و تازه شدند اما ما تمام کینهها، نفرتها، بددلیها، شکها، تردیدها و خلاصه همه چیزهای بد سال کهنیمان را با خودمان به سال جدید بردیم، در بازار زندگیمان بد معامله ای کرده ایم. معامله ای تماماً ضرر.
عید یک فرصت است برای نشان دادن محبت هایی از جنس خدا، اما اگر از دست دادیم 365 روز باید صبر کنیم که اگر زنده باشیم باز هم این فرصت نصیبمان شود اما چرا راه دور، بازار زندگیمان اکنون خیلی پر رونق شده پول حلال کسب کنیم، مراقب حرام های خزنده در زندگی هامان باشیم، سودها و زیان های واقعی را محاسبه کنیم، درست محاسبه کنیم و در آخر بیش از آنچه بر مالمان افزوده ایم بر ایمانمان بیفزاییم.